آیا دیزنی انیمیشن های اشتباهی را برای بازسازی انتخاب می کند؟
[ad_1]
دیزنی به خاطر بازسازی های انیمیشن هایش با انتقادهایی مواجه شده است. آخرین موج انتقادات به عنوان مثال به «پری دریایی کوچک» (The Little Mermaid) وارد شد. حقیقت این است که دیزنی در بازسازی بسیاری از انیمیشن های کلاسیک خود به موفقیت مالی زیادی دست پیدا کرده است. «شیرشاه» (Lion King)، «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast)، «سیندرلا» (Cinderella) و «کریستوفر رابین» (Christopher Robin) تنها چند نمونه از تولیدات کمپانی بزرگ دیزنی است که شخصیت های کارتونی خود را در قالبی سینمایی قرار داده است. اگرچه این فیلم ها با نقدهای متفاوت منتقدان مواجه شدند اما به موفقیت مالی دست یافتند. با این اوصاف طبیعی است تا زمانی که سودآوری این تولیدات همچنان خوب باشد، دیزنی با خوشحالی به مسیر خود ادامه خواهد داد. در عین حال این موفقیت ها فرصت هایی را برای اسپین آف های بیشتر هم فراهم می کنند.
هم افزایی برند و نوستالژی، دو عامل کلیدی این جاه طلبی های دیزنی هستند، اما واکنش انتقادی و واکنش های طرفداران باعث ایجاد گفتمان منفی درباره پروژه های آینده این کمپانی می شود. در حال حاضر، دیزنی احتمالاً به این طرح پایبند خواهد ماند، اما اگر نظر منقدان و مخاطبان در درازمدت بر اعداد باکس آفیس تأثیر بگذارد، دیزنی باید استراتژی های خود را تغییر دهد. این کمپانی انیمیشن های متفاوت دیگری دارد که می تواند آن ها را به لایو اکشن تبدیل کند و با انتقادات تند و تیز مخاطبان و کارشناسان هم مواجه نشود.
بازسازی انیمیشن های دیزنی با انتقادات مواجه شده است
انتقادات واردشده به بازسازی سینمایی انیمیشن های دیزنی از زمانی که این مسیر را آغاز کرده، تقریباً کاملاً ثابت و مداوم بوده است. به عنوان مثال اولین پرسشی که بارها و بارها مطرح شده این است که از اساس این بازسازی های سینمایی برای چه کسانی تولید می شوند؛ مخاطبانشان قرار است چه کسانی باشند؟ طرفداران قبلاً عاشق آثار کلاسیک اصلی شده اند، و شاید بهتر باشد که دیزنی تلاش کند فرنچایزهای لایو اکشن جدیدی بسازد تا بتوانند به اوجی که با مجموعه «دزدان دریایی کارائیب» (Pirates of the Caribbean) رسید برسد. با این حال، این نقد همیشه در برابر اعداد باکس آفیس خفه می شود. همچنین انتقاداتی در خصوص امتناع دیزنی از تغییر و گفتمان پیرامون هرگونه تفاوت بین فیلم های اصلی و بازسازی های جدید وجود دارد.
برای بعضی تولیدات، مثلاً در «شیر شاه»، تغییرات اندکی اعمال شد که مخاطبان از آن ها ناراضی بودند، چرا که هیچ چیز جدیدی به داستان اضافه نشد. اما حالا «سفیدبرفی» (Snow White) که قرار است سال 2024 اکران می شود و کاملاً با نسخه اصلی اش فرق دارد و اساساً قرار است داستان جدیدی را روایت کند، بحث های زیادی را پیرامون برنامه های دیزنی به همراه داشته است. گاهی اوقات، یک ترانه در نسخه لایو اکشن بهتر به نظر می رسد یا فیلم هایی مانند «کتاب جنگل» (The Jungle Book) توانسته اند تعادل مناسبی را در نظر به وضعیت موجود و رفتن فراتر از آن پیدا کنند. اما صرف نظر از این رویکرد، این انتقادات همچنان گفت وگوهایی را ایجاد خواهند کرد، چرا که از اساس دیزنی دارد برای بازسازی انیمیشن هایش دست روی گزینه های اشتباهی می گذارد.
420,000
399,000
تومان
260,000
230,000
تومان
دیزنی همیشه در تلاش برای بازسازی آثار کلاسیک است
یکی از موانع کلیدی که دیزنی در این مسیر دارد با آن روبه رو می شود، ارتباط عمیق طرفداران با فیلم های اصلی است. تولیداتی مثل «سفید برفی و هفت کوتوله» در فرهنگ این شرکت جا افتاده اند. در واقع، بدون این کلاسیک احتمالاً انیمیشن اصلاً وجود نمی داشت. مخاطبان جوان تر اغلب از طریق سرویس پخش آنلاین دیزنی + با دیزنی آشنا می شوند و شخصیت هایی مثل سیندرلا را از طریق انتشار انیمیشن های قدیمی می شناسند. برای طرفداران قدیمی تر، احساس نوستالژی زیادی را نسبت به نسخه های قبلی دارند.
