
10 مولفهی سینمایی وس اندرسون در گزارش فرانسوی
وس اندرسون را می توان یکی از معدود فیلمسازان سال های اخیر دانست. فرقی نمیکند که طرفدار یک سبک فیلمسازی منحصربهفرد باشید یا نه، در هر صورت، نمیتوانید از مهارتهای او در طراحی، استفاده از رنگ و سبک داستانسرایی منحصربهفرد او لذت ببرید. وس اندرسون، مانند همه فیلمسازان نویسنده، عناصر ثابتی را در سراسر آثار خود بازآفرینی می کند. آخرین اثر او، The French Dispatch نیز از این قاعده مستثنی نیست.
منتقدان در مورد این فیلم که کاملاً در تضاد با هر یک است، اختلاف نظر دارند، اما هر دو موافقند که گزارش فرانسوی وس اندرسون جذابترین فیلم کارگردان است و همه ویژگیهای عجیب و غریب انتظار میرود. طرفداران فیلم تا حد امکان بالا هستند. از وسواس با تقارن و پالت رنگی منحصر به فرد گرفته تا استفاده از پخش کننده های تکراری.
10- تنظیم واضح دوربین
وس اندرسون پس از ساخت «آقای فاکس شگفتانگیز» بهعنوان اولین ایستگاه هنریاش، تکنیکهای جدید فیلمسازی را به اکشن زنده منتقل کرد. او اکنون با بازیکنانش به عنوان یک تشویق ایستاده برخورد می کند و همه آنها باید در زمان مشخصی حضور داشته باشند.
همچنین وقفه های رایج در کار خود را کاهش می دهد و دوربین را به طور دقیق تنظیم می کند تا احتمال خطا را به حداقل برساند و زمان کمتری برای اصلاح نیاز دارد. مثلاً خیلی از صف ها با هم ضبط می شد و البته در گزارش فرانسوی هم اینطور بود.
9- استفاده از پخش کننده تکرار شونده
استفاده از بازیگران تکراری در آثار بسیاری از فیلمسازان دیده می شود و به یکی از عناصر ثابت سینما تبدیل شده است. وس اندرسون نیز از این قاعده مستثنی نیست و بازیگران ثابت در اکثر فیلم ها دیده می شوند. در گزارش فرانسوی بازیگرانی چون بیل مری، اوون ویلسون، تیلدا سوینتون، ویلیام دافو، آدرین برودی، فرانسیس مک دورمند، سرشه رونان که پیش از این با او کار کرده اند نیز به ایفای نقش می پردازند.
البته چند بازیکن جدید به فهرست کهنه سربازان اضافه شده اند که به طور اتفاقی توانسته اند نقش خود را حفظ کنند و ممکن است در آینده به بازیکنان ثابت اندرسون بپیوندند. اینها عبارتند از تیموتی شالامی، جفری رایت و الیزابت ماس.
8- شوخی سرد و بی روح
یکی از عناصر اصلی سینمای وس اندرسون طنزی است که در تصاویر او تنیده شده و توسط بازیگران به سادهترین شکل ممکن بیان میشود و طنز باعث میشود این تضاد بین «محتوا و ارائه آن» دیدنیتر شود.
در گزارش های فرانسوی، تعدادی از کلمات مشابه ترتیب و زمینه وجود دارد. به عنوان مثال، در یکی از صحنهها، دلال آثار هنری جولین کادازیو (آدرین برودی) سعی میکند تابلویی از موزس روزانتلر (بنیسیو دل تورو) را بخرد و هنرمند نیمه دیوانه به او میگوید که این تابلو برای فروش نیست. از این پس شاهد گفتگوی خنده دار پینگ پنگ دست فروشان و زندانیان هستیم. از کادازیو تأکید بر “فروش آن” و از سوی روزانتلر انکار “این کار نیست” می آید و همه اینها به جدی ترین شکل اتفاق می افتد.
بیل مری یکی از آن هنرپیشههایی است که با شوخ طبعیاش که در جدیترین کاراکترش تنیده شده، گزینه خوبی برای کار اندرسون است و در اینجا نقش آرتور هویتزر، سردبیر روزنامه را نیز بازی میکند. خاطره انگیزترین صحنه گزارش فرانسوی که یکی از سردترین و بی روح ترین جوک هاست، درباره یک کارمند اخراجی صحبت می کند که بالای سرش گریه می کند: «در اتاق من گریه نکن» و بعد دوربین. نشان دادن تابلوی «گریه نکن» که بالای اتاق قرار گرفته است.
7- نظام ادبی
در حالی که اندرسون صرفا یک فیلمساز تصویری بود، فیلم ساختاری مشابه آثار ادبی دارد و اغلب به فصلهای مختلف تقسیم میشود. به عنوان مثال، The Royal Tenenbaums ساختاری شبیه به یک داستان واقعی دارد که از مقدمه شروع می شود و با پایان کامل به پایان می رسد.
این رویکرد تکراری در گزارش های فرانسوی دیده می شود و در واقع بیشتر از قبل با محتوای اثر همخوانی دارد. در اینجا ما به مقالات مختلف در نشریات فرانسوی نگاه خواهیم کرد. بنابراین اندرسون در ابتدای هر داستان به مخاطب گفت که این مقاله چند صفحه از یک مجله را اشغال می کند و درست مانند ورق زدن یک مجله، داستان جلوی چشمان ما شکل می گیرد.
