خون شد؛ کیمیایی طرفدارانش را هم ناامید کرد

[ad_1]

مسعود کیمیایی همیشه کارگردان کارهای مهم و جالب سینمای ایران بوده است. فیلمساز هفتاد ساله ای که بسیاری از منتقدان و دوستداران فیلم از فیلم های او تمجید کرده اند و دیگران که از صمیم قلب با نظرات و تأثیرات شیمی مخالف بوده اند. اما همه آنها قبول دارند که کیفیت کار آنها در دو دهه گذشته کاهش یافته است و “خون رفته” از تغییر آن خودداری کرده است. با خواندن سریع ، به نظر می رسد که ما توافق کرده ایم که ایجاد یک جهان منحصر به فرد با قهرمانان جذاب اولویت او است. حتی نحوه نوشتن مصاحبه هایش را می توان اثری مستقیم در ادبیات خیابان و بازار و به طور دقیق تر ، شیوه ای از زندگی دانست که از نظر نیازهای بحث در سینما از شخصیت او بی خبر است. این واکنش شیمیایی باعث ایجاد تنش های عمیق بین مخالفان و هواداران وی شد.

البته ، در بحث خون ، و چند کار شیمیایی اخیر ممکن است به طور دقیق به تقسیمات و اختلاف نظرها اشاره شود. این فیلم نه تنها توانست دید تماشاگران را نسبت به فیلم تغییر دهد ، بلکه آنها نیز به دلیل ناتوانی در اعمال خشونت آمیز و م effectiveثر در جلب رضایت علاقه مندان به این شاهکار موفق بودند. این فیلمساز سابق است.

شیمی خون مشابه “مقاومت” بین اقدامات شیمیایی است. در هر دو فیلم ما قهرمانانی داریم که از زندان بیرون می آیند و با خانواده ای از هم پاشیده روبرو می شوند و در نهایت سعی می کنند با رفتارهای خشن و غیرانسانی از مشکلات خود عبور کنند. برادری روانی و رابطه همسر بازیگر با مرد بد در فیلم اعتراض برادر و خون خواهر موضوع دیگر این دو فیلم است. علیرغم این شباهت ها ، تشدید خشونت تنها راه حل موجود موجود برای درگیری های بشری مانند فضلی در جهان مدرن است و مدتی بعد ، بزهکاری موضوعی است که خون را تبدیل به یک فیلم غیرانسانی می کند.

قهرمانان فیلم یا به بیان شیمیایی ، دوستان بازیگران در شاهکارهای خود ، هنگامی که کار خود را به پایان می رسانند و در برابر قصه داستان پیش نمی روند ، از بدترین چاقوی قهرمان داستان استفاده می کنند. راه حل رزرو و شکست آنها در چاقو و کشتن مردم.

فیلم با تعقیب سایه ای مرد لرزان از پنجره چندین مغازه بسته آغاز می شود و فضلی وارد می شود تا به گفته فیلمساز چراغ خانه را روشن کند و خانواده را به عقب بازگرداند. اما کدام خانه و کدام خانواده؟ فیلمنامه ظاهراً بی تاب و خونین شده است و برای درک و پذیرش ساده ترین و واضح ترین مسائل ، باید چند معنی و ترجمه از دیگر فیلم های شیمیایی وام بگیریم تا بتوانیم در آن داستان معنا ایجاد کنیم.

به عنوان مثال ، یک خواهر آزار دیده ما را به یاد “سرباز جمعه” و برادری که در خانه سالمندان زندانی است و در اعتراض به فیلم ضمیمه شده بود ، می اندازد. چنین شخصیتی را می توان السقی نامید. از آنجا که در تاریخ پرداخت مناسبی برای آنها وجود ندارد ، و برای درک عملکرد آنها ، باید مراقب کارهای شیمیایی قبلی بود ، و به نظر می رسد چنین چیزهایی با اصول اولیه و پذیرفته شده مغایر هستند. جهان خود “. پس از ورود فضلی به خانه قدیمی و ایدئولوژی و کار او ، تنها چند مونولوگ و بحث درباره پدران ، مادران و خانواده ها وجود دارد و تا پایان فیلم هنوز چیزی در دست نیست.خبری از چشم نواز شدن این افراد مشهور. و خانه مرکز قدرت تاریخ باشد. وقتی خانواده تأسیس نشود ، شبهه برطرف نمی شود و ما با یک شخصیت اصلی ملموس ملاقات نمی کنیم ، تصور بیننده از داستان کاملاً اشتباه است.