تقریباً همه بچه ها، حتی بچه های طبقه متوسط جامعه ما در این سوی دنیا، نسخه وی اچ اس این انیمیشن ها را در خانه هایشان داشته اند. و اکثر این بچه ها یک شخصیت محبوب دیزنی برای خود داشتند، و فکر اینکه این خاطره عالی را می توان به نوعی تغییر داد، عبث به نظر می رسد. با توجه به اینکه انیمیشن هایی مثل «کمپانی هیولاها» (Monsters, Inc) و «داستان اسباب بازی» (Toy Story) تولیدات بی نقصی هستند، اگر ناگهان شروع به ساخت اقتباس های لایو اکشن پیکسار کنیم، تقریباً جرم است. و با این حال، ناگهان، مخاطبان به این ایده عادت کرده اند که نسخه های اخیر دیزنی مثل نسخه های محبوب قدیمی این استودیو مورد توجه قرار گیرند. «موانا» (Moana) و «گیسوکمند» (Tangled) بسیار مدرن تر از آن هستند که ناگهان نیاز به بازسازی داشته باشند، با این حال، شایعه شده است که ستاره های بزرگی مثل فلورانس پیو برای پروژه های لایو اکشن اعلام آمادگی کرده اند. دیزنی می تواند همه این انتقادات را از خود دور کند، اگر پروژه هایی را بپذیرد که شایسته بازسازی هستند و جایی برای توسعه دارند.
دیزنی انبوهی از جواهرات پنهان دارد که باید دوباره نگاهی به آن ها بیندازد
دیزنی چنان کارنامه ای غنی، پر از داستان های الهام بخش دارد که بسیاری از مردم حتی آن را تجربه نکرده اند. این کمپانی دارد از بازسازی هایی مثل «مولان» (Mulan) و «پیتر پن» (Peter Pan) سود می برد، اما واقعاً چه کسی واقعاً خوانش دیگری از نورلند یا ناکجاآباد پیتر پن می خواهد؟ اما دیزنی به جز «علاءالدین»ها پروژه های پنهان دیگری دارد که هنوز کمی طرفداران کالت دارند، اما هرگز به اندازه آن فیلم های بزرگ مورد توجه قرار نمی گیرند. بعضی از این فیلم ها تا حدودی نقص هایی دارند، اما جذابیتی در آن ها وجود دارد که نمی توان آن را انکار کرد. این پروژه های انیمیشن پتانسیل زیادی دارند و یک بازسازی سینمایی یا لایو اکشن واقعاً می تواند به آن ها اجازه دهد تا از آنچه جلو دیده شدنشان را گرفته بگذرند و با طیف وسیع تری از مردم ارتباط برقرار کنند، به گونه ای که در زمان اکران هرگز آن را تجربه و دریافت نکردند. مطمئناً، بعضی طرفداران نسبت به این انیمیشن ها احساس نوستالژی دارند، اما نه به اندازه انیمیشن های جریان اصلی. این پروژه های فرعی تر در واقع فراموش شده در نظر گرفته می شوند.
انیمیشن هایی مثل «آتلانتیس» (Atlantis)، «سیاره گنج» (Treasure Planet)، «هرکول» (Hercules) و «لباس جدید امپراتور» (The Emperor’s New Groove) همگی عناوینی هستند که به اندازه ای بزرگ هستند که مخاطبان آن ها را به خاطر داشته باشند. اما با فیلم هایی که دیزنی تا به حال نسخه لایو اکشن آن ها را بازسازی کرده است، قابل مقایسه نیستند. بعضی از آن ها، مثل «گوژپشت نوتردام» (The Chungback Of Notre Dame) در حال حاضر بی آنکه کسی به فکر بازسازی شان بیفتد، گوشه ای بلاتکلیف اند. در حالی که بازسازی این داستان های کمتر شناخته شده می توانند سود و نتایج مثبتی با خود به همراه داشته باشند.
همه این ها دوباره به صفحه نمایش بزرگ تعلق دارند و فضای واقعی برای بهبود نسخه های اصلی و به کارگیری رویکردهای جدید و جذاب برایشان وجود دارد. به علاوه، متریالشان هنوز اشباع نشده است، چون میلیون ها کپی و خوانش دیگر از داستانشان وجود ندارد. کپی های زیادی از «سیندرلا»، «سفید برفی» و «دیو و دلبر» وجود دارند، اما هیچ کس تلاش نکرده مثلاً انیمیشنی مثل «تیزپا» (Bolt) را بازسازی کند. و اگر دیزنی به دنبال نسخه هایی است که فقط برای دیزنی + منتشر می شود، پس این فرصت وجود دارد که حتی عمیق تر شود و ریسک های خلاقانه ای را بپذیرد که علاقه مخاطب را برانگیزد. برای مثال «ملاقات با رابینسون ها» (Meet The Robinsons) ممکن است برای دیزنی شکست بخورد، اما این ماجراجویی علمی تخیلی با ایده های بزرگی همراه است که واقعاً می توانند در لایو اکشن ظاهر شوند. «دیگ سیاه» (The Black Cauldron) ظاهراً از افسانه های دیزنی پاک شده است، اما تمام ساخت و سازهای یک فیلم فانتزی عظیم را دارد. دیزنی قرار نیست سرعت بازسازی های لایو اکشن خود را کاهش دهد، اما اگر بخواهد تاکتیک ها را تغییر دهد و این فیلم های بلند از دست رفته را احیا کند، می تواند با سهولت بیشتری پیش برود.
منبع: cbr
[ad_2]