دانلود فیلم یک روز شیشه ای
عصر ایران – احتمالاً تیله های اولیه در تمدن دره سند(در پاکستان کنونی) ساخته شده اند. این تیله ها گوی های شیشه ای یا سنگی یا گِلی ساده ای بودند. در مقبره های مصر باستان و سرخپوستان آمریکا و اهرام تمدن آزتک ها نیز گوی های گِلی یافت شده است.(ویکیپدیا)
تیله های امروزی بیشتر از شیشه یا سنگ ساخته می شوند. قطر آنها به طور معمول کمتر از 2.5 سانتیمتر است و اغلب ظاهری شفاف دارند. باور بر این است که بازی های ابتدایی با تیله ها در نهایت به ورزش هایی تبدیل شدند که امروز به نام بولینگ، بیلیارد و پین بال می شناسیم.
شیشه عنصر اصلی برای ساخت تیله است. شیشه موجب سختی تیله شده و صدای خاص و دوست داشتنی آن را نیز موجب می شود.
برای شکل گیری شیشه مورد استفاده در ساخت تیله های امروزی به طور معمول از ترکیب ماسه، آهک سوددار، سیلیس و مواد افزودنی دیگر استفاده می شود. همچنین امکان استفاده از شیشه بازیافتی نیز وجود دارد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
این تیله ها برخلاف ظاهر زیبای خود گاهی داستان آمیخته با کار سخت و فقر را همراه دارند. بخش بزرگی از تیله های ارزان قیمت بازار جهانی در هند تولید می شود. فیلم هایی که در این مطلب استفاده شده مربوط به کشور هند است که مشاهده می کنید اغلب کارگران جوان زن و مرد با شیشه های بسیار تیز و برنده بدون ایمنی مناسب مشغول کار هستند و البته گرمای کوره را بابت دستمزدی ناچیز تحمل می کنند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
روند ساخت تیله
مواد اولیه در مرحله نخست ساخت تیله وارد کوره هایی با دمای بسیار بالا می شوند و برای بیش از یک روز تا بیش از 1200 درجه سلسیوس حرارت می بینند. این شرایط موجب شکل گیری شیشه مذاب می شود که مایعی چسبناک و غلیظ است.
سپس، شیشه مذاب به شکل میله ای بلند از کوره خارج شده و یک دستگاه برش آن را به گلوله هایی با اندازه مساوی برش می زند.
این گلوله ها روی دو رول فلزی موازی در حال چرخش به سمت پایین می لغزند. در این مرحله است که شکل کروی کامل تیله ایجاد می شود. همچنین، حرکت روی این رول های فلزی به کاهش دمای تیله ها کمک می کند.
برخی تیله ها دارای یک بخش موجی شکل رنگی درون خود هستند. این قسمت با افزودن شیشه هایی به رنگ های مختلف درون گلوله ها پیش از حرکت روی رول های فلزی ایجاد می شود.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
تیله ها در اندازه های مختلف دسته بندی می شوند و آنهایی که خیلی کوچک یا بزرگ باشند، برای بازیافت ارسال خواهند شد. پولیش نهایی هرگونه کثیفی را از روی تیله پاک کرده و آنها آماده بسته بندی می شوند.
تیله ها در طیف گسترده ای از رنگ ها و در اندازه های مختلف در دسترس هستند. این که در گذشته تیله ها تنها با استفاده از گرمای کوره و مهارت شیشه گران ساخته می شدند، باور کردنی نیست.
تماشاخانه
اسکورت کامیون های حمل لیمو توسط پلیس مکزیک به خاطر اخاذی از کشاورزان (فیلم)
چتربازی یک زن 104 ساله/ در آستانه ثبت رکورد گینس (فیلم)
فیلم های دیگر
عضویت در اینستاگرام عصر ایران 15 سال پیش در چنین روزی این لحظه با حافظ نظرات کاربران
اعتیاد به معنای ساده، یک عارضه ی روانی است و زمانی رخ می دهد که شخص اراده ی کافی برای عدم تکرار یک عمل را ندارد. در این مقاله به معرفی 30 فیلم درباره ی اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی پرداخته ایم که این عادت های بد را نقد می کنند.
هرچیزی که به درجه ی افراط برسد، می تواند مخرب و آسیب زا باشد اما معمولا به این مسئله توجه چندانی نمی شود. همه ی ما عاداتی داریم که در لحظه، احساس خوبی می دهند اما کمتر در رابطه با عواقب شان فکر می کنیم. اعتیاد تنها به مواد مخدر یا الکل خلاصه نمی شود، شما می توانید به نیکوتین، خواب، قرص یا انجام یک تفریح به ظاهر معمولی معتاد شوید، حتی فیلم دیدن!
سینما همواره به این مشکلات پرداخته و اعتیاد را از زوایای مختلف به تصویر کشیده است: از جرقه های اولیه اش که یک نوجوان را به مرز نابودی می کشاند تا پایان اش که می تواند تراژیک باشد یا به یک مرکز بازپروری ختم شود. از آدم های معتادی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند تا آن هایی که ثروتمند هستند و به همه چیز رسیده اند اما کافی نیست. از کسانی که به کار کردن اعتیاد دارند تا آن هایی که می خواهند اعتیاد را ریشه کن کنند اما در دام آن اسیر می شوند. اعتیاد یک طاعون سیاه است و فیلم های زیر، این حقیقت تلخ را به ما یادآوری می کنند.
- 10 فیلم هیجان انگیز روان شناختی که احتمالا هرگز ندیده اید
1- مرثیه ای بر یک رویا (Requiem For A Dream)
- سال انتشار: 2000
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: الن برستین، جرد لتو، جنیفر کانلی، مارلون وینس، کریستوفر مک دونالد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 79 از 100
دومین ساخته ی آرونوفسکی پس از «پی» که این بار به جای مضامینی همچون مذهب، عرفان و ارتباط جهان با ریاضیات، به ناامیدی و استیصال ناشی از اعتیاد می پردازد.
«هری» (جرد لتو) همراه با دوستان اش «ماریون» (جنیفر کانلی) و «تایرون» (مارلون وینس)، هر سه به هروئین معتاد هستند و تصمیم دارند تا از راه فروش مواد مخدر، زندگی فقیرانه شان را به مسیر بهتری ببرند. در سوی دیگر، مادر هری، «سارا» (الن برستین) را داریم که اعتیادش از نوع دیگری است: او به تماشای تلویزیون اعتیاد دارد و زمانی که از سوی مسابقه ی مورد علاقه اش، با او تماس گرفته می شود تا در آن شرکت کند، تصمیم می گیرد تا به هر قیمتی، خودش را لاغر کند. او مصرف داروی آمفتامین را آغاز می کند و در نهایت به روان پریشی دچار می شود.
آرونوفسکی با استفاده از کلوزآپ، نشان دادن شخصیت ها به صورت همزمان و نماهای بلند تلاش کرده تا این حس را به مخاطب بدهد که آدم های قصه اش حتی زمانی که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند، تنها هستند. آن ها شاید اعتیاد مشابه ای داشته باشند اما کمکی در راه نیست و هر کسی باید به تنهایی با مشکلات اش روبرو شود.
مونتاژی که آرونوفسکی از پروسه ی مصرف مواد مخدر و تاثیرات اش بر روی بدن ارائه می دهد، شاید یکی از نقاط عطف فیلم باشد؛ جایی که به وضوح می توانیم ببینیم انسان ها چگونه خودشان را به هر دلیلی مسموم می کنند و به روان خود آسیب می زنند. آرونوفسکی برای دراماتیزه کردن هر چه بیشتر سکانس ها، یک برگ برنده ی بزرگ هم دارد و آن، موسیقی سوزناک، محزون و استرس زای «کلینت منسل» است.
