هنر و سینما

بازیگران فیلم یک و نیم متر فاصله

فیلم Five Feet Apart اثری درام و عاشقانه محصول سال 2019 است. برای دانلود و بررسی فیلم پنج فوت فاصله و آشنایی با بازیگران آن، در این مقاله همراه ما باشید.

فیلم Five Feet Apart فیلمی آمریکایی در ژانر درام -رمانتیک محصول سال 2019 است. این فیلم اولین تجربه کارگردانی جاستین بالدنی (Justin Baldoni)، بازیگر و کارگردان 36 ساله آمریکایی است. فیلم پنج فوت فاصله با الهام از کلر واینلند ساخته‌شده که مبتلا به فیبروز سیستیک (Cystic Fibrosis) است. عنوان فیلم برگرفته از دستورالعمل «شش فوت فاصله» است که توسط بنیاد فیبروزسیستیک معرفی شده است. مطابق با این دستورالعمل بیماران مبتلا به فیبروز سیستیک باید فاصله 6 فوتی (2 متری) از یکدیگر را حفظ کنند تا ریسک ابتلا به عفونت کاهش یابد. در سال 2020، حدودا یک سال پس از اکران فیلم Five Feet Apart، این دستورالعمل که با نام «فاصله‌گذاری اجتماعی» شناخته می‌شود، در سراسر جهان برای کاهش سرعت گسترش کووید-19 در طول زمان پاندمی اجرا شد.

فیلم Five Feet Apart در تاریخ 15 مارس 2019 مصادف با 24 اسفند 1397 اکران شده است. در این مقاله از پلازا با ما باشید تا به بررسی فیلم Five Feet Apart 2019 بپردازیم. ما ابتدا تریلر فیلم Five Feet Apart را می‌بینیم، سپس داستان فیلم پنج فوت فاصله را داریم و پس از آشنایی با بازیگران فیلم، به بررسی نظرات منتقدین در مورد فیلم پنج قدم فاصله می‌پردازیم. ویدئوی بالا تریلر فیلم Five Feet Apart با زیرنویس فارسی است که تقدیم نگاه شما عزیزان می‌شود.

آنچه در ادامه می‌خوانید:

  • دانلود فیلم Five Feet Apart 2019
  • داستان فیلم Five Feet Apart 2019
  • بازیگران فیلم Five Feet Apart 2019
  • نظرات منتقدین درباره فیلم Five Feet Apart 2019

 


دانلود فیلم Five Feet Apart 2019


اگر شما هم از تماشای فیلم‌های عاشقانه لذت می‌برید، دانلود فیلم Five Feet Apart را به شما پیشنهاد می‌کنیم. از طریق لینک‌های زیر می‌توانید این فیلم را با کیفیت‌های مختلف و زیرنویس فارسی دانلود کنید.

[کیفیت: 1080p | حجم: 2.21 گیگابایت]

[کیفیت: 720p | حجم: 1.40 گیگابایت]

[کیفیت: 480p | حجم: 541 مگابایت]

دانلود زیرنویس فارسی فیلم Five Feet Apart 2019

 


داستان فیلم Five Feet Apart 2019


فیلم پنج فوت فاصله داستانی عاشقانه و در عین حال غم‌انگیز دارد. داستانی که امید و شادی را از دل غم بیرون می‌کشد و به طبع غم را نیز در دل شادی پنهان می‌کند. فیلم بر اساس قانون رعایت فاصله از دیگران است؛ چیزی که امروزه ما نیز آن را کاملا درک می‌کنیم.‌

استلا گِرَنت دختری جوان و پر از شور و اشتیاق است که از کودکی مبتلا به بیماری فیبروز سیستیک بوده است. او در بیمارستان با ویلیام نیومن، ویل، ملاقات می‌کند. ویل نیز مبتلا به نوعی از فیبروز سیستیک است و برای انجام دوره درمانی آزمایشی به بیمارستان آمده است. در بیمارستان افرادی چون پو دوست استلا و پرستاران مهربانی چون باربارا و جولیا را نیز می‌بینیم. داستان از جایی آغاز می‌شود که استلا و ویل عاشق یکدیگر می‌شوند، اما طبق قانون باید فاصله 6 فوتی از یکدیگر را حفظ کنند.

 


بازیگران فیلم Five feet Apart 2019


توبیاس ایکونیس (Tobias Iaconis) و میکی داتری (Mikki Daughtry) در ژانویه 2017 فیلمنامه را به کمپانی CBS Films فروختند. در سال 2018 بازیگران فیلم پنج قدم فاصله مشخص شدند و فیلمبرداری آغاز شد. در این بخش به معرفی بازیگران فیلم Five Feet Apart می‌پردازیم و مرور کوتاهی بر زندگی بازیگران اصلی داریم.

 

هیلی لو ریچاردسون در نقش استلا گرنت

هیلی لو ریچاردسون (Haley Lu Richardson) بازیگر آمریکایی متولد 7 مارس 1995 (16 اسفند 1373) است. هیلی فعالیت خود را از سال 2012 آغاز کرد. نقش‌آفرینی هیلی در فیلم The Edge of Seventeen محصول سال 2016 و فیلم ترسناک Split محصول سال 2016 سبب شد در دنیای فیلم و سینما بیشتر شناخته شود. او برای بازی بسیار خوبش در فیلم Support the Girls محصول سال 2018 و فیلم Five Feet Apart محصول سال 2019 مورد تحسین منتقدین قرار گرفت. ریچاردسون در سال 2017 نامزد دریافت جایزه فیلم مستقل گاتهام در بخش بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم Columbus شد.