فیلم تبدیل به خون شد

داستان فیلم “خون شد” ترجمه رایگان کتاب طنز “آهنگها علیه هیچ ارکستر بزرگ” نوشته مسعود کیمیایی است

در اولین فصل فیلمسازی و برخی از موفق ترین فیلمهایش پس از انقلاب ، کیمیایی بسیار بیشتر از آنچه می توانست بگوید نشان داد و به همین دلیل است که “قیصر” ، “گوزن” و “سرب” در بین طرفدارانش محبوبیت زیادی پیدا کردند. به عنوان مثال ، در قیصر ، قهوه ساز به منظور همدردی با امپراتور رادیو را خاموش می کند تا از غم و اندوه او بیشتر بدانیم ، یا در وهله اول ، نوری چشم های همسرش عقیار را پنهان می کند ، رفتار او در راستای ساختار و ساختار فیلم ، اما متأسفانه در هیچ اطلاعاتی در مورد این جزئیات جالب وجود ندارد ، اما مهمترین صحنه های فیلم مطابق با آنها نوشته و ساخته شده است.

به عنوان مثال ، روند فضلی در کشتن شوهر خواهرش را به خاطر بسپارید. ما فضلی و مرد توشات (دو نفر) را دیدیم و دوربین آنها را دنبال کرد ، سپس بازیگر چاقوی امنیتی خود را باز کرد و در یک لحظه هیجان و عصبی بودن ، فقط وارد یک اتاق شد و همه چیز هر دو مرد بود. از دید مخاطب پنهان است! در نمای بعدی ما نمایی از پنجره و یک دست زیبا داریم ، به عنوان مثال ، نیش می زنیم و در نهایت وارد اتاق می شویم و مرد خونخوار خیس و مهربان در یک مرحله متوسط ​​نشان داده می شود که تماشاگر را آزار می دهد. چون نمی دانست در مورد آن صحنه و آنچه در واقع اتفاق افتاده است چه احساسی داشته باشد! داستان وقتی بدتر می شود که فضلی به شکل مصنوعی “جمع آوری” می شود که شبیه کاریکاتور زشت چنین قهرمانی است و صحنه سازی پیش پا افتاده طرفداران زن را نجات می دهد! این دنباله را با دنباله ذبح پرندگان آبی یا ذبح در کشتارگاه فیلم قیصر با این انتشار موازی و ترتیب بین کشتار یک گاو و کشتار یک انسان که حداقل مشاهده می شود مقایسه کنید. طعم و تلاش کارگردان.

در خون ، پیشرفت فیلمنامه ناسازگار و گیج کننده است. داستان به گونه ای نوشته شده است که هر فصل تنها چند خط برای اظهارنظرهای شفاهی فعال دارد و در غیر این صورت به گسترش دنیای کار کمک نمی کند یا آنها را بهتر درک می کند. به عنوان مثال ، می توان به دنباله دیگری از خواندن دست پدر اشاره کرد ، که فراتر از ساختار کلی فیلم است. صدای متغیر و ناسازگار در یک فیلم عنصر دیگری است که اغلب از محدوده فیلم (در صورت وجود محدودیت) فراتر می رود. در میان نمایشی که سعی می کند واقع بینانه ، قابل درک و کمی قابل تفسیر باشد ، کیمیایی ناگهان ارکستری را به حیاط یتیم خانه فرستاد و درهای کمیک ها را باز کرد تا داستان را برجسته کند. باور نکردنی و نحوه ادعاهای جدی.