در میان تمام عناوین این فهرست، مرثیه ای بر یک رویا از آن نظر جایگاه ویژه ای دارد که مصرف مواد مخدر را به شکل کاملا ملموسی ارائه می دهد و آن را به مبحث اصلی اش تبدیل می کند. درست است که پیام های فیلم بدون هیچ حاشیه ای، مستقیما به صورت مخاطب پرتاب می شود اما اگر تنها یک فیلم وجود داشته باشد که ابعاد مخرب و ویران کننده ی مواد مخدر (و در مجموع، اعتیاد به هرچیزی) را به بهترین شکل ممکن نشان می دهد، همین اثر آرونوفسکی است.
2- قطاربازی (Trainspotting)
- سال انتشار: 1996
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: ایوان مک گرگور، جانی لی میلر، کوین مک کید، کلی مکدونالد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از 100
اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته ی «اروین ولش» (Irvine Welsh)، این کمدی سیاه داستان گروهی از معتادان به هروئین را روایت می کند که زندگی و مصرف شان در ادینبرا، پایتخت اسکاتلند، تحت تاثیر بحران اقتصادی قرار گرفته است.
«مارک رنتن» (ایوان مک گرگور)، یک معتاد بیکار و 26 ساله است که همراه با مادرش زندگی می کند و تصمیم دارد با به کارگیری متد سیک بوی (Sick Boy Method)، هروئین را ترک کند و در همین راستا، خودش را در یک اتاق زندانی می کند، آب معدنی می نوشد، دیازپام می خورد (که آن را از مادرش دزدیده است)، تلویزیون نگاه می کند و سه سطل مختلف برای مواقع ضروری کنار گذاشته است تا مشکلی در پروسه ی ترک اش وجود نداشته باشد. این سم زدایی اما کوتاه مدت است و بی اثر.
قطاربازی موافقان و مخالفان زیادی دارد؛ کسانی که می گویند فیلم، مواد مخدر را تبلیغ می کند و کسانی که باور دارند ضد آن ساخته شده است اما هر چه که هست، دنی بویل توانسته به خوبی نشان دهد که شخصیت هایش در چه حباب کوچکی محبوس شده اند. اینکه چگونه هر روز مورد انتقاد قرار می گیرند و ضعیف یا احمق خطاب می شوند، آن هم در حالی که هیچکس نمی داند اعتیاد به هروئین چه حسی دارد و تا چه اندازه عذاب آور است.
شخصیت های معتاد قصه، تنها کسانی هستند که یکدیگر را درک می کنند. رنتن و دوستان اش می دانند که در حال نابود کردن خود هستند و تلاش می کنند تا از این تنگنا جان سالم به در ببرند اما اعتیاد به مواد مخدر همانند یک دایره است که شاید فرار از آن چیزی بیشتر از یک درجا زدن نباشد و در نهایت به نقطه ی اول بازمی گردید.
3- نیمه ی نیلوفر (Half Nelson)
- سال انتشار: 2006
- کارگردان: رایان فلک
- بازیگران: رایان گاسلینگ، شارکا اپس، آنتونی مکی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از 100
«دن» (رایان گاسلینگ)، یک معلم مدرسه است که می خواهد دانش آموزان اش را جذب درس تاریخ کند، او به ایده ها و بازخوردهای آن ها گوش فرا می دهد و اتفاقات حال را با گذشته پیوند می زند. روش های تدریس او اگرچه مثبت و جالب توجه هستند اما با سرفصل دروس مطابقت ندارند که این مسئله برای او دردسرساز می شود.
با اینکه دن با دانش آموزان اش خو ش رفتار است و به آن ها کمک های زیادی می کند، خصوصا «دِرِی» (شارکا اپس)، اما در زندگی شخصی، به کوکائین اعتیاد دارد. پس از اینکه دِرِی او را نیمه هوشیار در طبقه ی رختکن پیدا می کند، دنی به او می گوید که «آدم نباید فقط برای یک چیز، قضاوت شود» و نیمه ی نیلوفر در رابطه با همین مسئله است.
فیلم به نقاط خاکستری دنیای ما می پردازد و به آن به صورت سیاه و سفید نگاه نمی کند. این تصور وجود دارد که همه ی معتادان آدم های بدی هستند و کارهای ناشایستی انجام می دهند اما دن این گونه نیست. شاید گاهی رفتارهای عجولانه ای از او سر بزند یا نواقص زیادی داشته باشد اما نیت اش خیر است. او می داند که نمی توان با تدریس تاریخ، این کودکان را به مسیر تازه ای برد اما تمام تلاش اش را به کار می گیرد تا تغییری ایجاد کند، حداقل در یک کودک و این تمام چیزی است که او نیاز دارد.
نیمه ی نیلوفر به طور همزمان، خوش بینانه و بدبینانه است و رایان فلک با ظرافت هایی که به خرج داده، توانسته یک روایت غیرقابل پیش بینی و واقع گرایانه از معضل اعتیاد ارائه دهد.
4- خاطرات بسکتبال (The Basketball Diaries)
- سال انتشار: 1985
- کارگردان: اسکات کالورت
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، لورین براکو، مارک والبرگ، برونو کیربی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 45 از 100
خاطرات بسکتبال براساس خاطرات «جیم کرول» (Jim Carroll) ساخته شده که یکی از ستارگان بسکتبال مدرسه اش بود اما در سن 13 سالگی، به هروئین اعتیاد پیدا کرد و به جاده ی تباهی قدم گذاشت.
انحرافات جزئی جیم کرول در دوران نوجوانی، همچون بوییدن رنگ و بدرفتاری در کلاس، در نهایت به مصرف مواد مخدر انجامید. فیلم همچنین به دوستان او هم می پردازد که هرکدام شان به یک مسیر می روند: یکی را دستگیر می کنند، یکی سالم می ماند و به یک ورزشکار موفق تبدیل می شود و دیگری شرایط اسفناک تری را نسبت به کرول تجربه می کند.
خاطرات بسکتبال با اینکه قابل پیش بینی است و مشکلات داستانی زیادی دارد اما از تاثیرگذاری پیام هایش کاسته نمی شود، خصوصا اینکه یک اتفاق واقعی را روایت می کند.
5- تعطیلی ازدست رفته (The Lost Weekend)
- سال انتشار: 1945
- کارگردان: بیلی وایلدر
- بازیگران: ری میلند، جین وایمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 98 از 100
بیلی وایلدر و «چارلز براکت» در این فیلم درام نوآر، یک آدم دایم الخمر کاملا متفاوت را به دنیای سینما معرفی کردند؛ کسی که تنها به عنوان ابزاری برای ارائه ی کمدی در فیلم قرار نگرفته است. شخصیت اصلی فیلم، یک انسان مهربان، باهوش و خوش تیپ است که الکل باعث می شود زندگی اش رو به زوال برود.
«دان برنم» (ری میلند)، یک نویسنده ی نیویورکی است که دروغ می گوید، تقلب می کند و به هر کاری دست می زند تا به نوشیدنی اش دست پیدا کند. داستان از روز پنجشنبه آغاز می شود، جایی که دان قرار است همراه با برادرش «ویک»، به تعطیلات آخرهفته برود اما با فرستادن او همراه با نامزدش «هلن» (جین وایمن) به یک کنسرت، فرار می کند تا در شهر بماند و ویسکی بنوشد.
اگرچه هلن در تلاش است تا دان را از این مخصمه نجات دهد اما این مسائل برای او اهمیتی ندارد و به نوشیدن ادامه می دهد. دان حتی ماشین تحریرش را گرو می گذارد تا برای خرید مشروب پول بدست بیاورد.
در دوره ی تولید فیلم، شرکت پارامونت نگران بود که دیدگاه های فیلم درباره ی اعتیاد در کنار دیگر مضامین بزرگسالانه ی اثر، به آن ضربه بزند اما بیشتر از همه، این صنعت نوشیدنی های الکلی بود که اضطراب داشت. آن ها حتی با یک پیشنهاد 5 میلیون دلاری، سعی در متقاعد کردن پارامونت داشتند که این فیلم را اکران نکند.