6- آلاهلو
داستان آخرین فیلم وس اندرسون بر اساس آگهی دلجویی برای آرتور هویتزر، سردبیر یک روزنامه گزارشگر فرانسوی است که بر اثر سکته قلبی درگذشت. با این حال عنصر همیشگی غم و اندوه در همان دقایق اولیه ظاهر می شود.
مقداری غم و اندوه بخشی تکرارشونده از کار کارگردان است. به عنوان مثال در راشمور، مکس فیشر و خانم کراس به ترتیب با مرگ مادر و همسرشان به هم پیوستند یا در خانواده اشرافی تنبام، مرگ همسر چیس ناگهان او را محافظه کار کرد. همچنین در دارجلینگ لیمیتد، برادران ویتمن یک سال پس از مرگ ناگهانی پدرشان دوباره ملاقات کردند.
5- تغییر جنبه جانبی تصویر
نسبت ابعاد یک تصویر، نسبت طول و عرض تصویر فیلم است. کارگردانان مختلف اغلب بسته به محیط کار کلی، نرخ های متفاوتی را برای تصاویر خود انتخاب می کنند. وس اندرسون از آن دست فیلمسازانی است که ظاهر فیلم را برای انعکاس دوران های مختلف تغییر می دهد. پایان این تغییرات را می توان در هتل بزرگ بوداپست یافت. او در این فیلم از سه قسمت مختلف استفاده می کند. مقیاس های هشتاد (1.85: 1)، شصت (2.35: 1) و سی (1.37: 1).
اندرسون همچنین این پیشرفت بصری را در یک گزارش فرانسوی به کار میبرد و کنار هم تصویر را در چندین بخش تغییر میدهد. همچنین بارها و بارها بین تصاویر رنگی و سیاه و سفید متناوب می شود، حتی اگر آن را فقط در هتل بزرگ بوداپست دیدیم.
4- بچه های باهوش
از مکس فیشر، نمایشنامه نویس 15 ساله، تا سام و سوزی، حکیمان عاشق پادشاهی طلوع ماه، و همچنین سه فرزند برجسته خانواده اشرافی تننبام، همگی نشان می دهند که فیلم های وس اندرسون مملو از بچه های باهوش است. چیزها که هیچکس بهش امید نداره
این کودکان باهوش اغلب با بزرگسالانی با هوش کمتر مواجه می شوند و این نوع درگیری در لحظات طنز فیلم گنجانده شده است. در گزارشی فرانسوی با پسری باهوش روبرو هستیم که کارآگاه است و پس از ربوده شدن از کد مورس برای نجات جان خود استفاده می کند!
3- رنگ آرت نو
در گزارشهای فرانسوی، رنگهای سیاه و سفید بسیار برجسته هستند، اما این بدان معنا نیست که وس اندرسون رنگهای مورد علاقه خود را که الهام گرفته از سبک آرت نوو یا هنر جدید است، نادیده میگیرد. به طور کلی، تشخیص این سبک دشوار است، اما در فیلم های اندرسون بسیار کاربردی است، زیرا دارای پالت ملایم و با رنگ های با طراوت مانند سبز، یاسی و آبی عمیق است.
این پالت رنگارنگ در طراحی لباس در گزارش های فرانسوی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
2- گروه بازیگران کامل
اگرچه فیلم اول و دوم وس اندرسون بر روی سه بازیگر اصلی متمرکز بود، اما کار او از خانواده اشرافی تننبام همیشه شامل یک گروه پرو و قرارداد با بازیگرانی بود که بسیاری از آنها در این فیلم حضور داشتند. البته او در برخی از شاهکارهای خود از این ستاره ها در نقش های مکمل و از بازیگران مستعد و ناشناخته در نقش های اصلی استفاده کرده است.
بازیگران گزارش فرانسوی نیز اکانت کاملی هستند و تقریباً تمام کارکنان مجله بازیگرانی با استعداد هستند و البته هنوز شگفتی های بیشتری در روایت وجود دارد.
1- ایجاد متقارن
یکی از شناختهشدهترین جنبههای دیدگاه وس اندرسون ساختار تقارن است و او گاهی تا آنجا پیش میرود که نشان میدهد از اختلال تقارن رنج میبرد. اندرسون اغلب دوربین را در زاویه 90 درجه با سوژه تنظیم می کند و به او اجازه می دهد همه چیز را به صورت متقارن ثبت کند.
دو فیلم اول او، موشک بطری و راشمور، به شیوهای طبیعیتر از هر شاهکار دیگری فیلمبرداری شدند، اما تقریباً در همه آثار پس از خانواده اشرافی تنن بام، این شاهکارهای متقارن به وضوح دیده میشود، که برای او واضح است، اما روایت فرانسویها. با این قاعده
فیلمسازان بزرگ دیگری مانند ژان لوک گدار، آلفرد هیچکاک و یاسوجیرو اوزو سابقه استفاده از این تکنیک را دارند، اما مطمئناً مانند وس اندرسون پس از خانواده اشرافی تننبام نیست!
.