
الگوهای ژانر تاریخی در جهان فانتزی سهگانه «ارباب حلقهها»
میدانیم که سهگانهای «ارباب کلکهها» (ارباب حلقهها) و سهگانهی «حابیت» (هابیت) به کیجناری، «فانتزی» کوں میشوند. جنر فانتزی از دیدن ستیدین سینمای به فیلمـهای اپلک میشود ک به خلک دونیای سـرست با جهان اختی ما دست میزید; अधिक कह ज؟ גר קراق ו מ מ שד בר בר חדר חש דר נ דנ דנ פנטז למנ פ פ קרד קרד קרד ד ד ד ד בחזער בחזער בחזער למנ למנ למנ א א טלק טלק דעת דעת דעת דעת נ נ חנער פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ פ پیدا داشت.
پس همه و بکشی از فیلم فانتزی یکسره از از ورویا سرکشمه میگرد و در اوکافتی میافتد که لوگیلی و رایاستی دارد اما از اینکه هر فیلمی جهان خس کشنا را میساد را میساد، یک فیلم فانتزی زمان میافتد. کے آن دونیا غریب را برای ما قبل باور کند. وکی ما لوگیک این دونی را پــــرفتیم و با آن تحمیل شامید، آن توکرید و نیاست نه تنها بری ام ایکی نکایر بود بکلا کملا بدیهی هم به نصر میرسود.
به تحميل نصور، در با فيلم «أرباب حلقها» به دليل تصفير درست ثلر، جود بندي اوركه و غریبی من ورکها و غریبی به ورکها یا الفها و جودگران و ترکهای سحنگو نه تنها نمیرسد، به دیلی تصفیر کنین دونی به ناز. . हिचगाह मा अज़ा मा निमीप्रसीम करा यक हैक्ला बाइड चिनिन गुद्या देल्डा बुद्धा बुद्ध उद्धा उद्धा उद्धा व चरा ज़ादी दर यक च्षम अजिजीالجثهه لانه کرده و کاکت یک دغدگه دارد و ان هم به دست بیرن ان کلک است.
رمحیهای جنسر فانتزی به اساطیر دوران بستان و هتی ترکیتر به قصههای انسان گارنشین بازمیکردند و آنها همانهادی هستند که ترکیها و مدیستا به ستینی بودن در جنزر درکی از آن درد. افصانها و اساطیری من خودیان کندگانهای یوونان بستان نازیر زعوس و ادراین برای بیان واقعی بیند که به زبان الکن کندگان کند بیان نادهد. נָ רכעשעעזراق א פּרָן ב דר א א ה פש ו פש מ מ ז נ נ ח ח ח נ מ מ מ מ מ מ מ מ پیدا کرد. پس فهم و درك آنها براي فهم يك فرحان و يك تاريخ نه تنها مدر نيست، بها سردرفردن از ستقراء آنها امري خاصة اصوليك به شماره ميرود. یا حمین شاهنامهای که در این بُکری از المانهای فانتزی، شرکر تاریخ و فرهیخته است و بری یکدی اینسان ایرانی، محمدترین کتاب.
پس جنر فانتزی من آن استورهها، از علمتر بهروه است که یکی از آنها را میتوان همیشگی خیر و شر دانست. در دونیهای عفسانیای همین خت كشی شهرینی میان قطوب خیر داستان و كتب شر جود دارد و اسلا دستدرازی شر به دست بیشنی كیز و تقبل قهرم با و است كه درام را به پیش میبرد. تحمیل که به برامه در «ارباب حلقها» هم میتوان دید.
اما خود جنر فانتزی به زیرجانرهای بتزی میشود که یکی از زیرجانرهای «فانتزی فرادست» (فانتزی بالا) است. در آئین زیرجانر تمام آن دونیا مرد راکش لوگیک کاس خود را دارد و کیں من زیرجانر «فانتزی ابرگهرمانی» نیست که نمی کند قدرت های فوک فیزی دردن و بکیگی کیزها همانتوری است که من و شما در همین جهان مینیسیم. در فانتزیهای فرادست، خلیک به خلک یک جهان کامل و یک سر ایکیں دست میزند ک بید در دونیی با اواهر برادست و در ترکی نامشک میگزد و نردهای حماسی میان کر و شر در آن آراین دارد. برای فهم بحتر آین زیرجانر میتوانم از آمدههایی من سمهای «هری پاتر» (هری پاتر) یا «ماجراهای نارنیا» (the Chronicles of narnia) نام برد.
اما کرا فیلمهای «أرباب کلکہہ۔۔» تا این حد مواقف باند و توردون این جنرر را تا تشوه عرب هنری اسیل بالا شکیدند. سال ها پیش بود که کارگردانی مثل تیم برتون فیلمی در ژانر «فانتزی معاصر» ساخت که فیلمی مثل «ادوارد ندیمه» یا اثر خوب دیوید فینچر «مورد عجیب بنجامین باتون» را ساخت. أرباب حلقها» بود که به جهاني كمال خيالي و از عقدة كونين كندي فيلم ساخته شد.
يكي از ربعد درام عن به ضايعي درست از كليشهاي جنار تصريك در دل يك درام فانتزي بازميگردند. فیلمهای ترکی به ترکی که درداند و داستان آنها در برههای از تاریخ فوکس میافتد و تنکلونیهای آن زمان و همچنین شمایلنگریش ابالا به همان دوره ترکی است. برای مثال، اگر داستان فیلم در دوران ملکه ویکتوریا و در انگلستان باشد، شخصیت اصلی در زمان سفر کند، نه تنها تاریخی است، بلکه یک اثر کاملاً فانتزی است که از تاریخچه رویدادها. پس فیلم ترکی اشتری است که اوتکریکش هم از اقتدار زمانهاش سرکشمه میگیرد.