از سوی دیگر ، اصلاح و پالایش شخصیت ها نیز مضحک و غیرقابل درک است. چه نشانه ها ، توضیحات یا دلایلی در فیلم نشان می دهد که آنها تغییر را می پذیرند؟ اقدامات بازیگران در دور نگه داشتن مخاطب از این بازیگران و داستان بی تاثیر است. بازی مبالغه آمیز و شیطانی نسرین مقانلو ماهیچه های مخاطب را می شکند و بازی لیلا زراغ در نقش فاطی مانند این است که زنی با او صحبت می کند و او را تحقیر می کند تا کلید محرمانه بودن ، که او از شیء به آن روی می آورد ، نه این که یک معتاد را جلوی چشم خود بگذارد. از آن تغییر می کند. اگر مادر شوهر به یاد داشته باشد که پس از سالها رعایت سنت های متلاشی شده و خسته از غم و اندوه ، باید در برابر ظلم پدرسالارانه خانواده ایستادگی کند و این شورش فرازمینی با اندوه همراه نیست. در یک بحث ضد زن.

فیلم تبدیل به خون شد

نقش سعید آقاخانی در فیلم “خون شد” با بازی بهترین بازیگران قهرمانان معروف شیمیایی فاصله دارد.

زنان داستان به طور کلی چیزهای غیرفعال و گیج کننده ای هستند که به فیض و فضل امیدوارند. البته این نوع دیدگاه فمینیستی در سینمای شیمیایی تازگی ندارد و در آثار دیگر مانند گوزن ها و سزار می توانید سفرهای این زنان غمگین و نگون بخت را ببینید. گاهی مورد سوء استفاده قرار می گیرد ، مانند مواردی که در بالا ذکر شد و در این فیلم چه چاق و چه بزرگ ، که ویژگی مردانگی یا زنانگی آنها را نشان می دهد ، یا آنها موجودات نالایقی هستند که واقعاً به آقابالاسر احتیاج دارند ، حتی اگر تحت تسخیر مردان باشند ، بدون شخصیت و خشن ، مانند گوزن ها به شاید اکنون وقت آن است که به تصاویر زنان خجالتی در سینمای مسعود کیمیایی ، دور از ابتدا ، در آغاز دهه جدید و قبل از اکران فیلم “خیانت” که بر اساس تاریخ خیانت و جنسیت

خون دوازده سنگ است که پایان ناخوشایند آن مانند شلیک به بدن ناهمگن است. فیلمساز به جای اینکه در میانسرا ، اقدامات بازیگران و دوربین به دنبال اضطراب و درگیری باشد ، درگیری های مسالمت آمیزی را به تصویر می کشد که برای مثال درگیری های طبقاتی است و نویسنده باید به دنبال سرنخ ها و ابیات باشد. یادداشت هایی در سقف طبقه همکف به مشکل (نسخه را بخوانید) سایر تصاویر شیمیایی را مشاهده کنید. آیا واقعاً خنده دار است که چگونه فیلمساز تفاوت طبقاتی ، تنش های اجتماعی و طغیان خشم را از طبقات فرودست به صاحبخانه های نالایق می بیند. اگر نه ، چرا خون چنین بینایی را نشان می دهد؟ اگر فکر می کنیم کیمیاگری در این فیلم می خواهد فساد را به شکلی غیرممکن و فراتر از زمان کنونی به تصویر بکشد ، ابتدا نباید قوانین فساد ، منبع اصلی ظلم و موقعیت و جهان نابودی فیلم را تعریف کنیم؟

اساساً با نگاه از هر زاویه و از هر زاویه به فیلم ، با اثری ضعیف و غیرقابل حل مواجه می شویم که در فیلمنامه و کارگردانی از مشکلات زیادی رنج می برد. امیدواریم دیگر هرگز فیلمی مانند خون نبینیم. زیرا حتی چنین کارهایی ارزش شیمیایی و اعتبار وی را در نظر طرفدارانش تضعیف می کند.

انتقاد از خون بازتاب دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوماً سایت ای بی سی مگمگ نیست.

[ad_2]

دکمه بازگشت به بالا