چرا فیلم‌های لایواکشن دیزنی باید شبیه کتاب جنگل باشند نه شیرشاه؟

[ad_1]

خروج های اخیر از صنعت فیلم ، به ویژه دیزنی ، بسیار محبوب شده است. با دنیای فیلم های مارول و جنگ ستارگان ، اقتباس زنده از عملکرد دیزنی با چهار فیلم کلاسیک یکی از پردرآمدترین برنامه های اداری استودیو است که 1 میلیارد دلار در سراسر جهان فروخته می شود.

این یک ایده بازاریابی خوب برای دیزنی است و بازنگری در عناوین موفق قبلی که در آن بازیگران و شخصیت های اصلی مخاطبان ثابت ایجاد کرده اند ، می تواند حس نوستالژیک کارتون های دیزنی را برای نسل های آینده ایجاد کند. این فیلم ها در گیشه بسیار مقرون به صرفه هستند ، اما گاهی اوقات نحوه روایت داستان بزرگ و نه موفقیت ، باعث شکست فیلم می شود.

نظرات دیزنی به دو دسته سرگرمی و رابطه جنسی تقسیم می شود

مرور شخصیت ها و محتوای داستان کارتونی قدیمی ، آن را در مکان و عنوان جدیدی قرار می دهد. این رویکرد ممکن است مکان و شباهتی به عنوان اصلی داشته باشد ، اما روایتی جدید و روشی ارائه می دهد که فیلم را از عنوان قبلی متمایز کرده و زمینه فیلم را نشان می دهد. دامبو 2019 به کارگردانی تیم برتون بر اساس داستان بزرگ و معروف این فیل کوچک تنها است که پرواز در سیرک را یاد می گیرد ، اما شامل داستان خانواده صاحب آن نیز می شود. زمینه سرگرمی دامبو از داستان اصلی دیزنی به عنوان یک الگوریتم آشنا استفاده می کند تا داستان یک عضو خانواده شکسته را در قلم مو بیان کند و آنها را در فضای باز داستان قرار دهد. در فیلم 2010 آلیس در سرزمین عجایب ، تیم برتون کتاب نویسنده انگلیسی لوئیس کارول را در یک اسباب بازی دیزنی ترکیب کرد و یک فیلم جنگی مشهور خلق کرد. بازسازی هایی مانند این دو فیلم ، سیندرلا و بانوی زنده و ولگرد ، از داستانهای کلاسیک فیلم الهام گرفته و عناوین جدیدی خلق کرده است.

شیرشاه

در بازسازی ، انیمیشن کلاسیک نه تنها الهام گرفته شده است ، بلکه بیشتر بر صحنه و داستان تأکید شده است ، و داستان اصلی و دیالوگ به فیلم آورده شده است. به این ترتیب ، همان صحنه و سکانس فیلم اصلی با کمی پیچ و تاب تکرار می شود. دیو و دلبر 2017 بسیار شبیه به ساختار روایی و ارائه نسخه اصلی 1991 است ، اما به طرز عجیبی قادر به بیان هدف و معنای فیلم نیست.

نمایش و صحنه متفاوت است و متأسفانه فیلم آنقدر خوب ساخته نشده که بتواند برجسته شود. دیو (دن استیونز) بل (اما واتسون) را از حمله گرگ ها نجات می دهد و او را بدون آشکار ساختن انگیزه هایش در فیلم اول به کتابخانه خود می برد. کاری که چنین فیلم هایی با آهنگ ها و شخصیت های کوچکتر انجام می دهند یا ایجاد داستان ها و تمایلات مادی دیگر برای بیان هویت جدید فیلمشان ، آنها را از عناوین معمولی متمایز نمی کند. بازسازی هایی مانند این ، علاءالدین و مولان ، کاملاً بر شباهت عنوان اصلی تکیه می کنند تا حس نامرئی بیننده را از تجسمات جدید و ساختار یک فیلم آشنا برانگیزد.

بازسازی عنوان اصلی دیزنی غنی ترین ایده در استودیو بود ، زیرا سه مورد از چهار نقد بیش از 1 میلیارد دلار برای وفاداری به فیلم اول به دست آوردند.