فارغ از اینکه فیلم یک برداشت جدی از اعتیاد به الکل ارائه می داد، پارامونت نسبت به انتخاب «ری میلند» نیز تردید داشت که اگرچه در صحنه ی تئاتر درخشیده بود اما یک بازیگر دراماتیک و سرشناس به حساب نمی آمد.
ری میلند نه تنها وزن خود را برای این فیلم کاهش داد تا چهره ی یک دایم الخمر را داشته باشد، بلکه خود را در بیمارستان بستری کرد تا هیجان غیرقابل کنترل و بیمارگونه ی یک فرد وابسته به الکل را تجربه کند.
بازخوردهای اولیه از فیلم چندان خوب نبود و حتی مدیربرنامه های میلند به او گفت که کارنامه ی هنری اش پس از «تعطیلی ازدست رفته» به بن بست خواهد رسید اما فیلم در نهایت نامزد هفت جایزه ی اسکار شد و یکی از سه فیلم تاریخ محسوب می شود که اسکار بهترین فیلم و جایزه ی نخل طلای جشنواره ی کن را بدست آورده است.
6- ناهار عریان (Naked Lunch)
- سال انتشار: 1991
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: پیتر ولر، جودی دیویس، ایان هولم، جولیان سندز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 69 از 100
اقتباس فرامتنی دیوید کراننبرگ از رمان ناهار عریان، نوشته ی «ویلیام اس. باروز»، یک شخصیت اصلی دارد که اتفاقا به باروز نزدیک است و حتی شخصیت های فرعی فیلم هم به کسانی که باروز می شناخت (همانند «جک کرواک» و «آلن گینزبرگ»)، شباهت های انکارناپذیری دارند.
«ویلیام لی» (پیتر ولر) که شغل اش حشره کشی است، متوجه می شود همسرش «جوآن» (جودی دیویس)، پودر حشره کش او را می دزدد و به عنوان یک ماده ی مخدر استفاده می کند. ویلیام در ادامه، خودش در معرض این پودر قرار می گیرد و دچار توهم می شود که یک مامور مخفی بوده و رئیس اش هم یک سوسک بزرگ است. او همچنین فکر می کند ماموریت پیدا کرده تا جوآن را به قتل برساند.
ناهار عریان یکی از معدود فیلم های کراننبرگ، خارج از ژانر ترسناک است اما امضاهای همیشگی او را دارد و از فضاهای سورئال وهم آمیزی بهره می برد. این فیلم با تمام سکانس ها و خطوط داستانی عجیب و غریبی که دارد، شامل چند اتفاق واقعی از زندگی ویلیام اس. باروز هم می شود و به طور کلی، کراننبرگ با سکانس های رویاگونه و غیرقابل باورش، در تلاش است تا بازتابی از زندگی واقعی ارائه دهد.
7- مرد بازو طلایی (The Man With The Golden Arm)
- سال انتشار: 1955
- کارگردان: اتو پرمینجر
- بازیگران: فرانک سیناترا، النور پارکر، کیم نواک، رابرت استاروس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.4 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 81 از 100
ساخت فیلم درباره ی اعتیاد به مواد مخدر، در گذشته یک «تابو» به حساب می آمد و در همین راستا، انجمن سینمایی آمریکا (MPAA)، به این فیلم گواهی پخش نداد. اما اتو پرمینجر آن را بدون اجازه اکران کرد و حتی باعث شد تا قوانین انجمن سینمایی آمریکا تغییر پیدا کند تا فیلم سازان اجازه داشته باشند در رابطه با مضامینی همچون اختلاط نژادی، سوءمصرف، آدم ربایی یا سقط جنین آثار سینمایی تولید کنند.
فرانک سیناترا نقش یک معتاد را بازی می کند که در زندان، مواد را ترک می کند اما پس از آزادی، نمی تواند پاک باقی بماند. اگرچه نام ماده ی مخدری که در فیلم استفاده می شود، مشخص نیست اما به نظر می رسد که هروئین باشد.
سیناترا برای اینکه نقش اش را بهتر ایفا کند، مدت زمان زیادی را در کلینیک های ترک اعتیاد گذراند و به بررسی حالات روحی و روانی معتادان پرداخت.
8- ولگرد دراگ استورها (Drugstore Cowboy)
- سال انتشار: 1989
- کارگردان: گاس ون سنت
- بازیگران: مت دیلون، کلی لینچ، جیمز لوگرو، هدر گراهام
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 100 از 100
ولگرد دراگ استورها، دومین ساخته ی گاس ون سنت و اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته ی «جیمز فوگل» است. فوگل در زمان اکران این فیلم، در زندان بود و در تمام دوران زندگی اش، نتوانست با قانون کنار بیاید. او در سال 2010، به دلیل سرقت از یک داروخانه، یک بار دیگر زندانی شد و یک سال بعد، به دلیل ابتلا به سرطان، در زندان جان خود را از دست داد.
آدم های عاجز و درمانده، ممکن است مرتکب هر کار بد یا اشتباهی شوند تا به خواسته های خود برسند؛ و آدم های خوب هم ممکن است گاهی «درمانده» شوند. این ایده، پایه و اساس فیلم ولگرد دراگ استورها است: انسان های اخلاق گرایی که کارهای غیراخلاقی انجام می دهند.
داستان پیرامون گروهی از جوانان معتاد، به رهبری «باب هیوز» (مت دیلون) است که در مناطق غربی ایالات متحده سفر می کنند تا با سرقت از داروخانه ها و بیمارستان ها، داروهای موردنیاز خود را به دست بیاورند. هر کدام از اعضاء، نقش مهمی در سرقت دارند، اگرچه که در پایان، در رابطه با اینکه چه کسی کار مهم تری انجام داده تا جایزه ی بهتری بگیرد، بحث می کنند.
اما باب تصمیم می گیرد تا اعتیادش به هیدرومورفون را کنار بگذارد و پاک شود؛ تصمیمی که باب میل دیگر اعضای گروه نیست و او را از ریاست برکنار می کنند، به این دلیل که می خواهد نقاط ضعف اش را برطرف کرده و انسان بهتری شود.
9- قاچاق (Traffic)
- سال انتشار: 2000
- کارگردان: استیون سودربرگ
- بازیگران: مایکل داگلاس، دان چیدل، بنیسیو دل تورو، کاترین زتا جونز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از 100
این اثر تحسین شده ی استیون سودربرگ بیشتر از اینکه یک فیلم درباره ی اعتیاد باشد، یک درام جنایی سیاسی است که از زوایای مختلف، به تجارت غیرقانونی مواد مخدر و ثروتی که قاچاقچی ها از این طریق به دست می آورند، می پردازد. قاچاق، سه خط داستانی اصلی دارد که گاهی با یکدیگر برخورد می کنند.
سودربرگ چرخه ی انتقال مواد، از تولید تا مصرف و همچنین تلاش های اداره ی مبارزه با مواد مخدر و نیروهای پلیس برای جلوگیری از آن را مورد بررسی قرار داده است. جدا از ارزش سیاسی فیلم و مضامین مهمی که بر روی آن ها دست می گذارد، سودربرگ تاثیرات اعتیاد را هم فراموش نکرده است.
مایکل داگلاس، نقش یک قاضی محافظه کار را بازی می کند که به عنوان رئیس دفتر سیاست ملی کنترل مواد مخدر آمریکا انتخاب شده است. علی رغم پیشنهادات و نظرات اش، همه به او می گویند که تلاش هایش برای مبارزه علیه قاچاق، بی فایده است. قاضی «ویکفیلد» اما نمی داند که دخترش نیز به مصرف کوکائین، مت آمفتامین و هروئین معتاد شده است.
استیون سودربرگ داستان اش از دنیای تجارت مواد را صادقانه و شجاعانه روایت می کند، آن هم بدون اینکه همانند فیلم های مشابه دهه ی 80 میلادی محتاط باشد یا همانند آثار جوانانه ی دهه ی 90 میلادی، بخواهد داستان اش را پرزرق و برق روایت کند.
