10 رهبر برتر فیلمهای مارول بر اساس اثربخشی آنها
[ad_1]
اکران «پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه» در تاریخ 11 نوامبر 2022، آغازگر عصر جدیدی برای واکاندا است، زیرا مرگ پادشاه تیچالا جنگ قدرت را به اوج خود میرساند. دنیای سینمایی مارول چهرههای زیادی داشته که توانایی رهبری تیمهای مختلف را در موقعیتهای خاص داشتهاند و برخی از آنها از بعضی دیگر موفقتر بودهاند.
پادشاهانی مانند تیچالا و سربازانی مانند کاپیتان آمریکا که باید تیمهای خود را در جنگ های بین کهکشانی هدایت میکردند جزو این نفرات هستند. رهبران واقعی پیروزیهایی بیشتری نسبت به شکستهایشان دارند و در نوع خود جالب است که ببینیم نقاط ضعف آنها کجا بوده و چه چیزی باعث میشود که برخی از شخصیتها در نقششان به عنوان کاپیتان و راهبر، موثرتر باشند.
10. اودین و حکومت بر قلمرو نه گانه
شاید طرفداران اودین را به دلیل اشتباهات زیاد در تربیت فرزندانش، در لیست بهترین شخصیتهای فیلمهای ثور قرار ندهند اما او به هر حال به خاطر حفظ صلح در سراسر قلمرو نه گانه شایسته تقدیر است. اگر اودین در توافق و آتش بس با غولهای فراست به موفقیت میرسید، اثربخشی او بیشتر هم میشد.
با این حال، در کل، رهبری اودین خوب بود، زیرا او در ابتدا و زمانی که تشنه قدرت بود قلمروهای زیادی را فتح کرد و سپس با رویکرد صلح، توانست تهدیدات را از قلمرو نه گانه دور نگه دارد. رویکرد قاطعانه اودین تا حد زیادی موفقیتآمیز بود. اگرچه وی در کنترل نافرمانی افرادی مانند ثور یا لوکی که به حرفهایش گوش نمیدادند، توفیق چندانی نداشت.
9. ثور و رهبری ماموریتهای مختلف
شکی نیست که ثور یکی از بهترین شخصیتهای دنیای سینمایی مارول است اما حتی ظاهر او هم برای پادشاهی چندان مناسب نیست، زیرا او هرگز علاقهای به این کار نداشته است. با این حال، وی به عنوان رهبر ماموریتهای نجات موفق بوده است، مانند زمانی که انتقامجویان را برای نجات آسگارد رهبری کرد و همچنین هنگامی که والکری و جین را هدایت کرد تا بچههای آسگاردی را از گور پس بگیرند.
استراتژی ثور همیشه این بوده که گروهی از افراد معتمد خود را جمع کند و موقعی که ضدقهرمان داستان انتظارش را ندارد، به او ضربه بزند. فقدان یک طرح و نقشه پشتیبان نقطه ضعف کارهای اوست. ثور تا زمانی که نقشه اولیهاش خنثی شود فقط به تیم خود دستور میدهد که به دشمن حمله کنند.
8. استارلرد و تبدیل افراد طرد شده به قهرمانان
استارلرد همیشه مورد احترام نگهبانان نیست اما به خوبی میداند که چگونه آنها را به عنوان یک تیم کنار هم نگه دارد. نگهبانان تحت رهبری او، ژاندار را نجات دادند و از پیشروی ایگو در جهانهای مختلف جلوگیری کردند و همه اینها به این خاطر اتفاق افتاد که استارلرد به نگهبانان کمک کرد تا نقاط قوت خود را پیدا کنند.
استراتژی استارلرد این است که یک فرد قدرتمند مانند درکس یا ثور را در خط مقدم قرار دهد و در عین حال شخصیتی مانند مانتیس را در کمین نگه دارد تا در زمان مناسب حریف را از پای درآورد. استارلرد چندین بار شکست خورده، زیرا تیم او از افرادی یاغی تشکیل شده که بارها از او نافرمانی کردهاند اما به هر حال، او بود که این افراد طردشده را به قهرمانان تبدیل کرد.
7. نیک فیوری و رهبری ماموران
اثربخشی نیک فیوری عموما به دلیل ناتوانی او در درک این که ماموران هایدرا سازمان شیلد را به خطر انداختهاند کماهمیت جلوه داده میشود اما به هر حال، او مجبور است همزمان چندین تیم را رهبری و در عین حال تمام اسرار و معماهای آنان را حفظ کند.
فیوری فعالیتهای مخفیانه اسکرالها روی زمین را مدیریت کرد که آنقدر خوب پیش رفت که حتی مرد عنکبوتی هم نتوانست آن را درک کند. او همچنین مسئول اضافه کردن اعضای جدید به انتقامجویان و در واقع فردی بود که قدرتمندترین قهرمانان زمین را انتخاب میکرد. رویکرد مخفیانه فیوری حتی متحدانش را نیز ناامید کرده بود اما او در وهله اول به این دلیل که پیشبینی کارهایش دشوار بوده، نتایج و موفقیتهایی به دست آورده است.
6. الکساندر پیرس و کمک به هایدرا برای نفوذ به سازمان شیلد
الکساندر پیرس مسئول اصلی و پشت پرده نفوذ هایدرا به اعماق سازمان شیلد بود. او با تصاحب سمت منشی در شورای امنیت جهانی، جلب اعتماد فیوری و استفاده از پوشش شیلد، چیزهای باارزشی مانند عصای لوکی را به راحتی تصاحب کرد.