فیلم شیر شیر جان فاورو 2019 نه تنها پرفروش ترین بازسازی دیزنی است ، بلکه یکی از ده فیلم پرفروش جهان است. در این فیلم ، دیزنی می فهمد که چگونه روند ترمیم باید کار کند ، اگر چیزی کار کرد ، نیازی به تغییر ندارد. بدون شک شیر شاه 1994 یکی از محبوب ترین و پرطرفدارترین فیلم ها است و بازسازی آن تا آنجا که ممکن است روند داستان اصلی را مورد بررسی قرار داده و نتیجه ای باشکوه به دنبال داشته است. از مصاحبه های بیشماری از فیلمنامه اصلی استفاده شده است و داستان و طرح به خوبی طراحی شده است. حتی جیمز ارل جونز به پروژه دعوت شد تا با مفسا صحبت کند. گذشته از جلوه های رایانه ای ، فیلم نمی تواند خود را به عنوان یک اثر جدید معرفی کند و در واقع به دلیل محبوبیت عنوان اول به جشن سالگرد تبدیل شد. بازسازی فیلم ، بیشتر از آنکه یک عنوان مدرن از فیلم اصلی باشد ، مانند بازسازی فیلم معروف روانگردان گان ون سانت در سال 1998 است.

شیرشاه

شیرشاه 2019 جنبه منفی بازسازی دیزنی را ارائه می دهد و به جای تبدیل خلاقیت به خلاقیت و نوآوری ، داستانی بی پایان برای نسل جدید ایجاد می کند. گلدن اولین فیلمساز شد. با استفاده از احساسات بیننده ای که عنوان اصلی را دوست داشت ، تصویر سعی می کند این فاصله را با یک عنوان دیجیتالی بی روح پر کند و در واقع فقط یک تبلیغ برای نام تجاری است. همه اینها هدف احیای عنوان قدیمی دیزنی است. هرچه این انتقال ها بهتر باشد ، احتمال ایجاد عناوین جدید بیشتر است. قبل از The Lion King 2019 ، جان فورو عنوانی را کارگردانی کرد که به یکی از بهترین بازسازی های تاریخ دیزنی تبدیل شد.

کتاب جنگل 2016 ، مانند نسخه اصلی آن در سال 1976 ، داستان مرد جوانی به نام نیل ستی را روایت می کند که توسط گرگ ها بزرگ شده و باید نقش دوستانش بیل موری ، خرس و بن کینگزلی ، پلنگ سیاه را بازی کند. از انسانها این بازسازی با روایتی ساده تر ، داستان اصلی فیلم را در زاویه ای متحرک تر بازگو کرد. بازیگرانی مانند کینگ لوئیس (کریستوفر واکن) ، کا (اسکارلت جوهانسون) و شیر خان (ادریس البا) خطر بیشتری را برای بازیگر داستان اصلی ایجاد می کنند و تأثیر بیشتری در دفاع از شخصیت دارند. i Muggle. این فیلم همچنین به رابطه موگلی با خانواده گرگ هایش و تاثیر حضور او در جنگل و سایر حیوانات می پردازد. فیلم اصلی به دلیل روند معرفی بازیگران با آن در طول وقایع داستان آشنا شد. اما مرور فیلم اهمیت بیشتری به سیر داستان و نحوه تعامل شخصیت های اصلی با آن می دهد و در عین حال روایتی جدید و هیجان انگیز از داستان اصلی ارائه می دهد.

مرمت کتاب شیر جنگ و کتاب جنگل جان فاورو تلاش های بزرگ دیزنی را برای تبدیل کلاس های خود به سرمایه گذاری بزرگ به نمایش می گذارد. شیرشاه از عناوین مورد علاقه مخاطبان استفاده می کند و نیازی به ایجاد ظاهری جدید در آن نمی بیند. کتاب جنگ از دنیای آثار آشنای خود استفاده می کند و حتی از نویسنده بریتانیایی Rudyard Killing بیش از هر اقتباس دیگری به عنوان مبنایی مناسب برای ایجاد عناوین جدید استفاده می کند. علی رغم عناوین متعددی که دیزنی برای نقد های بعدی دارد ، او باید از کتاب جنگل درس بگیرد و به تماشاگران و هسته اصلی فیلم احترام بگذارد تا فیلم ها هرچه جلوتر رشد کرده و پیشرفت کنند. میزان خلاقیت نقدهای آینده به اندازه توانایی فیلم اصلی در بیان یک داستان ادبی است.

منبع: برخورد کننده

[ad_2]

دکمه بازگشت به بالا