10 شخصیت زن فیلم‌های علمی-تخیلی که شخصیت‌پردازی‌شان ایراد دارد

[ad_1]

۱۰ شخصیت زن فیلم‌های علمی-تخیلی که شخصیت‌پردازی‌شان ایراد دارد

زنان چه در دنیای واقعی و چه در داستان‌ها همواره مورد کم‌لطفی واقع شده‌اند. اساساً جهان اموراتش را بر اساس محدود نگه داشتن زن‌ها می‌گذراند. مثلاً در زمان شکسپیر، با اینکه شخصیت‌های زن قدرتمندی در نمایشنامه‌هایی چون «تاجر ونیزی» (The Merchant of Venice)، «شاه لیر» (King Lear)، «مکبث» (Macbeth) و «شب دوازدهم» (The Twelfth Night) وجود داشت، نقش زنان را تقریباً همیشه بازیگران مرد بازی می‌کردند. این مسیر را پی بگیرید تا به نقش‌های کلیشه‌ای زنان در عصر سینمای کلاسیک و در عصر مدرن، فیلم‌های علمی تخیلی برسید که تا مدت‌ها پذیرای شخصیت‌های زن نبودند، حداقل تا وقتی که نویسندگانی چون اورسولا لو گویین این سد را شکستند.

شخصیت‌های سینمایی چون الن ریپلی در «بیگانه» (Alien) و ایوا در «اکس ماکینا» (Ex Machina) کم‌کم در سینما برجسته شدند، و ثابت کردند که زنان به‌طور کلی توانمندتر از مردان هستند. یا چنان که می‌گویند نیست و می‌توانند باشند. با این حال، همچنان شخصیت‌های زن بسیاری در فیلم‌های علمی تخیلی وجود دارند که داستان‌شان در شأن شخصیت‌های حماسی‌شان نیست؛ یا همچنان دست‌کم گرفته می‌شوند یا کلیشه‌های قدیمی را با خود حمل می‌کنند.

10. کلر دیرینگ در «دنیای ژوراسیک» (Jurassic World) نیازی به درس‌ عاطفی از یک رام‌کننده‌ی ولاسیرپتر نداشت

کلر دیرینگ در «دنیای ژوراسیک»

دکتر الی ستلر در اولین قسمت از فرنچایز «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) دیرین‌شناسی بسیار پرتلاش است، اما هرگز مسائل مهم را فراموش نمی‌کند. اما کلر دیرینگ در «دنیای ژوراسیک»، با بازی برایس دالاس هاوارد، چنان معتاد به کار است که فراموش می‌کند خواهرزاده‌هایش را در امان نگه دارد.

علاوه بر این، واکنش ظریف کلر به اوون که در ابتدای فیلم موتورسیکلتش را تعمیر می‌کند، نشان می‌دهد که زنان هر چقدر هم مستقل باشند، به نحوی کنترل خود را در مقابل مردی قوی‌هیکل با لباس‌های روغنی از دست می‌دهند. کلر آن‌قدر باهوش هست که بتواند بسیاری از جنبه‌های شخصیتش را کنترل کند و نیازی به درس و پند عاطفی از یک رام‌کننده‌ی خوش‌قیافه‌ی ولاسیرپتر نداشته باشد.

9. شخصیت پدمه آمیدالا در «جنگ ستارگان» (Star Wars) تنها وابسته به عشق، دلشکستگی و یک زایمان دردناک است

پدمه آمیدالا در «جنگ ستارگان» فیلم‌های علمی تخیلی

در «جنگ ستارگان» چنین است که لوک وارث انتخاب‌شده به حساب می‌آید، و به کل این حقیقت نادیده گرفته می‌شود که خواهرش لیا هم دختر خونی دارث ویدر است. زنان «جنگ ستارگان» به‌خصوص در سه‌گانه‌ی آخر، تمام توجه‌ها را به سوی خود جلب کرده‌اند، مخصوصاً با وجود ری که شخصیت اصلی هر سه قسمت بود.

متأسفانه سه‌گانه‌ی قبلی از زنان قدرتمند دوران جدید محروم ماند. پدمه آمیدالا پیش از اینکه با آناکین اسکای‌واکر ازدواج کند، حاکمی ماهر و طغیانگری ضد مجلس و جنگنده‌ای شجاع بود (بماند که ناتالی پورتمن برای ایفای چنین نقشی زیادی جوان و ظریف بود)؛ اما داستان هرچه جلوتر می‌رود آن زن جسور و قدرتمند از بین می‌رود و بیشتر دستاوردهایش روی رابطه‌ی عاشقانه‌اش متمرکز می‌شود. او زنی وابسته به عشق آناکین است که بعد از زایمان از دنیا هم می‌رود، انگار هیچ میراثی نداشت که برای فرزندان دوقلویش بر جای بگذارد.