فیلم قاچاق بر روی این تفکر که نمی توان با مافیای مواد مخدر جنگید، حکم تایید می زند اما آن ها را محکوم می کند و چه قدر تلخ است زمان هایی که به ما یادآوری می شود نمی توانیم دنیایی بدون اعتیاد داشته باشیم.
10- بارفلای (Barfly)
- سال انتشار: 1987
- کارگردان: باربت شرودر
- بازیگران: میکی رورک، فی داناوی، آلیس کریج
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 79 از 100
بارفلای، با الهام از زندگی شاعر و داستان نویس مشهور آمریکایی، «چارلز بوکوفسکی» ساخته شده است. داستان حول محور دورانی است که بوکوفسکی در لس آنجلس زندگی می کرد و با زنی آشنا شد که سلیقه اش در الکل نوشیدن، به او شباهت داشت.
شخصیت اصلی فیلم، «خود دیگر» (Alter ego) بوکوفسکی یعنی «هنری چیناسکی» است که نقش آن را میکی رورک ایفا می کند.
چیناسکی یک مرد فقیر و منزوی است که در یک آپارتمان کهنه زندگی می کند و با نوشتن شعر و داستان های کوتاه، روزگار می گذارند. او هر شب به بار مشروب فروشی می رود و تا حد مرگ، الکل می نوشد. زمانی که چیناسکی را از بار همیشگی اش بیرون می اندازند، اون به یک مکان تازه می رود و با «واندا» (فی داناوی) آشنا می شود.
دو انسان تنها و وابسته به مشروب که به یکدیگر احساس نزدیکی می کنند و با تشکر از پولی که واندا دارد، بیشتر از همیشه می نوشند و احساس سرخوشی دارند اما رابطه ی آن ها خیلی زود وارد سرازیری می شود.
بوکوفسکی فیلم نامه ی بارفلای را به صورت اختصاصی برای باربت شرودر نوشت و شرودر نزدیک به هشت سال تلاش کرد تا آن را بسازد. او حتی رئیس شرکت «گروه کانن» (Cannon Group) را تهدید کرده بود که اگر بودجه ی این فیلم تامین نشود، انگشتان دست اش را قطع می کند!
11- کوکائین (Blow)
- سال انتشار: 2001
- کارگردان: تد دم
- بازیگران: جانی دپ، ری لیوتا، ریچل گریفیتس، پنه لوپه کروز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 55 از 100
کوکائین، یک فیلم زندگی نامه ای جنایی در رابطه با قاچاقچی مشهور آمریکایی، «جرج جانگ» (George Jung) است که در دهه ی 70 میلادی، حدود 85 درصد از کوکائین ایالات متحده را تامین می کرد! جانگ در سال 1994، همراه با 796 کیلوگرم مواد مخدر دستگیر شد.
نقش جانگ را در فیلم، جانی دپ بازی می کند و داستان از دورانی شروع می شود که او هنوز در ابتدای راه است و به بچه های دانشجو ماری جوآنا می فروشد اما در ادامه به دنیای قاچاق کوکائین قدم می گذارد، زیرا تقاضا برای آن بیشتر است. پیشرفت جانگ تا جایی ادامه دارد که به توزیع کننده ی اصلی یکی از بزرگ ترین قاچاقچیان تاریخ (پابلو اسکوبار) تبدیل می شود.
اما شرایط به تدریج تغییر پیدا می کند و جانگ جایگاه اش را از دست می دهد؛ از سوی پلیس تحت تعقیب قرار می گیرد و از همسر و دخترش دور می شود. ظهور و سقوط این مرد اگرچه قابل پیش بینی است اما با تشکر از بازی جانی دپ، تا انتها جذاب باقی می ماند. دپ توانسته کشمکش های شخصی و شغلی جانگ را به دور از خیال بافی ارائه دهد و این کار را بدون تقلید از شخصیت هایی همچون «تونی مونتانا» انجام داده است.
- جانی دپ و هالیوود؛ ستاره ای در آستانه ی نابودی
12- ترک لاس وگاس (Leaving Las Vegas)
- سال انتشار: 1995
- کارگردان: مایک فیگیس
- بازیگران: نیکلاس کیج، الیزابت شو، جولیان سندز، ریچارد لویس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.5 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از 100
براساس رمان زندگی نامه ای «جان اوبرایان»، ترک لاس وگاس در رابطه با دو انسان شکست خورده است که می خواهند یکدیگر را تغییر دهند و به مسیر بهتری در زندگی ببرند.
«بن سندرسون» (نیکلاس کیج)، یک نویسنده ی هالیوودی است که خانواده، دوستان و شغل اش را برای سوءمصرف الکل از دست داده است. او که به بن بست رسیده، به لاس وگاس نقل مکان می کند تا با نوشیدن هرچه بیشتر الکل، خودش را به مرگ نزدیک تر کند اما در این مسیر، با زنی به نام «سِرا» (الیزابت شو) آشنا می شود.
یک رابطه ی عاشقانه ی متفاوت میان این دو شکل می گیرد و آن ها تصمیم می گیرند تا یکدیگر را برای رفتارهایشان مورد انتقاد قرار ندهند، زیرا هیچ کدام نمی خواهند قضاوت شوند. بن نمی خواهد کسی به او بگوید نوشیدن الکل را کنار بگذارد و سِرا دوست ندارد کسی به خاطر شغل اش، او را انسان بدی فرض کند. با گذر زمان، آن ها نسبت به وضعیت یکدیگر نگران می شوند و تصمیم می گیرند به هم کمک کنند.
ترک لاس وگاس شاید یک فیلم عاشقانه ی مرسوم نباشد، چراکه ساختار و کلیشه های معمول این ژانر را ندارد. رابطه ی دو شخصیت اصلی ناشی از سرخوردگی، دلسردی مشترک و مقامت شان در مقابل تغییر است. آن ها دو انسان خودویرانگر و خودآزار هستند که فکر می کنند مبارزه را باخته اند و هیچ شانسی برای شروع مجدد ندارند اما در عین حال، تلاش می کنند تا یکدیگر را از غرق شدن نجات دهند.
این ساخته ی مایک فیگیس چند سوال جالب هم مطرح می کند: آیا آدم ها باید با اعتیادشان تعریف شوند؟ آیا می توان به یک معتاد عشق ورزید یا می توانید عاشق آن انسان ایده آل و خوبی شوید که در پشت اعتیاد پنهان شده است؟
13- گرگ وال استریت (The Wolf Of Wall Street)
- سال انتشار: 2013
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، جونا هیل، مارگو رابی، متیو مک کانهی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 79 از 100
فیلمی برپایه ی زندگی «جردن بلفورت» که برای فریب کاری، کلاهبرداری و پولشویی در بازار سهام، به 22 ماه زندان محکوم شد. بلفورت به مصرف مواد مخدر اعتیاد شدید داشت که همین مسئله باعث شد تا همسرش از او طلاق بگیرد. برداشت مارتین اسکورسیزی از اتفاقات زندگی بلفورت، بیشتر در ژانر کمدی قرار می گیرد و تمرکز ویژه ای بر روی پول، مواد و پول بیشتر دارد.
گرگ وال استریت در رابطه با مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، پیام های اخلاقی نمی دهد اما آن را به شکل صریحی به تصویر می کشد و در بعضی از سکانس ها، مستقیما به تاثیرات آن پرداخته است.
این ساخته ی اسکورسیزی با اینکه بسیار طولانی است اما تا انتها پرانرژی باقی می ماند و از آنجایی که توسط شخصیت اصلی روایت می شود، می توان تاثیرات مواد را در حرف های او حس کرد، خصوصا اینکه می خواهد تمامی کارهای عجیب و غیرانسانی ای که انجام داده است را منطقی جلوه دهد.