 

کول اسپراوس در نقش ویل نیومن

کول اسپراوس (Cole Sprouse) زاده 4 آگوست 1992 (13 مرداد 1371) در شهر آرِتزو ایتالیا است. کول یک برادر دوقلو به نام دیلن دارد. والدین آنها اصالتا آمریکایی هستند و 4 ماه پس از تولد این دو تصمیم گرفتند به لانگ‌بیچ در کالیفرنیا بازگردند. کول بازیگری را از سال 1993 همراه با برادرش، درحالی که تنها 8 ماه داشتند، آغاز کرد. آن دو در ابتدا یک نقش را شریکی باهم بازی می‌کردند. کول در سال 2001 با بازی در سریال Friends در نقش بن پسر راس گلر، اولین نقش‌آفرینی مستقل از برادرش را تجربه کرد.

کول با نقش کودی مارتین در سریال The Suite Life of Zack & Cody محصول سال‌های 2005 تا 2008 و اسپین‌آف آن با نام The Suite Life on Deck محصول سال‌های 2008 تا 2011 به شهرت رسید. همچنین کول بازیگر اصلی سریال Riverdale است که پخش آن از سال 2017 آغاز شده و همچنان ادامه دارد.

 

مویسس آریاس در نقش پو

مویسس آریاس (Moises Arias) بازیگر آمریکایی متولد 18 آوریل 1994 (29 فروردین 1373) در شهر نیویورک است. او بیشتر برای نقش‌آفرینی در سریال Hannah Montana، فیلم The King of Summer محصول سال 2013 و فیلم Ender’s Game محصول سال 2013 شناخته می‌شود. برادر کوچکتر مویسس، متیو نیز بازیگر است.

کیمبرلی هبرت گرگوری در نقش پرستار باربارا

کیمبرلی هبرت گرگوری (Kimberly Hebert Gregory) زاده 7 سپتامبر 1973 (16 شهریور 1352) در هیوستون تگزاس است. او با بازی در فیلم Vice Principals در سال 2016، خود را به جامعه هنری بیشتر شناساند. کیمبرلی فعالیت هنری خود را از اواخر دهه 90 میلادی آغاز کرد و چندین بار برای نقش‌آفرینی در تئاترها نامزد دریافت جایزه شده است. کیمبرلی در سریال‌هایی چون Gossip Girl، سریال Grey’s Anatomy و سریال The Big Bang Theory به عنوان بازیگر مهمان حضور داشته است. از دیگر فیلم‌های او نیز می‌توان فیلم I Think I Love My Wife محصول سال 2007 و فیلم Red Hook Summer محصول سال 2012 را نام برد.

شما می‌توانید نام دیگر بازیگرانی که در فیلم Five Feet Apart به ایفای نقش پرداخته‌اند و نقش آنان در فیلم را در لیست زیر بخوانید:

  • پارمیندر ناگرا (Parminder Nagra) در نقش دکتر حمید
  • کلر فورلانی (Clair Forlani) در نقش مردیت نیومن
  • امیلی بالدنی (Emily Baldoni) در نقش پرستار جولی
  • سینتیا ایوانز (Cynthia Evans) در نقش ارین گرنت
  • گری ویکس (Gary Weeks) در نقش تام گرنت

 


نظرات منتقدین در مورد فیلم Five feet Apart 2019


فیلم Five Feet Apart که با بودجه‌ای 7 میلیون دلاری ساخته شد، توانست به فروش 91.5 میلیون دلاری در سراسر جهان برسد که بسیار خوب است. فیلم پنج فوت فاصله نمره 53 از 100 از دیدگاه منتقدین و رتبه 7.2 از 10 از دیدگاه تماشاگران را به دست آورده است. نظراتی که از جامعه بیماران فیبروز سیستیک انتشار یافت، متفاوت است. بنیاد بیماران فیبروز سیستیک از این فیلم برای افزایش آگاهی مردم در مورد این بیماری و مبارزه همیشگی بیماران فیبروز سیستیک استقبال کرد، درحالی که برخی دیگر معتقدند این فیلم تصویری از یک رفتار پزشکی خطرناک را نشان می‌دهد. در این بخش نگاهی به نظرات منتقدین مختلف در مورد فیلم پنج فوت فاصله داریم.

Los Angeles Times / کتی والش: 90

فیلم درام و رمانتیک Five feet Apart با تم فبیروز سیستیک چون انقلابی واقعی در ژانر فیلم‌های نوجوانان بیمار است؛ چراکه داستانی عالی است که در مورد نوجوانان بیمار اتفاق می‌افتد و تلاشی برای فروتنی یا خوشحال کردن دیگران ندارد.

 

New York Post / جانی اولکسینسکی: 75

فیلم Five Feet Apart آهنگ حرکت هوشمندانه‌ای دارد و اسپروس و ریچاردسون یکی از بهترین زوج‌ها در فیلم‌های اخیر هستند. شما نه تنها بهترین آرزوها را برای آنان دارید، بلکه باور دارید بهترین‌ها برای آنان اتفاق می‌افتد.

 

Entertainment / کریس ناشاواتی: 67

این فیلم فقط یکی دیگر از فیلم‌های در مورد سه نوجوان افراطی احساساتی است، البته یکی از آنان نسبت به دیگران وقار و متانت بیشتری دارد و بازی عالی هیلی لو ریچاردسون باعث می‌شود فیلم کمی بهتر از حد متوسط باشد.