پیرس تا زمانی که کاپیتان آمریکا و بیوه سیاه پروژه اینسایت را خنثی نکرده بودند بسیار موثر بود. غرور پیرس نقطه ضعفش بود و او هیچ شکست احتمالی را در نظر نمیگرفت. در هر صورت، وی سازمان شیلد را به این روز انداخت و به سختی میتوان مهارتهای رهبریاش را زیر سوال برد.
5. والکری و کمک به فعالیت و تثبیت آسگارد جدید بر روی زمین
والکری مسئول بقای آسگاردیها بر روی زمین است، چرا که ثور در زمان پادشاهی خود کار چندانی انجام نداده بود. علاوه بر این، او آسگارد جدید را به یک جامعه فعال و پر رونق تبدیل کرد که جهان از آن استقبال میکند. والکری تضمین کرد که آسگارد جدید اقتصاد خاص خود را داشته باشد و مشاغل زیادی برای همه به وجود آورد.
او در زمینه آموزش دفاع به آسگاردیها بهترین گزینه ممکن نبود و در واقع حضور ثور و جین از وقوع فاجعه در این جامعه جلوگیری کرد. با این حال، وی در ثور: عشق و تندر تا پای جان در راه اصلاح این قضیه فعالیت کرد تا این که آسگاردیها شروع به یادگیری هنرهای رزمی کردند.
4. ونوو و رهبری سازمان ده حلقه در فتوحات مختلف
ونوو پس از تاسیس سازمان ده حلقه که آنقدر بزرگ شد که در سراسر آسیا گسترش یافت نام و آوازهای ترسناک برای خود دست و پا کرده بود. او هزاران هزار مرد را تحت فرمان خود داشت و به یکی از قدرتمندترین افراد جهان تبدیل شده بود.
اثربخشی ونوو کاملا آشکار است. وی در طی قرنهای گذشته بسیار فعال بود و به فتوحات مختلفی دست یافت. عشق ونوو به همسرش، اهداف انقلابی او را محدود کرد. اگرچه وی به هر حال برای اثبات ادعای خود به عنوان یک جنگسالار مخوف، مسیر خود را ادامه داد و به موفقیتهای بزرگی رسید.
3. تیچالا و آغاز عصری جدید برای واکاندا
تیچالا واکاندا را در زمان ناآرامی (که قبایل مختلف با نحوه اداره کشور موافق نبودند) تصاحب کرد. درگیری و چالش تیچالا با اریک کیلمونگر به او آموخت که رویکرد انزواگرایانه واکاندا بیشتر از این که فایده داشته باشد آسیبرسان است و به همین خاطر مرزهایش را به روی دیگران باز کرد تا عصر جدیدی از رفاه و اتحاد را به ارمغان آورد.
تیچالا به عنوان یک رهبر صدای همه اقشار مختلف جامعه خود را میشنید. او به همه، از دورا میلاجه تا خواهر کوچکترش، به یک اندازه توجه داشت و به همین خاطر، نقاط قوت مردم را که دیگران نمیدیدند متوجه میشد. او قویترین افراد را در حلقه درونی خود داشت که تضمینی بر امنیت و پیشرفت واکاندا بودند.
2. کاپیتان آمریکا و رهبری انتقامجویان در جنگهای مهم
این شخصیت همیشه و در زمانهای مهم نقش رهبر را در هر یک از آثار مرتبط با کاپیتان آمریکا در دنیای سینمایی مارول بر عهده داشته است. او با شکست دادن گروه رد اسکال در طول جنگ جهانی دوم و جلوگیری از یک فاجعه جمعی ثابت کرد که یک نابغه تاکتیکی است. کاپیتان آمریکا سپس از یک رهبر معمولی به یک رهبر در سطح جهانی تبدیل شد و انتقامجویان را در برابر تهاجمات لوکی و تانوس هدایت کرد.
سبک رهبری او این بود که همیشه در تمام سطوح مبارزه درگیر باشد و با ارتباط مداوم با تیم خود، تاکتیکها را بر اساس نیاز به تهاجم یا دفاع تغییر دهد. از بین بردن و کنار زدن تهدیدات ماورایی چیزی است که فقط از عهده کاپیتان آمریکا و تیمش برمیآید.
1. تانوس و رهبری ارتش خود برای فتح سیارات مختلف
شکی نیست که تانوس بهترین شرور دنیای سینمایی مارول است. او نیمی از جهان را همانطور که برنامهریزی کرده بود با موفقیت از بین برد. تانوس قرنها از عمر خود را صرف جنگ در مکانهای بیشماری کرده بود و همیشه با حذف نیمی از جمعیت سیارات، موفقیت و قدرت خود را به همگان اثبات میکرد.
اثربخشی تانوس به عنوان یک رهبر در درجه اول به دلیل تمایل او به اتخاذ تصمیمات خشونتآمیز بود، مانند زمانی که بسیاری از نیروهایش را در یک حمله برقآسا قربانی کرد تا از مرگ خود توسط اسکارلت ویچ جلوگیری کند. ارتش بلک اوردر به عنوان قاتلان خبره برگ برنده تانوس بودند و تهدیدات اصلی را قبل از این که او از افرادی مانند چیتاوریها و لویاتانها استفاده کند، از بین میبردند.
منبع: screenrant
[ad_2]