14- صورت زخمی (Scarface)
- سال انتشار: 1983
- کارگردان: برایان دی پالما
- بازیگران: آل پاچینو، میشل فایفر، استیون باوئر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 82 از 100
نام «صورت زخمی» از فیلمی به همین نام ساخته ی «هاوارد هاکس» (محصول 1932) کپی برداری شده که به صورت غیرمستقیم، به زندگی «آل کاپون» (یکی از مشهورترین خلافکاران آمریکایی تاریخ) می پرداخت. نسخه ی برایان دی پالما اگرچه یک بازسازی نیست اما همانند نسخه ی هاوارد هاکس، برای استفاده ی افراطی از خشونت مورد انتقاد قرار گرفت.
آل پاچینو، «تونی مونتانا» را به گونه ای بازی کرده است که مخاطب هیچ گاه برای او دلسوزی نمی کند. مردی که با تلاش های فراوان به آمریکا قدم می گذارد و در کمپ پناهجویان با مشکلات زیادی روبرو می شود اما دی پالما بر روی این بخش ها مانور زیادی نداده است تا رفتارها و اعمال مونتانا توجیه نشود.
در عوض، پاچینو، مونتانا را یک آدم دیوانه و بی رحم به تصویر می کشد که اتفاقا اهداف اش را می توان درک کرد. مونتانا به دنبال «رویای آمریکایی» است. او یک عمارت پهناور، استخر بزرگ و ده ها خدمتکار می خواهد. او هرآنچه که هست و نیست را می خواهد و البته در جستجوی قدرت است؛ قدرتی که به واسطه ی آن هرکاری که دوست دارد را انجام دهد. تبدیل شدن به یک قاچاقچی بزرگ مواد مخدر، او را به رویاهایش می رساند اما همان طور که می دانید، خلافکاران معمولا تاوان پس می دهند.
قاچاق کوکائین، بازی خطرناکی است و تونی وارد سرازیری می شود. سقوط مونتانا قابل پیش بینی است و حتی رقت انگیز به نظر می رسد اما او تا لحظه ی آخر تسلیم نمی شود و دست از مبارزه برنمی دارد.
15- بن برگشته (Ben is Back)
- سال انتشار: 2018
- کارگردان: پیتر هجز
- بازیگران: لوکاس هجز، جولیا رابرتس، کاترین نیوتون، کورتنی بی. ونس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 81 از 100
این ساخته ی پیتر هجز که پسرش، لوکاس هجز نقش اصلی آن را بازی می کند، پیرامون یک نوجوان معتاد است که از مرکز بازپروری، برای مدتی کوتاه به خانه بازمی گردد. «هالی» (جولیا رابرتس) اگرچه از بازگشت بن خوشحال است اما نمی خواهد که حضور او بر روی فرزندان دیگرش تاثیر بگذارد؛ با این حال، اجازه می دهد که 24 ساعت را در کنار خانواده سپری کند.
بن برگشته از نظر داستانی، حرف های تازه ای برای گفتن ندارد اما از لحظات کوچک تاثیرگذاری بهره می برد که ارزش تماشا کردن دارند. نقطه ی عطف فیلم، بازی خوب رابرتس است که در نقش مادر می درخشد؛ کسی که حاضر است هر کاری انجام دهد تا فرزند ش را از اعتیاد بیرون بکشد و در نهایت با این واقعیت تلخ روبرو می شود که توانایی چنین کاری را ندارد و کنترل اوضاع در دست او نیست.
16- وحشت در نیدل پارک (The Panic In Needle Park)
- سال انتشار: 1971
- کارگردان: جری شاتزبرگ
- بازیگران: آل پاچینو، کیتی وین، ریچارد برایت، رائول هولیا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از 100
اعتیاد به مواد مخدر، ناگهانی آغاز می شود. وقتی اولین بار به سراغ یک ماده ی سرخوش نما می روید، شاید هرگز تصورش را هم نکنید که چه آینده ی تاریک و دردناکی در انتظار شما است.
در وحشت در نیدل پارک، سوزن تزریق، حضور پررنگی در حد و اندازه ی بازیگران اصلی دارد و بارها با کلوزآپ هایی روبرو می شویم که ورود آن به بدن را نشان می دهد.
فیلم اگرچه به مضامین مهمی می پردازد اما اساسا یک داستان عاشقانه است میان دختری ساکت و طردشده به نام «هلن» (کیتی وین) و یک پسرک از خود راضی که به هروئین اعتیاد دارد و با فروش اجناس مسروقه روزگار می گذارند.
پس از یک سقط جنین غیرانسانی، هلن با «بابی» (آل پاچینو) آشنا می شود و امیدوار است که بتواند زندگی قبلی اش را پشت سر گذاشته و آغاز تازه ای داشته باشد اما در چرخه ای ترسناک از مواد مخدر، قاچاق، سرقت و دروغ گرفتار می شود. خیلی زود، هلن هم همانند بابی، مصرف مواد را آغاز می کند و در گرداب خیانت، ناامیدی و سیاهی مطلق دست و پا می زند.
17- نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد (Don’t Worry, He Won’t Get Far On Foot)
- سال انتشار: 2018
- کارگردان: گاس ون سنت
- بازیگران: واکین فینیکس، جونا هیل، رونی مارا، جک بلک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 77 از 100
گاس ون سنت برای فیلم نگران نباشید، تمامی کلیشه ها و فرمول های جواب پس داده ی ژانر بیوگرافی را به کار گرفته است تا زندگی کارتونیست مشهور، «جان کالاهان» را به تصویر بکشد؛ هنرمندی که زندگی اش همواره تحت تاثیر اعتیاد به الکل و فلج چهاراندام بود.
ون سنت با به کارگیری درست اِلمان های کمدی سیاه و برنامه ی دوازده قدم (که برای ترک اعتیاد و بهبود وسواس های رفتاری استفاده می شود)، موفق شده تا یک برداشت صادقانه و تا حدودی مثبت از ماجرای اعتیاد ارائه دهد. بازی خوب واکین فینیکس، جونا هیل و جک بلک هم نباید نادیده گرفته شود.
18- پای چپ من (My Left Foot)
- سال انتشار: 1989
- کارگردان: جیم شریدان
- بازیگران: دانیل دی-لوئیس، ری مک آنالی، برندا فریکر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 98 از 100
افراد دایم الخمر معمولا برای نوشیدن الکل دلایل مختلفی می آورند اما این بهانه ها کسی را قانع نمی کند؛ شرایط در رابطه با نویسنده ی ایرلندی، «کریستی براون» متفاوت است. مردی که به فلج مغزی مبتلا بود و تنها می توانست پای چپ خود را کنترل کند. پای چپ من یکی از آن فیلم های تراژیکی است که نمی توان به راحتی فراموش اش کرد و البته پدیده ای به نام دانیل دی-لوئیس را به سینما معرفی کرد.
همه فکر می کردند که کریستی براون از نظر ذهنی نیز معلول است (زیرا نمی توانست تفکرات اش را به خوبی بیان کند) و این مسئله در 10 سال ابتدایی زندگی اش ادامه داشت. تا اینکه با یک تکه گچ، کلمه ی مادر را بر روی زمین نوشت تا نشان دهد همه چیز را می فهمد. اگرچه خانواده ی براون همیشه با کریستی مهربان بودند و از او مراقبت می کردند اما به دلیل شرایطی که داشت، دچار افسردگی مزمن شد.
کریستی بدن اش را زندان و کلید فرار از آن را ویسکی می دانست. او برای برطرف کردن ناراحتی هایش و دستیابی به بی حسی ذهنی، الکل می نوشید؛ اگرچه که تلاش هایش تنها برای مدتی کوتاه جواب می داد. اما انجام این کار هم برای کریستی آسان نبود، به دلیل محدودیت های که بدن اش ایجاد می کرد، باید دیگران برایش مشروب تهیه می کردند.
فیلم نگاه دلسوزانه ای به کریستی ندارد؛ کسی که همیشه در حال دعوا کردن با دیگران است، به آن ها فحاشی می کند و یک دنده است (هر کسی در موقعیت او، رفتارهای مشابه ای از خود بروز می دهد). با این حال، داستان زندگی او می تواند برای افرادی که از مشکلات مشابه ای رنج می برند، الهام بخش باشد.