ReelViews / جیمز براردینلی: 63

نیم ساعت انتهایی فیلم Five Feet Apart بسیار دلسردکننده و مایوس‌کننده است و هیچ کاری در مورد سرنوشت پایانی شخصیت‌ها یا عشق آنان انجام نمی‌دهد. اینکه پس از گذشت نزدیک به 90 دقیقه از پروراندن یک احساس با دقت زیاد و رابطه صادقانه بین دو نوجوان فیلم به سمت مسخره‌ای می‌چرخد، آزاردهنده است.

 

AV Club / کارولین سیده: 58

متاسفانه، نگاه خوشبینانه به تجربیات جسمی و عاطفی بیماران فیبروز سیستیک سرانجام تبدیل به راهی برای افزایش عاشقانه‌های غیرمحتمل و سناریوهای رمانتیک شد. در پرده سوم، فیلم تقریبا شبیه به نقیضه‌ای از ژانر اشکبار «عشق نوجوانان بیمار» می‌شود.

 

CNN / برایان لاوری: 50

ریچاردسون، به طور خاص در این نقش می‌درخشد.

 

The Hollywood Reporter / کرین جیمز: 40

این فیلم بیشتر از اینکه پرتنش باشد، خسته‌کننده است. در انتها، همه دستکاری‌ها نتیجه عکس می‌دهد. برخلاف ژانر بسیار خوبی که دارد، تکرار طوطی‌وارانه فیلم Five Feet Apart کشش کافی برای حتی یک قطره اشک را هم ندارد.

 

The Globe and Mail / چلسی فیلیپسکار: 25

فیلم پنج فوت فاصله برداشتی خشمگینانه و غیرلذت‌بخش از عشق اول است.

فیلم Five Feet Apart اثری است که احساسات آدمی را به چالش می‌کشد. جالب است بدانید که ریچل لیپینکتون (Rachael Lippincott) رمانی بر اساس فیلمنامه فیلم Five Feet Apart نوشت که در سال 2018 تحت عنوان همین نام منتشر شد. البته این کتاب تفاوت‌هایی جزئی با فیلم آن دارد. اگر هنوز موفق به دیدن این فیلم نشده‌اید، می‌توانید از طریق همین صفحه برای دانلود آن اقدام کنید و اگر این فیلم را دیده‌اید، می‌توانید نظرات خود را از طریق بخش نظرات در پایین این صفحه با ما به اشتراک بگذارید.


برخی از مرگ ها غیرمترقبه اند و اگر در میان کاری ناتمام مثل تولید فیلم اتفاق بیفتند تبعات بسیار زیادی را برای تیم تولید رقم می زنند.

در طول تاریخ سینما مرگهای مختلفی روی داده اند اما مرگ بازیگران فیلم در سر صحنه یا در زمانی که فیلم یا سریال به نیمه رسیده است از اتفاقات نادری است که ده نمونه از آن را با هم می خوانیم:

جان اریک هکسام در مجموعه سی بی اس

سی بی اس از سریال های پربیننده ای است که بازیگران زیادی دارد و درباره متخصصان جرم شناسی اف بی آی است.

جان اریک هکسام یکی از بازیگران این سریال بود که حوصله اش سر رفته بود وقتی که در فیلمبرداری به دلیل آماده نبودن صحنه وققه ایجاد شد. برای همین یکی از کلت های کنار دستش را که طبق برنامه باید باید گلوله مشقی پر شده باشد بر می دارد و به عنوان شوخی با فاصله نیم متری زیر گلویش می گیرد و می گوید: “فکر می کنید اگه شلیک کنم چی میشه؟”

بعد شلیک می کند و گلوله واقعی که معلوم نیست از کجا داخل اسلحه قرار داشته از گلویش رد شده و در جمجمه اش گیر می کند.

هکسام را به بیمارستان رسانده و عمل می کنند اما پس از شش روط دست و پنجه نرم کردن با مرگ تسلیم شده و به دلیل صدمات ناشی از برخورد گلوله به جمجمه و اختلالات مغزی می میرد.

ویک مورو و دو بازیگر کودک در فیلم گرگ و میش

سال 1982 وقتی که جان لندیس داشت صحنه ای از گرگ و میش را فیلمبرداری می کرد که همراه با سقوط هلیکوپتر و حمله یک ویتنامی به یک سرباز امریکایی با بازی ویک مورو بود، پروانه هلیکوپتر قطع شد و سر مورو را از بدن جدا کرد و انفجار نیز باعث مرگ دو کودک حاضر در صحنه به نام های میکا دین لو و رنه چن شد.

ویک مارو*

شکایت والدین به جایی نرسید و کمپانی تهیه کننده فیلم فقط دیه آنها را مطابق قانون پرداخت کرد در حالی که طبق قانون امریکا کار کودکان در شب ممنوع است و تبعات حاصل از آن برعهده کارفرماست.

جان ریتر در سریال ای بی اس

سقوط از ارتفاع هشت متری در صحنه فیلمبرداری سریال ای بی اس علت مرگ جان ریتر بازیگر این سریال بود و پس از ان بازیگر دیگری نقش وی را ادامه داد.

جان ریتر*

پزشکان علت مرگ را پارگی آئورت اعلام کردند.

تایرون پاور در فیلم ماری آنتوانت

تایرون پاور ستاره مشهور هالیوودی در دهه چهل و پنجاه میلادی 15 مارس 1958 در حالی که در صحنه ای از فیلم ماری آنتوانت مشغول شمیر بازی بود دچار حمله قبلی شده و در راه بیمارستان فوت کرد.