  دفتر کلاسوری 100 برگ پدیده نقش مدل 26 حلقه کالکشن فیلم و سریال طرح پارک ژوراسیک jurassic park مجموعه 4 عددی

8. ایو در «وال-ای» (Wall-E) رباتی مؤنث است، چون حتی انسان‌های فضایی هم نمی‌توانند از کلیشه‌های جنسیتی فراتر بروند

فیلم‌های انیمیشن همواره به‌ خاطر نمایش شخصیت‌های مؤنث غیرانسانی با ویژگی‌های آناتومی انسان‌ها مورد انتقاد واقع شده‌اند. لولا در «داستان کوسه» (Shark Tale) ترکیبی از شیرماهی و اژدهاماهی است، اما ظاهری شبیه جسیکا ربیت دارد (که او نیز نمونه‌ای از جنسی‌سازی افراطی است). خر «شرک» (Shrek) هم زمانی می‌فهمد اژدها زن است که متوجه مژه‌های بلند و رژ لبش می‌شود.

خوشبختانه ایو در «وال‌-ای» به‌خاطر شکل تخم‌مرغی غیرعادی و کلاه‌خود تهی‌اش از این کلیشه‌های فیزیکی پیروی نمی‌کند. هر چند، ایو یکی از معدود ربات‌های زن آکسیوم است، و باعث می‌شود مخاطبان به فکر فرو روند که اصلاً چرا باید ربات‌هایی با جنسیت مشخص وجود داشته باشد. اگر یک ربات «مذکر» به زمین برمی‌گشت، آیا وال-ای عاشق می‌شد؟

7. آملیا برند در «میان‌ستاره‌ای» (Interstellar) در چند جای داستان، تمایلات عاطفی‌اش را نشان می‌دهد

«میان‌ستاره‌ای» یک شاهکار سمعی و بصری است، و ایده‌های خلاقانه‌ی کریستوفر نولان را به مقیاسی کهکشانی می‌برد. اما بهتر بود داستان و شخصیت‌هایش بازنویسی می‌شدند. ترکیب علوم پیچیده با احساسات، روی کاغذ ایده‌ی تحسین‌برانگیزی به نظر می‌رسد، اما در عمل به سختی خوب از کار درمی‌آید.

دکتر آملیا برند با بازی آن هاتاوی قرار است یک محقق و زیست‌شناس مشهور باشد، و با این حال معتقد است که عشق می‌تواند «از مرز فضا و زمان عبور کند.» اگرچه این توصیف قرار نیست در واقعیت نمود پیدا کند، اما پرستیژ علمی برند را تضعیف می‌کند. از آن بدتر، برند آشکارا اعتراف می‌کند که عاشق وولف ادموندز است، که باعث می‌شود تمایلاتش بیشتر به چشم بیایند. او در نهایت می‌تواند یک سیاره‌ی قابل زندگی پیدا کند، اما تنها از روی خوش‌شانسی موفق به انجام این کار می‌شود.

محصولات فیلم «میان‌ستاره‌ای» در دیجی‌کالا

6. جنیفر پارکر در «بازگشت به آینده» (Back To The Future) محبوب دبیرستانی مارتی مک‌فلای و دوست‌دختر نشان‌شده‌اش است

«بازگشت به آینده» و دنباله‌های سرگرم‌کننده‌اش، چارچوب‌ فیلم‌های علمی تخیلی و کمدی نوجوان را شکل دادند. این فیلم به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ مدرن، بینندگان را به سفری در زمان و جامعه می‌برد. مارتی مک‌فلای و دکتر براون تا ابد در خاطره‌ی فرهنگ عامه حک شده‌اند.

شخصیت‌های فرعی چون جرج و لورین مک‌فلای هم نقش مهمی ایفا می‌کنند، چرا که مارتی در دو خط زمانی موازی، مادرش را می‌بیند و از پدرش انتقام می‌گیرد. هر چند جنیفر پارکر، با بازی کلودیا ولز، فرصتی برای درخشیدن نداشت. جنیفر یک دوست‌دختر نشان‌شده است، کسی که حرف‌های شیرین در گوش شخصیت اصلی نوجوان فیلم زمزمه می‌کند تا قلب او و مخاطبان را به تپش بیندازد.

5. کائوری در «آکیرا» (Akira) صرفاً یک نسخه‌ی اسکلتی از چیزی است که یک انسان واقعی باید باشد

کاندا می‌خواهد با کِی باشد، اما کِی می‌خواهد کشور را از چنگ شؤرای عالی ژاپن نجات دهد. کِی زنی قدرتمند است که وقتش را صرف امیدهای عاشقانه نمی‌کند. اما کائوری صرفاً نسخه‌ای اسکلتی از چیزی است که یک انسان واقعی باید باشد.

او مشخصاً باعث بروز اعمال و رفتارهای بی‎فکرانه‌ در تتسوئو شیما می‌شود، و در نتیجه سفرش را با با تلخی به پایان می‌رساند. کایرو توسط بدن تغییرشکل‌یافته‌ی تتسوئو بلعیده و له می‌شود، که پایانی ناگوار برای شخصیت بدبختش است. حداقل نسخه‌ی انیمه، مانند مانگا او را به شکل یک برده‌ی جنسی به تصویر نمی‌کشد.