پای چپ من همچنین اولین تلاش کامل دانیل دی-لوئیس در استفاده از سبک متد اکتینگ بود؛ او در تمام مدت فیلم برداری، همانند کریستی براون رفتار کرد و حاضر نشد یک لحظه از روی ویلچر بلند شود.
19- جیا (Gia)
- سال انتشار: 1998
- کارگردان: مایکل کریستوفر
- بازیگران: آنجلینا جولی، فی داناوی، مرسدس روئل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از 100
جیا به زندگی مدل آمریکایی، «جیا کارنگی» می پردازد که در اواخر دهه ی 70 میلادی، به «اولین سوپرمدل جهان» تبدیل شد اما اعتیاد به هروئین، شهرت اش را نابود کرد. او تمام ثروت اش را در راه خرید مواد مخدر از بین برد و در سن 26 سالگی، به دلیل ابتدا به ایدز جان خود را از دست داد.
ظهور و سقوط کارنگی به خوبی توسط آنجلینا جولی به تصویر کشیده شده (نقشی که جولی را بر سر زبان ها انداخت) و او موفق شده است تا جسارت، اعتمادبه نفس و درماندگی این مدل مشهور را به شکلی قابل درک ارائه دهد.
پس از امضای قرارداد با مدیربرنامه ی سرشناس، «ویلهلمینا کوپر»، جیا کارنگی در سن 17 سالگی به یک مدل محبوب تبدیل شد و بر روی جلد مجلاتی همچون وگ و کاسموپولیتن رفت. او مصرف جزئی کوکائین داشت اما شرایط از جایی وخامت پیدا کرد که ویلهلمینا کوپر به دلیل ابتلا به سرطان ریه، درگذشت.
کارنگی، کوکائین را کنار گذاشت و به سراغ هروئین رفت و حتی علامت تزریقات آن قدر بر روی دستان اش واضح بود که عکاس ها مجبور می شدند با استفاده از قلم بادی و ترفندهای عکاسی، بازوهایش را به حالت عادی بازگردانند.
آنجلینا جولی برای این فیلم جوایز زیادی به دست آورد (از جمله گلدن گلوب) و شاید جالب باشد که بدانید، نقش دوران کودکی جیا را «میلا کونیس» ایفا می کند. علاوه بر این، خود کونیس هم اخیرا فیلم «چهار روز خوب» (Four Good Days) را روی پرده داشته است که در آن، نقش یک زن معتاد را بازی می کند.
20- یک پوینده ی تاریک (A Scanner Darkly)
- سال انتشار: 2006
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: کیانو ریوز، رابرت داونی جونیور، وودی هارلسون، وینونا رایدر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 68 از 100
دومین ساخته ی انیمیشنی ریچارد لینکلیتر (پس از انیمیشن فلسفی و اگزیستانسیالیستی «زندگی بیداری») که برای بزرگسالان ساخته شده و یک پادآرمانشهر را به تصویر می کشد که تحت تاثیر عرضه ی یک ماده ی مخدر جدید قرار گرفته است.
فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام، اثر «فیلیپ کی. دیک» که آن را براساس تجربیات شخصی اش از مواد مخدر نوشته بود. داستان در رابطه با یک ماده ی شیمیایی توهم زا و اعتیادآور است که 20 درصد جامعه از آن استفاده می کند. دولت ایالات متحده برای اینکه جلوی این ماده را بگیرد، یک سیستم نظارت پیچیده طراحی کرده است که حریم خصوصی افراد را نقض می کند اما این تنها راهی است که می توان جلوی قاچاقیان و سازندگان این دارو را گرفت.
مامور مخفی، «باب آرکتور» (کیانو ریوز)، به زنجیره ی تامین این ماده نفوذ می کند تا به منبع اصلی برسد اما در حین انجام این ماموریت، معتاد می شود و با تنزل پیدا کردن قدرت مغزش، نمی تواند تشخیص دهد واقعا چه کسی است.
تمامی سکانس های یک پوینده ی تاریک به صورت لایو-اکشن فیلمبرداری شده و سپس به انیمیشن تبدیل شده است. این انیمیشن کم نظیر در کنار برداشت متفاوتی که از اعتیاد عرضه می کند، به مضامین دیگری همچون هویت، آزادی و پارانویا نیز می پردازد.
21- سید و نانسی (Sid And Nancy)
- سال انتشار: 1986
- کارگردان: الکس کاکس
- بازیگران: گری اولدمن، کلوئی وب
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 88 از 100
این ساخته ی الکس کاکس، به رابطه ی عاشقانه ی نوازنده ی گیتار بیس، «سید ویشس» و یکی از طرفداران اش، «نانسی اسپانگن» می پردازد؛ رابطه ای مسموم که محکوم به شکست است.
سید در سن 17 سالگی به یک ستاره ی بزرگ راک تبدیل شد، در دورانی که هنوز به بلوغ فکری نرسیده بود و نمی توانست تصمیمات درستی در زندگی بگیرد. آشنایی با نانسی می توانست شرایط را تغییر دهد اما آن ها در دهه ی 70 میلادی زندگی می کردند، مواد مخدر و پانک راک رابطه ی نزدیکی داشتند و کمتر موزیسینی در آن دوره پیدا می شد که مصرف نداشته باشد.
سید یک روز صبح بیدار می شود و جسد نانسی را پیدا می کند. او به جرم قتل دستگیر می شود و حتی خودش هم نمی داند چه اتفاقی رخ داده است. سید ویشس که 21 سال بیشتر ندارد، خیلی زود به انتهای راه می رسد.
سید و نانسی فیلمی شلوغ، پرهرج ومرج و نژند است، از لحظاتی که دو کاراکتر اصلی در میان صدها طرفدار حضور دارند تا لحظاتی که برای آینده رویاپردازی می کنند. آن ها به اندازه ای زندگی نکردند که به اهداف شان برسند اما هر موفقیتی هم که به دست آوردند، نشات گرفته از مواد بود و این نوع موفقیت ها معمولا چندان پایدار نیستند.
22- اسلو، 31 اوت (Oslo, August 31st)
- سال انتشار: 2011
- کارگردان: یواخیم تری یر
- بازیگران: آندرش دانیلسن لی، اینگرید اولاوا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از 100
این فیلم نروژی تحسین شده، همانند بن برگشته، از یک زاویه ی دیگر به ماجرای اعتیاد نگاه می کند و به دوران احیای یک معتاد می پردازد. «اَندرز» (آندرش دانیلسن لی) که در مرکز بازپروری معتادان بستری است، برای یک روز به جامعه بازمی گردد.
او به مرخصی آمده تا در یک مصاحبه ی شغلی با یک مجله شرکت کند که اگر قبول شود، پس از اتمام دوران بازپروری، در آنجا مشغول به کار خواهد شد. او زمان باقی مانده اش را در خیابان های خاطره انگیز شهر قدم می زند، به ملاقات دوستان قدیمی می رود و با نامزد سابق اش تماس برقرار می کند که البته هیچ گاه جوابی نمی گیرد.
با اینکه تنها یک روز است که به زندگی قبلی اش بازگشته است، هیچ چیز شبیه به سابق نیست. اَندرز از همه عقب مانده و گویی در گذشته محبوس شده است. دوستان اش در شرف ازدواج هستند، بعضی هایشان بچه دار شده اند و حتی آخرهفته ها را هم کار می کنند.