تایرون پاور*

پاور پس از بازی در فیلم سلیمان و ملکه سبا که نقش پسر حضرت سلیمان(ع) با بازی یول براینر را داشت به شهرت رسیده بود.

 

رد فاکس در فیلم خانواده سلطنتی

مرگ رد فاکس در سال 1991 و در صحنه فیلمبرداری فیلم خانواده سلطنتی یکی از مرگ هاس طنزآلود دنیاست چرا که وی در یک شوی تلویزیونی در برابر همسرش وانمود به سکته قلبی کرده بود و بعد اعلام کرد که شوخی کرده است.

رد فاکس

نکته جالب اینجاست که همین نقش را در فیلم داشت. برای همین تا دقایقی همه فکر می کردند که این بازیگر 68 ساله شوخی می کند و وقتی پی به واقعی بودن خمله قلبی بردند که کار از کار گذشته بود!

براندون لی در فیلم کلاغ

مرگ یا بهتر است بگوییم قتل تنها پسر بروس لی؛ اسطوره سینمای رزمی جهان در سر صحنه فیلم کلاغ یکی از دردناک ترین مرگهای سینمایی است.

داستان فیلم درباره مرده ای (براندون لی) است که از قبر بیرون می آید تا انتقام خود را از قاتلانش بگیرد. در صحنه ای از فیلم یکی از قاتلان به وی شلیک می کند و وی پس از برخورد گلوله باید برخیزد و قاتل را از بین ببرد اما به دلیل تعویض گلوله حقیقی با مشقی براندون درجا کشته می شود.

تحقیقات پلیس به جایی نمی رسد و مسئول جلوه های ویژه قسم می خورد که خودش ایلحه را امتحان کرده و در آن گلوله مشقی گذاشته است.

رسانه ها در ان زمان احتمال دشمنی شخصی فرد یا افرادی را با بازمانده بروس لی دادند و حتی کمپانی های فیلمسازی مختلفی که لی در فیلم آنها بازی نکرده بود متهم به این قتل شدند.

مارتا منسفیلد در فیلم دکتر جکیل و مسترهاید

30 نوامبر 1930 مارتا منسفیلد؛ بازیگر فیلم های صامت در اثر سوختگی حاصله از تصادف اتومبیل پس از بازگشت از سر صحنه فیلم دکتر جکیل و مستر هاید به سوی هتلش درگذشت.

علت سوختگی آتش سیگاری بود که پس از تصادف لباس های عهد ویکتوریای منسفیلد را که قابلیت اشتعال بالا داشت به آتش کشیده و وی را به شدت سوزانده بود.

استیو ایروین در فیلم مستند مرگبارترین های اقیانوس

یک مدافع محیط زیست و شکارچی کروکودیل که از حوادث زیادی در طول فیلمسازی مستند جان سالم به در برده بود و استیو ایروین نام داشت در سال 2004 هنگامی که داشت با فیلمبردار خود صحنه هایی از مستند مرگبارترین های اقیانوس را می گرفت توسط دو ماهی برق دار مورد حمله قرار گرفت و با وجود کمک عوامل و بیرون کشیدن وی از آب به دلیل حمله آنی قلبی از دنیا رفت.

وی در آخرین لحظه فقط این جمله را توانست بگوید: دارم می میرم

پل منتز در پرواز ققنوس

پل منتز خلبان مشهوری بود که در فیلم های مختلفی چون زنگها برای که به صدا در می آیند و بال های شاهین بازی کرده بود.

وی در صحنه فیلمبرداری پرواز ققنوس هنگام فرود با تپه ای شنی برخورد کرد و در جا کشته شد.

روی کینیر در بازگشت تفنگدار

وقتی که ریچارد استر داشت دومین قسمت فیلم سه تفنگدار را با عنوان بازگشت تفنگدار در سال 1988 می ساخت روی کینییر که نقش یکی از تفنگداران را داشت از اسب افتاد.

 لگن پای این بازیگر 54 ساله شکست و برای همین به بیمارستان منتقل شد اما به طور ناگهانی بر اثر یک حمله قلبی درگذشت به طوری که لستر بر اثر این اتفاق فیلمبرداری را متوقف کرد و ما ها بعد آن را به اتمام رساند.



خانه
»
مقالات
»
نقد و بررسی

نقد و بررسی فیلم Five Feet Apart | فاصله‌ای دوست داشتنی!