4. واسکز در «بیگانه‌ها» (Aliens) شخصیت زنی است که مردانگی سمی را به تصویر می‌کشد

سرباز یکم جنت واسکز تنها از نام خانوادگی خود استفاده می‌کند، چون می‌خواهد یکی از پسرها محسوب شود. اگرچه واسکز دروازه‌های نمایش قهرمانان زن قدرتمند را در فیلم‌های اکشن گشود، اما در جنبه‌های بسیاری نقصان دارد. وقتی هادسون او را به‌ خاطر رفتارهای مردانه‌اش مسخره می‌کند، واسکز با لحن توهین‌آمیزی از او می‌پرسد که «آیا کسی تا حالا او را با یک مرد اشتباه گرفته یا نه.»

این دیالوگ خنده‌دار برای بینندگان دهه‌ی 1980 بسیار جذاب بود، اما با گذر زمان جذابیت خود را حفظ نکرده است. حاضرجوابی واسکز احتمالاً جنسیت‌زده است، چرا که به‌طور غیرمستقیم زنانگی و احساسات را خوار می‌شمرد. با این حال، او چند بیگانه را با خود می‌برد و قهرمانانه خود را فدا می‌کند تا ریپلی و ربکا را نجات دهد.

3. پرسفونه در «ماتریکس» (The Matrix) چیزی بیش از یک همسر جفادیده به‌ نظر نمی‌آید

«ماتریکس» شخصیت‌هایی زیادی، از هر دو جنسیت، دارد که خوب پرداخت شده‌اند. واچوفسکی‌ها اول می‌خواستند شخصیت سوییچ فراجنسیتی باشد، اما کمپانی برادران وارنر این ایده را در نطفه خفه کرد. در هر حال، بسیاری از نقش‌های اصلی را شخصیت‌های مرد اشغال کرده‌اند، از جمله نیو، مورفیوس، مأمور اسمیت، ماوس، دوزر، تنک و معمار.

ترینیتی، نیوبی، و پیشگو شاید در داستان نقش مهمی داشته باشند، اما شخصیت‌های دیگری چون پرسفونه بسیار فرعی هستند. این ممکن است به‌خاطر ذات سلطه‌گرای مروینجین باشد، اما داستان باعث می‌شود پرسفونه تنها همچون زنی جفادیده به‌ نظر برسد. اینکه مونیکا بلوچی را وادار کنید در نقش شخصیتی تک‌بعدی چون پرسفونه بازی کند، مثل پاشیدن نمک به زخم است.

2. کروبن دالاس در «عنصر پنجم» (The Fifth Element) لیلو را تنها در قالب کالبدشناسی توصیف می‌کند

Leeloominaï Lekatariba Lamina-Tchaï Ekbat De Sebat نامی افسانه‌ای و شایسته‌ی مقام والای کهکشانی اوست. او به‌عنوان عنصر مشهور پنجم، می‌تواند خود را به شکل چیزهایی درآورد که زمین تابه‌حال ندیده است. و با این حال، کوربن دالاس لیلو را تنها در قالب فیزیکی خلاصه می‌کند: «1.75 متر، چشمان آبی، پاهای کشیده و پوست عالی.»

می‌دانیم که او در اینجا هیچ‌چیز درباره‌ی منشأ لیلو نمی‌دانست، اما این توصیف کالاانگاری را داد می‌زند. لیلو لباس‌های کمی هم به تن دارد، که فیلم آن‌ها را «نوارهای حرارتی» می‌نامد، انگار که این اسم علمی‌گونه از زن‌ستیز بودن ماجرا کم می‌کند. مهم نیست که لیلو انسانی عادی است یا یک گونه‌ای الهی؛ این حقش است که با احترام با او رفتار شود.

1. نایتیری در «آواتار» (Avatar) باید ناوی‌ را رهبری می‌کرد

جیک سالی و نایتیری (Neytiri te Tskaha Mo’at’ite) بسیار شبیه جان اسمیت و پوکوهانتس هستند، جز اینکه جای آن‌ها در روایت عوض شده است. نایتیری به وضوح جنگجویی باهوش‌تر است، اما جیک علی‌رغم اینکه راه و رسم ناوی‌ را از نایتیری آموخته، در هوش فرهنگی از او پیشی می‌گیرد. او می‌فهمد که چطور لئونوپتریکس بزرگ یا همان توراک را رام کند، چیزی که نایتیری باید قادر به انجامش می‌بود.

با وجود این، نایتیری نبرد تأثیرگذاری با مایلز کوارتیچ در لباس متحرک بهبودیافته‌ی ام‌کی-6اش انجام می‌دهد، و قدرت مبارزه‌اش را به رخ می‌کشد. نایتیری بعدها رهبر معنوی ناوی می‌شود، و می‌گذارد جیک قبیله‌اش را به‌عنوان رهبری بی‌جنسیت رهبری کند. «آواتار» به‌خاطر دوری‌اش از مباحث انسان‌مدار مورد تحسین واقع شد، اما تصویری که از نایتیری نشان می‌دهد همچنان پرسش‌برانگیز است.

منبع: cbr

[ad_2]

دکمه بازگشت به بالا