شهر اسلو منتظر اَندرز نمانده و بدون او جلو رفته است، حالا این مرد پس از ترک مواد مخدر، نمی داند باید چه کند و به کدام مسیر برود. او یک نویسنده ی مستعد است اما هیچ امیدی به یک شروع تازه ندارد؛ آیا شرایط بهتر خواهد شد؟
23- پایین به سمت استخوان (Down To The Bone)
- سال انتشار: 2004
- کارگردان: دبرا گرانیک
- بازیگران: ورا فارمیگا، هوگو دیلون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 94 از 100
این تفکر وجود دارد که تنها دو نوع معتاد داریم: نوجوانان بی اراده یا بزهکار که برای تفریح به سراغ مواد می روند و در دنیای آن غرق می شوند، و کسانی که در وال استریت یا بازار سهام کار می کنند، ثروت زیادی دارند و تمام روز را به کار کردن مشغول هستند. اما در پایین به سمت استخوان، با یک معتاد نامتعارف روبرو هستیم که شاید کمتر به آن پرداخته می شود: یک مادر.
«آیرین» (ورا فارمیگا) یک مادر از طبقه ی کارگر است که میان شیفت های طولانی اش در یک سوپرمارکت و آماده کردن دو پسرش برای مدرسه، کوکائین مصرف می کند تا از فشار خارج شود و روزها را بگذارند. برای اینکه کارها را سریع تر انجام دهد، به کودکان اش کمک کند و یک همسر خوب باشد، او به چنین چیزی نیاز دارد اما شرایط از کنترل اش خارج می شود. آیرین پول هایش را تمام و حتی پول تولد فرزندش را خرج خرید کوکائین می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که یک مشکل اساسی دارد و باید به یک مرکز بازپروری منتقل شود.
دبرا گرانیک که با فیلم «زمستان استخوان سوز» (Winter’s Bone) مورد تحسین قرار گرفت، در پایین به سمت استخوان هم از کلیشه ها دوری کرده و به جای پرداختن به رستگاریِ پس از شکست، ساختار اثرش را برپایه ی واقع گرایی بنا نهاده است. ساخته ی او شاید سیاه باشد اما برداشت موثق و قابل قبولی از معضل اعتیاد ارائه می دهد.
24- پرواز (Flight)
- سال انتشار: 2012
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: دنزل واشنگتن، دان چیدل، ملیسا لئو، جان گودمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 77 از 100
پرواز، بازگشت رابرت زمکیس به دنیای فیلم های لایو-اکشن را رقم زد و به سقوط یک هواپیما می پردازد که با تلاش های کاپیتان «ویتاکر» (دنزل واشنگتن) با کمترین تلفات به زمین می نشیند؛ ویتاکر را باید یک ناجی خطاب کرد اما او پیش از اینکه وارد هواپیمای مسافربری شود، الکل مصرف کرده است.
ویتاکر از دیدگاه عموم مردم، یک قهرمان در نظر گرفته می شود و تنها 6 نفر در این حادثه کشته شده اند که قطعا بهتر از مرگ تمامی مسافران است. اما در دورانی که او در بیمارستان بستری شده، آزمایشات نشان می دهند که او مست بوده است؛ بنابراین می تواند به جرم مصرف الکل، مواد مخدر و قتل عمد، زندانی شود.
واشنگتن موفق شده تا کاپیتان ویتاکر را به شکلی به تصویر بکشد که خستگی ها و شجاعت هایش ملموس باشد و مخاطب با او احساس هم ذات پنداری کند. پرواز، سوالات جالبی را هم مطرح می کند، از جمله اینکه اگر ویتاکر هوشیاری کامل داشت و چیزی مصرف نمی کرد، آیا می توانست در آن شرایط سخت و پیچیده، آرامش خود را حفظ کند و کار درست را انجام دهد؟
- 10 فیلم برتر درباره ی پرواز، هواپیما و رویای پریدن
25- ترس و نفرت در لاس وگاس (Fear And Loathing In Las Vegas)
- سال انتشار: 1998
- کارگردان: تری گیلیام
- بازیگران: جانی دپ، بنیسیو دل تورو، کریستینا ریچی، توبی مگوایر، کامرون دیاز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 50 از 100
ترس و نفرت در لاس وگاس از آن کمدی های سیاهی است که یا عاشق اش می شوید یا از آن نفرت پیدا می کنید. این ساخته ی تری گیلیام، اقتباسی است از رمانی به همین نام، نوشته ی «هانتر اس. تامپسون» که شامل بعضی از اتفاقات واقعی زندگی این روزنامه نگار نیز می شود.
«رائول دوک» (جانی دپ) و وکیل اش، «دکتر گونزو» (بنیسیو دل تورو) سفری را از صحرای نوادا به سوی لاس وگاس آغاز می کنند؛ آن هم در حالی که در صندوق عقب ماشین شان، ماری جوآنا، مسکالین، اِل اِس دی، کوکائین، مشروبات الکلی و هرچیزی که می توانید تصور کنید، وجود دارد.
رائول دوک (که نام مستعار هانتر اس. تامپسون هم هست) از سوی یک مجله، ماموریت پیدا کرده تا از یک مسابقه ی بزرگ موتورسواری در لاس وگاس، گزارشی تهیه کند اما داستان در این فیلم اهمیت چندانی ندارد. چیزی که کانون توجه قرار دارد، وضعیت شخصیت ها است که با مصرف مواد، مغزشان دچار فروپاشی شده و درک درستی از محیط اطراف شان ندارند. آن ها در وسط بیابان، دچار توهم می شوند که خفاش های بزرگی در اطراف شان است و حتی در بخشی از داستان تلاش می کنند تا یک اورانگوتان خریداری کنند!
بازیگران برجسته ای همچون «جک نیکلسون»، «دن اکروید»، «جان مالکوویچ» و «جان کیوزاک» می توانستند نقش رائول دوک را ایفا کنند اما زمانی که تامپسون با دپ ملاقات کرد، به این نتیجه رسید که هیچکس جز او، نمی تواند این نقش را بازی کند. دپ این نقش را جدی گرفت و برای چهار ماه، عادات و رفتار تامپسون را مطالعه کرد تا او را به درستی عرضه کند.
از فیلتر سیگاری که استفاده می کند تا لباس هایی که می پوشد و حتی مدل مو، دپ از هر نظر به تامپسون شباهت دارد و حتی رفتارهای او را توانسته نزدیک به واقعیت، به تصویر بکشد. از بنیسیو دل تورو هم نباید عبور کرد که در 9 هفته، بیش از 20 کیلوگرم اضافه وزن پیدا کرد تا شبیه به دکتر گونزو شود (گونزو، نام مستعار دوست نزدیک تامپسون، «اسکار زتا آکوستا» است که در سال 1974 ناپدید شد).
فیلمسازانی همچون «مارتین اسکورسیزی» و «الیور استون» نیز این شانس را داشتند تا ترس و نفرت در لاس وگاس را بسازند اما تری گیلیام انتخاب بهتری بود، چراکه استاد خلق فضاهای سورئال است و موفق شده تا آدم های تحت تاثیر مواد توهم زا را به شکلی قانع کننده ترسیم کند.
26- کمتر از صفر (Less Than Zero)
- سال انتشار: 1987
- کارگردان: مارک کانیوسکا
- بازیگران: اندرو مک کارتی، جیمی گرتز، رابرت داونی جونیور، جیمز اسپیدر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.4 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 50 از 100
اقتباسی آزاد از رمانی به همین نام، نوشته ی «برت ایستون الیس»، کمتر از صفر به زندگی جوانان ثروتمند لس آنجلس در دهه ی 80 میلادی می پردازد.
«کِلِی» (اندرو مک کارتی) برای تعطیلات کریسمس به خانه بازمی گردد و متوجه می شود که دوستان قدیمی اش، «بلیر» (جیمی گرتز) و «جولیان» (رابرت داونی جونیور)، هر دو به کوکائین معتاد شده اند و زندگی فاجعه باری را می گذرانند.
شخصیت های فیلم شبیه به مدل ها هستند، به دیسکوهای اختصاصی می روند و ماشین های گران قیمت سوار می شوند. شرایط خوب است اما نه برای جولیان که در باتلاق دست وپا می زند. یک تفریح ساده برای او به یک عقده ی ذهنی تبدیل شده و مصرف کوکائین او را فرومانده و فقیر کرده است. جولیان دیگر به آن قشر خوش گذران و کم دغدغه تعلق ندارد؛ حتی وقتی که به سبک بصری فیلم نگاه می کنیم (که فضایی تجمل گرایانه ارائه می دهد)، این گونه به نظر می رسد که او از یک دنیای دیگر آمده است.