آرش دارابی
30 تیر 1398 – 22:00

فیلم پنج قدم فاصله (Five Feet Apart) از آن دسته از فیلم‌هایی است که بعد از مشاهده، نه می‌توانید از ایرادات جدی آن چشم پوشی کنید، نه می‌توانید آن را دوست نداشته باشید! حد وسط این “دو وضعیت”، حالتی است که سازندگان “پنج قدم فاصله” آن را ساخته و ارائه می‌دهند.فیلم پنج قدم فاصله درامی عاشقانه و معمولی ولی به نوعی هم تقریبا “خاص” است که فقط موضوع و داستان خاصی را روایت می‌کند اما معمولی هم بدین معنا نیست که “هیچ‌چیز” خاصی برای ارائه ندارد. بحث ‌این‌جا است که آن‌چنان که “باید و شاید”های لازم در آن نهفته نیست؛ اما داستان واقعا خاص و بسیار متفاوت با دیگر درام‌های امروزی (۲۰۱۹) است، که حول محور دو شخص با بیماری‌هایی خاص روایت می‌شود. خب قبل از این‌که داستان فیلم را بگوییم یا در مورد آن توضیحی بدهیم، به شخصه وقتی با چنین داستانی روبرو شدم بیشتر از این‌که به یاد فیلم‌هایی قدیمی‌تر و مشابه ولی خاص‌تر ( واقعا مثالی بهتر از فیلم “Oasis” هست؟) بیفتم، به یاد فیلم‌های نوجوانانه امروزی و جدیدتر با وضعیتی مشابه افتادم. مثلا فیلم‌ “من و ارل و دختر در حال مرگ” (Me and Earl and the Dying Girl) که داستان و مخصوصا بخش “درام” آن بیشتر شبیه به این فیلم است. بیشتر می‌توان پنج قدم فاصله را با این فیلم قیاس کرد تا فیلمی مانند “خطای ستارگان بخت ما” (The Fault in Our Stars) که خب واقعا از همه نظر بهتر از “پنج قدم فاصله” است. اما ما هم در این نقد و بررسی مقایسه‌ای با هیچ یک از این فیلم‌ها انجام نخواهیم داد، به دلیل این‌که شاید این وسط دفاعی بیش از حد یا حقی ضایع شود. پس فیلم پنج قدم فاصله را به عنوان یک فیلم جداگانه، بررسی می‌کنیم که خب چنین فیلمی با داستان خاص شاید می‌تواند خودش هم جزو لیست این سری فیلم‌ها در آینده باشد.

فاصله‌ای به شدت غمگین اما دوست داشتنی!

داستان کلی و خاص این عنوان ما را با شخصیت اصلی یعنی “استلا” همراه می‌کند که دختری بیمار اما بسیار امیدوار و شاداب است و با این‌که از کودکی با بیماری نادر و عجیب دست و پنجه نرم کرده است اما هیچ چیزی مانع پیشرفت او در هرچیزی که علاقه دارد نشده است، ولی با این‌همه آرزویی‌هایی دارد برای دنیای بیرون و زندگی جدیدی که هرگز نتوانسته به آن دست یابد. استلا مصداق بارز یک انسان پرتلاش و امیدوار است. این درست،  اما همین انسان‌ها هم مشکلات و یا آرزوها یا حتی “غمی” نهفته دارند، بیماری نادر او به شکلی است که تمام مدت نیاز به محافظت و مراقبت روزانه دارد، پس او در واقع در بیمارستان همیشه بستری است و در آن‌جا هم زندگی‌اش شکل گرفته، اما طرف دیگر ماجرا “ویل” است، او هم به بیماری نادر تقریبا مشابه‌ای گرفتار است ولی با این تفاوت که او نگاهش به زندگی متفاوت‌تر و حتی بی‌ارزش‌تر از استلا است، در این حد که علاقه‌ای به درمان شدن هم ندارد، به قول معروف اصطلاح “در لحظه زندگی کردن” به درستی بر روی “شخصیت” ویل می‌نشیند. این دو که در یک بیمارستان هستند (انتقال ویل و آمدنش به اینجا) با هم در ابتدا ارتباط چندان صمیمی ندارند ولی به زودی آشنا خواهند شد و وارد رابطه‌ای عاشقانه ولی به شدت خاص می‌شوند. خب به نکته بسیار مهم و جالب توجه می‌رسیم، بیماری‌های نادر این دو به حالتی هست که اگر به هم نزدیک شوند یا هم‌دیگر را به هر طریقی لمس کنند اتفاقات ناگواری پیش می‌آید! و درصد بالایی هم احتمال مرگ‌شان است. پس چه‌چیزی از عقل سلیم و “منطق” این “موضوع” می‌تواند قوی‌تر باشد؛ بله، رقیب همیشگی‌شان! عشق. اما این موضوع به همین سادگی نیست و ما به این جنبه مهم و اصلی فیلم خواهیم پرداخت، چرا که به صورت خاصی هم باید پیاده شود. اما بگذارید شروع این بررسی را با نکته مثبی جذاب و بسیار جالب توجه شروع کنیم، که خب مطمئنا بسیار به فیلم و تجربه آن و بروز احساسات کمک شایانی کرده است.

استلا و “بازیگرش” کار خودشان را به نحو احسنت انجام داده‌اند.

بازیگران فیلم هالی لو ریچاردسون (استلا) و کول میچل اسپروس (ویل) هر دو هم با استعداد هستند و هم بازیگران بسیار خوبی در پنج قدم فاصله هستند. آن‌ها نقششان را به درستی ایفا می‌کنند و آن‌چه برای چنین شخصیت‌هایی با این بیماری و احساسات لازم است را به درستی دارند و “عالی” هم اجرایش می‌کنند. مخصوصا “هالی لو ریچاردسون” که از زوج خود اندکی بهتر عمل کرده و واقعا به ارتباط بیننده با شخصیتش (استلا) کمک بسیاری کرده است. باید گفت با این‌که با شخصیت‌های “پیچیده‌ای” مواجه نیستم و حتی ایرداتی می‌توان به آن‌ها گرفت که مهم‌ترینش همان “ساده” بودنشان است، اما با حضور این دو بازیگر و ایفای نقششان شاید بتوان اندکی از سخت‌‌گیری‌مان چشم‌پوشی کنیم! ولی اصلا چرا چشم‌پوشی کنیم؟ به دلیل این‌که احساسی که قرار است “منتقل شود”، منتقل می‌شود و ما با تمام سخت‌‌گیری هم نمی‌توانیم منکر این قضیه شویم و از دوست داشتن این دو شخصیت هم بپرهیزیم و تازه ادعا کنیم به هیچ‌عنوان احساسی به ما منتقل نمی‌کنند! می‌دانید که یکی از رکن‌های مهم فیلم‌های “عاشقانه” برای مخاطبان، همزادپنداری با شخصیت‌ها است، که خب اگر این موضوع به هرطریقی ایجاد شود، می‌توان از ایرادات دیگر تا حدی گذشت.