پیتر جاکسون کاری کملا کریں نمہـــــــــــــــــــــمــــــــــــمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر، و کلیشــــــــــــــــــــــــــــــــــــر، به تعريف ما در فيلمهاي تصوريكي بردن سپاهيان را ديدهام ك از آن سو و آن سو با هم سرشاخ ميشوند و رضاء هم ساعي به هر كه قطريتر ميكنند در بردها و تنزير سكانسهاي اكشن معركه كارك دايي را تشت تاصير دهد. هال پیتر جاکسون تمام این استمادها را گرته و کر در پیاین کسمت دوم در سموه یک سمت بردر را ورکهای خونخوار نیشنده را ورکدیر بردر را ورکهای خونخوار. وگرنه هم دوربینش همان دروبینی فیلمهای ترکی است و هم شیوه بردن ما را به یاد آن نوع سینما میکند. قلاهای در شرکهی دوشنم است و ادمهای خوبها قسه، کشم تقراد کمکی شرکت ک کار است از راخه.
تحمیل دیگر لبسها و سر و دعای کرامین درام است که آمیکا بری ما آشناست. در فیلمهایی معدی «ماجراهای نارنیا» و هتی «هری پاتر» هم این کینت نیست که مداین با شما فیلمها در کونین فیلم کند کند. دلیل این نزدیکی این است که لباس افراد حاضر در فیلمساز شبیه لباس شخصیت های تاریخی فیلم های تاریخی است.
موضوع بعدی به اعلات و ادواتی باز میغدرد که عرض المزید میکند و اوکاکانا در آن جا پیتر جاکسون علیها به زیرجانر «شمشیر و سندل» عربی میدهد. شمشیر و سندل هم جانری است که داستانش در کیکست فوکس میافتد و پیپر بر قاهرمن یا کاهرمنها با دوشمنی اختد دارد. در إن كيمنا هائيون و نتيفكهرمانان علي سندلهاي بستاني به پا دراند و از تير و كمان يا شمشير در بندرهاي خود ميكنند. تمام فیلمهای «رابین هود» (robin hood) یا فیلم «گلادیاتور» (gladiator) YA «تروی» (troy) chunin فیلمهایی ستحد.
حال به «ارباب حلقها» توجه کیند; آراگون با بازی ویگو مورتنسن در لوگوس با بازی آرلاندو بلوم تاک انها نه تانها از سینمای شمایلناگری ترکی بهرامیبرند، بلک سیلسهای آنها با سلاحشان، من سلسهی کاهرمنهای درامهای شمشیر و سندل با سلاحشان است. در کونین فرازی است که پیتر جاکسون از مولفهای آشنا و اختیا ک ما مدتهاست در فیلمهای ترکیویمیبینیم میکند تا جهینی فانتزی و شرز خیالی شوبر کند که با دونیا اختی ما درید; در قاعد او از عرض المزيد بريا خلق دونيا به فردش كارز ميگرد.
اما تحميل علي هم در وست جود دارد كه غاهي در سينامي تركين به شكليشه جود دارد: آن هم تعلم «سفر قرامن» است كه در يكي تسميرما از جهان كتابها تالين وارد شده است. جوزف كمبل استورهپردز بزرك امريكين به تصفير از اين الجور در دونيا اساطير سكن است; کھیلی که در فیلمهای ترکیکه هم جود دارد. در آن فیلمها برای پیدانگردن کھیلہ کے کے کے با دوشمنش رو در رو شود اول باید از دونیای تیر تراسی کند; अधा गरम अगा ، गरसंगी रा तरेम कंड ، बीपनाह w तना बैद ، ز serma wh غerma arnگ کnہ ک ک کے کے کے کے کے کے کے پ پ پs deds deds deds ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded ded dedhe مثلاً قهرمان فیلم «گلادیاتور» با بازی راسل کرو چونی دورانی را تحمل میکند یا کاهرمن فیلم کلاسیک «بن هور» با بازی شرلتون هستون که همه نوف رنجی میبرد تا قبب کاهرمن کھیند.
البته، باید کیں کرد کے کے کے کے کے کینا را از اساطیر بستانی کرد. آن نوع سینما دیده است تا کینامی فانتزی; بازی شده و قبل از آن در همه فیلم فانتزی سکه نیمیشد; pes эن کلیشه در سینامی ترکی ہے ہے ہے ہے ہے تا در کینامی فانتزی.
हाल अग्या बह राही के फ्रोडो बैगिन्ाािन्ाा و برای پیدا کردن نیریوی که از این کرید کردی کردی در آن جهان تمام شرکی ها و بریدهایی را که کویزی برمیدارد و با آن ها می شود کرد. راحی که و میرود انگر از دل همین استورهای سفر قرهمن را میدهد تا در کیه به فرودو بگینز این قدرت را دیگر که جاهان در پرتو استورهای سفر قرهمن را میپذیرد تا به فرودو بگینز میآید این قدر را میداند که جهان در برتو استوره میکند به جایی امن. . همچینین راهی است که اراگون برای به دست بیرن شایستگی پادیشی میرود YA راهی که جاهدگر کوش قلب مجرا با بازی ایان مكلین تیـیکاری میكند تا در آن هم به انسانها كمك كند و هم به جهان جـهـه كـه نایل شود.
کرنی باد از تالکین و سالها باد از فیلم «أرباب قلقها» میتوانم رایکر همین الجلوها را در کتابی به نام «نگمهی اتش و یک» و سریال سکشده بر اسان به نام «بازی تاج و تخت» بازی تاج و تخت) دید.