کسی به جولیان اهمیت نمی دهد، زیرا خودش باعث و بانی اتفاقات است؛ با این حال، دوستان اش به شدت نگران او هستند و می خواهند نجات اش دهند.
کمتر از صفر از این نظر جالب توجه است که رابرت داونی جونیور، چند سال بعد در دام اعتیاد افتاد و مشکلات مشابه ای را تجربه کرد. جونیور در دنیای واقعی، به جولیان تبدیل شد اما برخلاف او، توانست زندگی اش را پس بگیرد. ناگفته نماند که براد پیت هم در این فیلم، حضور کوتاهی دارد.
- 13 اتفاق بزرگ که زندگی رابرت داونی جونیور را دگرگون کرد
27- کندی (Candy)
- سال انتشار: 2006
- کارگردان: نیل آرمفیلد
- بازیگران: هیث لجر، ابی کورنیش، جفری راش
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 47 از 100
اقتباسی از رمانی به همان نام، نوشته ی «لوک دیویس»، این فیلم استرالیایی بر روی رابطه ی دو معتاد جدایی ناپذیر و دوست داشتنی متمرکز است: یک شاعر با سبک زندگی بوهمی به نام «دن» (هیث لجر) و یک دانشجوی هنر به نام «کندی» (ابی کورنیش).
فیلم در سه پرده روایت می شود که هر کدام شان شامل سه سکانس طولانی هستند و به ترتیب، «بهشت»، «زمین» و «جهنم» نام گذاری شده اند. از ساختن داستان های دروغین برای پول گرفتن از والدین کندی تا سرقت وسایل و فروش هرچیزی که نیاز ندارند، این زوج حاضر هستند برای دست یابی به هروئین، هرکاری انجام دهند و در این میان، هرگز از عطش عشق شان کاسته نمی شود.
اما با به پایان رسیدن بهشت و ورود به زمین، واقعیت جای رویا را می گیرد و اعتیادشان بدتر می شود. آن ها از همه بیزار می شوند و در این مسیر، خانواده و انداخته های خود را از دست می دهند.
دن و کندی در تمامی لحظات، صادق هستند. آن ها می دانند که اعتیاد دارند و باید برای نجات خود، هروئین را ترک کنند اما این را هم می دانند که هروئین باعث می شود به یکدیگر نزدیک تر شوند و برای مدتی کوتاه، از مشکلات و فشارهای زندگی دور باشند.
28- بن بست (Gridlock’d)
- سال انتشار: 1997
- کارگردان: واندی کرتیس-هال
- بازیگران: تیم راث، توپاک شکور، تندی نیوتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 88 از 100
این کمدی سیاه در رابطه با اعضای یک گروه موسیقی است که همگی به هروئین اعتیاد دارند. پس از اینکه «کوکی» (تندی نیوتون) اوردوز می کند و به کما می رود، «استرچ» (تیم راث) و «اسپون» (توپاک شکور) تصمیم می گیرند تا هروئین را ترک کنند.
اگرچه استرچ و اسپون در یک مخمصه ی بزرگ گرفتار شده اند و بهترین دوست شان در آستانه ی مرگ قرار دارد اما فیلم، کمدی را فراموش نمی کند و واندی کرتیس-هال با استفاده از دیالوگ های کنایه آمیز و بازی خوبی که از راث و شکور گرفته است، توانسته اِلمان های طنز سیاه را به شکلی درست، به بن بست تزریق کند.
تیم راث در آن دوره یک نامزدی اسکار بدست آورده بود و چهره ی نسبتا شناخته شده ای به حساب می آمد اما توپاک شکور در ابتدای مسیر بازیگری قرار داشت و نشان داد که پتانسیل خوبی دارد. متاسفانه او چهار ماه قبل از اکران فیلم، به قتل رسید.
استرچ و اسپون برخلاف معتادهای دیگر، هیچ مشکلی با ترک ندارند و حاضر هستند هرچه سریع تر در یک کلینیک بازپروری بستری شوند اما بروکراسی دولتی اجازه ی این کار را نمی دهد! بن بست فضای واقع گرایانه ای ندارد اما یک نقد اجتماعی قابل تامل است و به این نکته اشاره می کند که گاهی سازوکارهای لازم برای ترک اعتیاد، فراهم نیست. البته با گذشت بیش از دو دهه، حالا اوضاع در این زمینه بهتر است و معتادان مسیر آسان تری برای ترک دارند.
29- رشته ی خیال (Phantom Thread)
- سال انتشار: 2017
- کارگردان: پل توماس اندرسن
- بازیگران: دانیل دی-لوئیس، لسلی منویل، جولیا دیویس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.5 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از 100
اعتیاد تنها به مواد مخدر یا مشروبات الکلی خلاصه نمی شود، اعتیاد شغلی نیز می تواند دردسرساز باشد و به شما ضربات فیزیکی یا روحی بزند. اعتیاد به کار معمولا چندان جدی گرفته نمی شود، زیرا نگاه ها به «کار کردن» مثبت است و کار بیشتر، یعنی درآمد بیشتر، بنابراین کمتر پیش می آید که کسی برای کار کردن افراطی مورد انتقاد قرار بگیرد اما اعتیاد شغلی با آسیب های جدی همراه است و می تواند زندگی عادی یک فرد را مختل کند.
رشته ی خیال به کارگردانی پل توماس اندرسن، بدون شک شاخص ترین فیلم درباره ی اعتیاد شغلی است. اتفاقات در دهه ی 50 میلادی رخ می دهد، «رینولدز وودکاک» (دانیل دی-لوئیس) یک طراح لباس مشهور است که وسواس دارد و اکثر روزش را صرف کار می کند تا اینکه با یک زن متفاوت روبرو می شود.
30- سینمانیا (Cinemania)
- سال انتشار: 2002
- کارگردان: استفان کیجاک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از 100
برای اعتیاد، تعاریف مختلفی وجود دارد اما به طور کلی می توان گفت هرچیزی که در زندگی عادی، شغل، روابط اجتماعی و سلامتی تداخل ایجاد کند، اعتیاد است. به همین دلیل، حتی یک امر عادی همانند تماشای فیلم ها در صورتی که افراطی باشد، می تواند یک نوع اعتیاد قلمداد شود.
مستند سینمانیا در رابطه با 5 مجنون سینما است که شب و روز زندگی شان را به تماشای فیلم اختصاص داده اند. آن ها سالانه بین 700 الی 1000 فیلم تماشا می کنند و ساعات زیادی از روز را در سالن های سینما می گذرانند.
زندگی آن ها با فیلم دیدن معنا پیدا می کند. هیچ کدام شان شاغل نیستند، به جز یکی که به صورت پاره وقت کار می کند و از اینکه بعضی فیلم ها را نمی تواند ببیند، آشفته و مضطرب است. زندگی باقی، با مستمری از کار افتادگی، حقوق بیکاری و ارث خانوادگی پیش می رود و البته برایشان اهمیتی هم ندارد. آن ها به پول نیاز ندارند؛ فقط در حدی که پول بلیط سینما فراهم باشد، برای آن ها کافی است و بی نهایت خوشحال هستند.
آن ها از همه ی فیلم ها یادداشت برداری می کند و حتی «جَک» یک رژیم غذایی بخصوص دارد تا در طول روز، زیاد به سرویس بهداشتی نرود! هر کدام از این سینه فیل ها، سلیقه ی ویژه ای هم دارند. برای مثال «بیل» فیلم های اروپایی را بیشتر می پسندد اما «هاروی» که مبتلا به سندرم آسپرگر است، هرچیزی را تماشا می کند.
منبع: Taste of Cinema