اما در ادامه نقد و بررسی و گذشتن از نکته مثبت بگذارید نکته منفی را هم بگوییم؛ بیایید رو راست باشیم و سخت‌گیری در این بابت که “چگونه و چرا” ها را کمی جدی بگیریم. بحث ما این نیست که اصلا چرا وقتی می‌دانیم دو بیمار این‌چنین هستند باید در یک مکان باشند، نه اصلا! ما با داستانی “درام” روبرو هستیم و خب هرچیزی هم می‌توان در آن اجرا کرد برای خلق احساسات بهتر، حتی اگر غیرممکن‌ها را ممکن کنیم. خب ما هم به منطق این‌چنینی در داستان گیر نمی‌دهیم و اصلا هم کار درستی نیست و یک نوع ظالم‌بودن یا سخت‌گیری محض است اگر چنین کاری کنیم. اما حتما به روایت و چگونه رسیدن به نقطه و مرکز این داستان (همان عشق) ایراد می‌گیریم. خب شخصیت‌ها و داستان حد و حدودی دارند، نباید به زور آن‎ها را وادار کنیم تا به نقطه‌ای برسند که از خود گذشتگی و وفاداری را نشان بدهند، بلکه باید جوری شخصیت‌ها و روایت شکل بگیرند که باورپذیر باشند و نیازی به اقدام‌های زورکی نباشد. نمی‌گویم تمام داستان این‌چنین و روایتش بدین شکل پیاده شدند حتی تا اواسط فیلم این نکته جزو نکات مثبت است! اما در نقطه‌هایی به شدت لنگ می‌زند که خب اصلا قابل قبول نیست، خب همه این صحبت‌ها بخاطر این عشق خاص است که انتظاراتی به وجود آورده، اما پایان‌بندی این عنوان این “موضوع” را به درستی نشان می‌دهد و اصلا پایان شما را آن‌طور که باید راضی نمی‌کند. درواقع بدترین نکته و بزرگترین مشکل این فیلم جمع و جور نکردن و از دست رفتن اتفاقات و هدف فیلم در پایان است. به صورتی که فیلم تا انتها خوب پیش رفته، اما از آن‌جا به بعد گویی دیگر فیلم و داستانش حوصله نداشته‌اند و بهانه‌هایی جور می‌شوند، اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد و همه‌چی شلخته و “بد” پیش می‌رود.

“ویل” را فراموش نکنیم، او هم به اندازه استلا دوست داشتنی است!

نکته قابل توجه دیگر، تمرکز بیش از حدی بر روی “مفرح” کردن فیلم گذاشته شده. بگذارید بیشتر این قضیه را روشن کنیم؛ فیلم می‌توانست از این قضیه که بسیار به “حالت” فیلم‌های نوجوانانه و درام‌ بلوغ و امروزی (کلیشه‌ای) نزدیک است، حتی پیشی بگیرد و به تجربه‌ای بهتر از آنها تبدیل شود. چرا وقتی داستان “خاص” است، فیلم دقیقا فرمول دیگر فیلم‌های “معمولی” را اجرا کند. خب این‌هم شاید به نوعی بد نیست اما زیادی‌اش “بد” است. درواقع این موضوع که فیلم را بیش از حد، به اصطلاح “تینیجری” کرده‌اند (باید دقیقا این‌جا “این” را می‌گفتم) به واقع تاثیر بسیار بدی در فیلم گذاشته و توانایی آن‌که این داستان خاص را پله‌ای ارتقا دهد، ندارد و همین موضوع هم در اتفاقاتی که برای شخصیت‌ها می‌افتد تاثیر بدی گذاشته و بیشتر آن‌ را به اشتباهاتی” جزئی” تبدیل کرده است. “باز هم” ذکر کنیم، نمی‌گوییم این چنین داستانی نباید “نوجوانانه” باشد اما این را می‌دانیم که نباید بیش از حد هم این‌چنین باشد چون به پیکره داستان “خاص” پنج قدم فاصله ضربه می‌زند اما گفتیم اشتباهات جزئی نه همه‌ی نقاط فیلم… عجیب است نه؟ فیلم در یک لحظه شما را امیدوار می‌کند، لحظه بعد ناامید. این موضوع نمی‌گذراد شما “مطلقا” “منفی یا مثبت” ها را بنگرید، بلکه شما با حالیتی توازن بین این دو، به تماشا و ادامه بنشینید. خب این یعنی ضعف؟ در یک “فیلم” پستی و بلندی‌ها نشان‌دهنده همین “موضوع” است، درست! اما خب، بلندی‌ها (نکات مثبت) واقعا “خوب” هستند و این موضوع را هم نمی‌شود از یاد برد که فیلم هنگام تماشا لذت‌بخش است و بلندی‌ها این‌ کار را می‌کنند.

“استلا” با این‌که همیشه امیدوار و شاداب است، اما مشکلاتی عمیق هم دارد و همچنین تحولی “مهم” در انتظارش است.

