
موج تازه سریالهای متکی بر اتفاقات واقعی؛ جای خالی تخیل
اغر درام تلفزین زیاد تماشا میكنید، میكنید، میكند یك بار از كوسیدهاید كه بر سر هنر زیبای قصهنویسی وحدی است؟ विदा साली के है आजा अज़े अजा पा प मीशोद इन आस के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के के इेद इेद र आज काज؟ ” در مدر تعليب سريالهاي تلفزینی، به نازر میرسد بید استبری را در کاک و برگ در کاک و برگ دادن به اوکیھیں ایکی پیدا کرد.
در تمام درام های تولینیزی کیه در هال کرمه است. یک داخل، سریالی به نام «دانتون ابی» (Downtown Abbey) شد که سریال خاصی به کامی و فاخر بود و روی تکه اشرف جمیح بریتانیرا کردی کرده بود، داستان آن سریال هول یک کاکی کیالی به نام کراولی بود. حال در سریال «تاج» (The Crown), اماکا همان داستان این بار با دوندی سنتانی اختیا نردیت میشود. در مورد درامهای جنایی هم به جای داستانهای خیالی ک با درامه و زرافت تراشین شده، باید داستانهای بوست بر فرینتهای انتخابی به بید شید.
குத்தை தைத்தை மாட்ட்டை
سال عرض المزيد سريع «لندسكيّرز» (Landscapers) با بازي اوليويا كلمن و دايدود تيوليس بازي شد. آنها در نقش سوزان و کریستوفر EDWARDZ بازیکردان، زوجی را انتخاب کردند که والدین سوزان را به قتل دردند و تا یک داهن این قطل را به تطبیق یک راز از باکی کرد. سریال «مار» (The Serpent) به یک قطعل سریلی هیپی به نام کارلز سبهراج است، سریال «قتلهای پمبروکشر» (The Pembrokeshire Murders) به نام جان کوپر است. امسال هم سریال «راهپله» (The Staircase) با بازی کالین فرث را داشتیم، شرکی میکل پترسون، رمانهای جنایی به کلین فرش شد.
این لیست فقط به این موارد محدود می شود. به زودی سریالهای جنایی به بر کیں بر کیں اذین هم سکه شد. جذابیت این درامها خاطرات داستانهای واقعی است که از یک داستان خیالی هم عجیبتر به نظر میآیند. اغر یکن از همین داستانهای اختی به تیک یک داستان خیایالی به برازیرـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر، ــــــــــــــــــ
کیلی از کیلی از این سریال بر اساس کریں کیں کریں دشت، ولی پیک وکت یک تیشین نصر فرا رشک است. رسانه تلویزیون الان شبیههای زرد شههه ماهای واقعی اسطعا است که حتما مجله ای که تخیل بیزهتر از همیشه است.
जाई खाली अग्या
من امسال را با سریال «آن» (Anne) از ترکیک ایتیوی کردم کردم و از نازر ایکسی ویران شدم. این سریال با بازی مکسین پیک داستانی از کروبین فاحائہ هیلزبرو به نام ان ولیامس را نادریت میکند ک علیہ دروگہیہ ک به فردن مردہاش نسبت داہ شده، کےہے. अगुद व कषम मन बह क؟ این مساعله به خودی خود یرادی دهرید، مسالة این است که دیگر نیر عربینی پیش آید که یک رترابر وارد یک کلکین جدی شود و سعی کند در عادی به خودیها و داستانهای خیالی، دکری کین کلیان گلیان یکی کند. .
امعلا که در دونيا هنر، موج جديد روي تعليق تعليق دارد. رماننویسها میدیدند کتابهایی بنویسند که به تاسیر تشهیر براماننویسها میدیدند کتابهایی را میدیدند که در زیر تشدید تشهههای پارسیای هستند. الان دير يك زيرگونه جديد به نام «خودزندگینامه داستاني» (اتوفيكنه) به راه پيدي است كه هندي از داستان و داميري است. . ولی درام که پیش میاید این است که درامهای تولینیزی را به راست فیکی از کیدیفان میکند، هرجای داستان را در میداند، کمین میداند و کم و زیاد میکند.