با “این‌همه” سیر تحول شخصیت‌ها چه‌گونه است؟ جدای از اتفاقات “به‌ یک‌باره و سریع” که معلوم نیست چرا باید چنین باشند (البته نه در همه لحظه‌ها، ولی تا یک نقطه) تحول شخصیت‌ها راضی‌کننده است. این‌که شخصیت ویل با چنین دیدگاهی از زندگی در “مقابل” استلا قرار می‌گیرد موضوع جالبی است، خب وقتی تغییر و تحول‌های او را به درستی می‌‌بیند لذت می‌برید، اما موضوع جالب‌تر این قضیه، تغییر مهم “استلا” می‌باشد که به شدت لذت‌بخش است. بدون شک این که هر دو شخصیت تغییر خواهند کرد جذاب است و فیلم این موضوع را حداقل با کمبود‌هایی به درستی توانسته اجرا کند و از پس آن‌ها هم برآمده است اما بالاتر گفتیم تا نقطه‌ای. روی لحظات عاشقانه چنین عشقی به نظر من خوب کار شده و خب این نکته که فیلم نخواسته حداقل تا اواسط و پایان به تاکید این عشق آن هم مستقیم اشاره‌ای کند خوب از آب در آمده است و همان چیزی است که به شخصه دنبالش بودم. بدین صورت که وقتی این دو “بیمار” از هر نظری شکست خورده و بی آینده (تقریبا) هستند، به مرور زمان هم دیگر را پیدا می‌کنند و این خود نشان دهنده عشقی زیرپوستی بین آنها است (بخوانید ندیدن نقص‌ها در شرایطی خاص). نباید آنها مستقیم این را ابراز کنند و بگذراند “ما” به عنوان مخاطب این را بدانیم و درک کنیم ولی حدالامکان خودشان به “زبان” نیاورند، بله واقعا این‌که آن‌ها نواقص همدیگر را نمی‌بینند و با تمام این مشکلات و قانون‌های سرنوشت، باز هم عشق بین آن‌ها به وجود می‌آید بسیار ارزشمند است و البته آن هم نه از این عشق‌هایی که “مستقیم” به خورد بیننده و مخاطب می‌دهند بلکه آن‌هایی که نیاز به بیانشان نیست و همین دلیل دوست داشتن چنین فاصله‌ای تلخ برای مخاطب است! بگذریم، پایان‌بندی فیلم که چنین موضوع ارزشمندی را به درستی نتواند جمع کند واقعا “ضدحال” است، خب دیگر این کار مثبت و ارزشمند لحظه‌ای باید به اوج برسد و نهایت “احساساتش” را به بیرون بریزد، که خب این قسمت و به اصطلاح نتیجه‌گیری یا جمع‌کردن داستان این عشق به درستی اجرا نشده و “ضعف” محسوب می‌شود و بزرگترین مشکل فیلم از هر نظر است.

در فیلم و قانونش شش قدم فاصله کم‌تر برای این “دو” مجاز نیست…مراجعه کنید به نام فیلم و “تیتر” نقد و برررسی!

به بخش موسیقی‌هایی که در جای جای فیلم پخش می‌شوند هم، نگاهی می‌اندازیم؛ راستش را بخواهید موسیقی‌ها بسیار ملایم و گوش‌نواز هستند و تدوین درست به همراه لحظه‌های خاص انتخاب شدند و به این عنوان روحی تازه می‌دهند. در واقع موسیقی‌ها معمولی یا ضعیف نیستند بلکه اتفاقا جزو موسیقی متن‌های خوب و عاشقانه هم قرار می‌گیرند. مادامی که شما با لحظه‌ای احساسی و غمگین از فیلم روبرو می‌شوید یا بالعکس شاد و هیجانی، موسیقی به بهترین شکل کار خودش را در هر حالت انجام می‌دهد و این موضوع را که موسیقی‌های “پنج قدم فاصله” در لحظه‌های “مناسب” هستند را تجربه و درک می‌کنید پس از بابت موسیقی هم این عنوان “سربلند” است.
بحث ما تمام شد، در نقد و بررسی این عنوان اگر کنجکاو هستید که دلایل اصلی این ایردات یا حتی نقاط قوت کجا است، بگذارید سکانسی مهم یا زیبا از فیلم را هم ذکر کنیم که خب قطعا اسپویل است و مهم‌ترین بخش فیلم را لو میدهد پس…

“خطر شدید اسپویل”

گفتیم همین موضوع که عشق بین این “دو” شخصیت به صورت زیر پوستی و درست به بیننده ثابت شده است، جزو بهترین نکاتش است و بهترین نقطه و لحظه‌ای که این موضوع به اوجش می‌رسد، همان لحظه آخر است. استلا متوجه می‌شود “ویل” واقعا نقاش خوبی است و همان‌طور که او فکرش درگیرش ویل بوده، “ویل” هم به او فکر می‌کرده آن هم تمام مدتی که باهم بوده‌اند و حتی تمام لحظات با هم بودنشان را نقاشی کرده است. و وقتی “ویل” واقعا از او جدا می‌شود،  دفتری نقاشی به او می‌دهد که این موضوع را به درستی نشان می‌دهد و بسیار غم‌انگیز و عاشقانه است. ممنون سازندگان محترم (تمامی عوامل) خیلی خوب است که شما این “موضوع” و عشق را متوجه شده‌اید و درست هم آن را پیاده کرده اید اما، اما! ای کاش فقط به همین نقطه و لحظه‌ای که “ویل” وسایلش را جمع کرد بعد از مرگ “پو” و رفت بسنده می‌کردید. او همان موقع متوجه تصیمیم پایانی که گرفت شده بود و فقط از آنجا به بعد و اتفاقات پیش رو تا پایان و پیوند ریه “استلا” به شدت اضافی و بد هستند و با آن چیزی که ما خواستیم متفاوت بود، همین. (می‌توانستند رفتن او را به شکلی دیگر از همان نقطه انجام دهند فقط “بهتر”)