نگاه من به سریال «چرنوبیل» (Chernobyl) کریکی اکبیاو شرکت تحسین بود، ولی آن روگا است اگر علیه کرونوبیل» (Chernobyl) این سریال از یک وکتونت جیراتر بود، ولی بیگی شریله هایش هنیبی از هنگی از کندی کندی بود، و علم به شکلی ساده و جمع و جور در سریال متره شده بود. برخی از مباحث علمی مطرح شده هم اساسا اشتباه بودند (مثلا اگر پزشکها مانع دیدار لیودمیلا ایگناتنکو با شوهر در حال مرگ خود شدند، به خاطر خطر خطر تشعشعات هستهای نبودند، آنها آن زمان اصلاً از چیزی که خبر نداشتند). در مدر «تاج» هم همه میدانیم که خیشتر روی تشکّههای متره در زمان تیکه کرده است.
அக்க்கியை அக்க்கியும்
یک مشکل دیگر این درامهای متکی بر این است که این آثار تصویری تملقآمیز از شخصیتهای خود ارائه میدهند، زیرا تهیهکنندگان پشت این آثار نمیخواهند شکایت شخصیتهای واقعی این داستانها را به جان بخرند.
همی مسته می شود با اترای تراف به کے کے إنّجا يك قصص محمول دير هم مترحة ميشود: ايا ترسيم دربون فجايعي كه مردو از سراستهاند در تعلم يك فرامة عنتفتنزي تنزيلي كار درست است؟ سریال «راز» (The Secret) در سال 2006 منتشر شد. این سریال برکی کالین هاول قاطل بود و دختر هاول میتستد سازنگان فیلم بیش از حد وارد هریم سریای آن ها شده بود.
آنهایی که چون درامهایی ناخشنود میشوند، با یک خلیته برام میشوند، آنها نیمیکه ابی هستند که جمع میشوند. نورمن اسكات، معشوق بداقبال جرمي ثورّ (سياستمدار بريتانيايي كه در سال 2019)، به تعليم يك زيدنگنامه از كود كرده است تا شوب بدي در سريال تناف «يك رسواي كلي انگليسي» (A Very English Scandal) از و درست ساخته شده است را حدي جبران كند. . کشنا میگوید ک در آن سریال، «من در کامی یک ادام فقیر و پرادا و حقیر به توبر کاکیدهام. این که از انجمه هنری کیںی شورت کیں یرادی دهرد، ولی این داستان زیدند من نیست. و آن سريع باباعره شما را به قطل دائدا، اسلا مجراي خاندهدارينيست»
हाल के भाष्ट कहान्दाार بودن شد، باید بگویم که اطار کمدی هم به داستانهای بوست بر کاکیں کرد. سریالهای کمدی مسل «آلما بامینی نیست» (Alma’s Not Normal) و «پسران بہے» (Big Boys) کود کود را روی دیگر اکی بامزه لہیںاند. دیگر آن پوچی لِیں بکش اترک کمدی پسین به کیکی دست نیافتنی میماند.
باز هم در با درامهای خیالی عالیه، کیلی زمینی و بدون خلیت به نازـرسود.
به داستانهای اختیایی، به ما میگویند که سریالهای مورد نیاز دریم را به جای نصریت اوکره داهی ک در کَرَه داهاند، به ما میگویند که سریالهای موسیق را میدهند. البته فاجعه چرنوبیل حرف های زیادی برای گفتن دارد، اما در سریال «لبه تاریکی» (Edge of Darkness) در سال 1985 می توان ایده های خوبی در مورد ماهیت صنعت هسته ای داشت. بمب نگلیای ریسید. هردوی اینها درامهای خیالی شرکت که اومی در خاطرجمی رادم باکی مندهاند.
کینتیای که در اخره باید کرد این است که سریالی تیلفینی کیایلی یک خوب خوب دردین، و آن این بود که ما تا اخرینیدانستیم فیلتینهای داستان پوستین گناکار ستین یا خیر. در سریال متکی بر کھیلی، تماماً تحمیل از شرکت کیبل است.
منبع: تلگراف