“پایان اسپویل”

سخن آخر؛ فیلم پنج قدم فاصله، نه جز آن دسته از فیلم‌هایی است که با دیدنش وقتتان به هدر رفته باشد نه آن دسته‌ای که نهایت لذت را برده‌اید و در آینده شدید به یادشان باشید، نه زیاد می‌توانید به آن سخت بگیرید چون واقعا دوست داشتنی است، نه زیاد دست بالایش بگیرید، چون ایراداتی جدی هم دارد. فقط باید بدانید کاملا ارزش یک‌بار تماشا را دارد! و شما ضرری نمی‌کنید اگر آن را تماشا کنید. به شخصه پیشنهاد می‌دهم اگر انتظارتان را پایین بیاورید می‌توانید برای چند ساعتی از این فاصله دوست‌داشتنی و غم‌انگیز و عاشقانه لذت ببرید.


مقالات ، نقد و بررسی
برچسب‌ها: 5 فوت جدا ، 5 قدم فاصله ، Five Feet Apart ، پنج فوت فاصله ، پنج قدم فاصله

مطالب مرتبط

  • تریلر جدید فیلم Five Feet Apart اندوه بیماری کول اسپراوس و هالی لو ریچاردسون را بیشتر به تصویر می‌کشد

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات


دیدگاهتان را بنویسید
لغو

  • ریحانه بهرامی گفت:

    من آخرش نفهمیدم استلا با ویل ازدواج کرد یا نه؟

    برای پاسخ دادن وارد شوید
    • آسی گفت:

      واقعا نفهمیدی ویل رفت؟؟؟؟
      تو دیگه کی هستی دوست من؟

      برای پاسخ دادن وارد شوید
      • امیرحاتمی گفت:

        تو آخر فیلم یه بچه هست و ویل و استلا پیش همن
        ایشون به خاطر این اشتباه کردن زود قضاوت نکن دوست من

        برای پاسخ دادن وارد شوید
    • ماهان ابراهیمی گفت:

      رفت دیگه . بخاطر بیماری نمیتونستن ازدواج کنند.

      برای پاسخ دادن وارد شوید
    • ایلیاو گفت:

      اسپویل نکنید ، مدیر پاک کن لطفا

      برای پاسخ دادن وارد شوید
  • مرصاد گفت:

    واقعا فیلم قشنگی بود ♥️🙂

    برای پاسخ دادن وارد شوید
  • Mersana گفت:

    عالی بود کتابش هم حتما مطالعه کنید😊

    برای پاسخ دادن وارد شوید
  • یاسین رضایی گفت:

    الان اینا ینی رل هم نیستن ؟

    برای پاسخ دادن وارد شوید
  • ایلیاو گفت:

    ای نویسنده ، اون عکس اولی که گذاشتی ، برای کودوم سکانسشه ؟ من کل فیلمو دیدم ولی نبود اون عکس … صرفا عکس رو برای کاور گرفتن یا فیلمی که من دیدم سانسور شده بود ؟

    برای پاسخ دادن وارد شوید
    • Greeni1992 گفت:

      این سکانس اخرش بود که همو تو فرودگاه میبینن هر چن اینجا تو خیابونه ولی اخرش خود کارگردان حذفش کرد

      برای پاسخ دادن وارد شوید
      • خانم mlr گفت:

        یعنی چی؟ من تو کتابشم خوندم اخرین خط های رمان همین دیدار دوباره استلا و ویل تو فرودگاه و هواپیما بود ولی تو فیلمش پایانش رفتنه ویله. یعنی ساخته بودن قبلا این سکانس اخرو و بعد حذف کردن یا کلا نساخته بودن و عکس اول و صرفا به خاطر اینکه این سکانس و نساختن و خواستن گوشه چشمی هم به این مورد باشه، گرفتن؟

        برای پاسخ دادن وارد شوید
  • فاطمه گفت:

    لنتییی من آخرش عررر زدم خیلی قشنگ بود ولی ویل نباید میرفت🥺🥺🥺🥺

    برای پاسخ دادن وارد شوید
    • داود کورد گفت:

      من کل داستانو عرر. زدم

      برای پاسخ دادن وارد شوید
      • کیمیا گفت:

        منم😭

        برای پاسخ دادن وارد شوید
    • مهسا گفت:

      پس حتمااا باید ببینم😂😂😂

      برای پاسخ دادن وارد شوید
  • علی محمدی گفت:

    فصل دومی نداره؟

    برای پاسخ دادن وارد شوید
  • امیرحاتمی گفت:

    اون بچه آخر فیلم مال کی بود
    یعنی بچه ماله استلا بود؟

    برای پاسخ دادن وارد شوید
  • ریحانه گفت:

    حتما باید ببینم پس😂😂

    برای پاسخ دادن وارد شوید
  • yukim گفت:

    چرا باید اینجوری تموم شه؟:)
    چرا قسمت دوم ندارهعهه؟؟؟؟

    برای پاسخ دادن وارد شوید

مجله خبری ای بی سی مگ

ای بی سی مگ یک وب سایت خبری و علمی در حوزه فیلم و سینما، تکنولوژی و لوازم خانگی با جدیدترین اخبارهای این حوزه می باشد. خوشحالیم بتوانیم مطالب مفیدی را برای شما ارائه دهیم.
دکمه بازگشت به بالا