چرا «جو» دست کم گرفته شدهترین فیلم نیکولاس کیج در دههی گذشته است؟
[ad_1]
تعریف بازی برتر نیکولاس کیج می تواند یک چالش باشد. کیج مطمئنا اسباب بازی های محبوبی مانند ترک لاس وگاس ، اقتباس یا وحشی در قلب را در کارنامه خود دارد ، اما شخصیت او با شخصیت گرگ مانند بوسه خون آشام یا معاون رئیس (بندر تماس نیواورلئان) همراه است.
کیج در طول دهه گذشته چندین بار به خاطر کیفیت کارش مورد تمسخر قرار گرفته است (کیج در سال سه تا پنج فیلم بازی می کند که شاید تا به حال نامشان را نشنیده باشید) ، اما او گفت که در روند کار خود بسیار ماهر است. کیج حتی سال آینده در فیلمی به عنوان نسخه ای از ساخته خود بازی خواهد کرد.
اگرچه آخرین فیلم او تحت تأثیر فیلم های بد و کم صدا قرار داشت ، اما او همچنان حرفه ای فراموش نشدنی مانند بازی در فیلم های Trust ، Aesthetics و Mandy دارد. با این حال ، کیج توانایی خود را در ایجاد نقش خود از دست نداده است و نشان داده است که سبک او با یک شخصیت جدی و شکننده سازگار است. نمایشنامه “جو” در سال 2013 به کارگردانی دیوید گوردون گرین یکی از تاریک ترین و جالب ترین نقشها در کارنامه کیج است.
کیج به عنوان جو چوب بری است که در بیابان های مرکز تگزاس زندگی می کند. جو یک فرد زودباور نیست و به عنوان مثال همکاران خود را در تلاش برای کنترل خشم و الکل یادآوری می کند. او مردی است که از ترس آسیب رساندن به افراد از تماس با آنها اجتناب می کند.
جو باور ندارد که به افراد جدید در گروه تماس خود کمک خواهد کرد ، اما وقتی یک نوجوان گمشده ، گری (تای شریدان) ، در محل کار به او نزدیک می شود ، یک مورد نادر وجود دارد. جو بلافاصله گارد خود را پایین نیاورد. او فقط به گری اجازه می دهد زمانی که 15 ساله است ثابت کند که می تواند ریشه درختان را خشک کند تا جو بتواند آنها را قطع کند. گری یک نوجوان تنها است که با کیفیت و اندازه یک مرد دو برابر سن خود کار می کند ، اما جو این را یک مزیت خوب نمی داند ، اما او فکر می کند این یک مهارت ضروری است که گری برای امرار معاش با کار خود به آن نیاز دارد.
با این حال ، فقط اخلاق نیست که جو را متقاعد می کند تا رهبری این پسر کوچک را بر عهده بگیرد. پدر گری ، وید (گری پولتر) ، علائم واضحی از رفتارهای سوءاستفاده آمیز در مورد پسرش دارد و مرتباً مشروب می خورد ، و جو به خوبی از این علائم آگاه است. آیا او وظیفه دارد از یک نوجوان درمانده که بیش از هر چیز به راهنمایی احتیاج دارد ، محافظت کند یا می تواند وارد این ماجرای خانوادگی شود و او را در مسیر خشونت قسم خورده قرار دهد که هنوز باید تکرار کند؟
وقتی جو گارد خود را به خاکستری می رساند ، درگیری بالا می گیرد. گری در اعتماد به جو مردد است و ابتدا از او درباره جزئیات کارش در جنگل می پرسد. کیج هنگام آموزش گری در مورد زندگی ، به گری اجازه می دهد تا اطلاعات شخصی خود را وارد کند. برای جو ، بقا تنها انگیزه زندگی است ، زیرا او به دلیل گذشته دشوارش دیگر احساس خوشبختی نمی کند.
کیج می تواند مناسب ترین بازی را از شریدان دریافت کند و بازیگران جوان را می بینید که به سبک قفس تغییر می دهند. در همان سال شریدان همچنین از تجربه بازیگر کهنه کار دیگری به نام متیو مک کانهی در فیلم دیوانه بهره برد. این دو فیلم از نظر فضا بسیار شبیه به هم هستند ، اما شریدان در مرد نقش شخصیتی عصبانی را بازی می کند که به دنبال ترفندها و ریسک های فعال است و در جو فقط باید به قفس برود.
گفتگوی کیج و شریدان بخش بی نظیری از نمایش بین دو بازیگر است. این اثر دیوید گوردون گرین به سختی یک شعر است و مکان فیلم تا حد امکان کوچک است تا احساس جدایی بازیگران را منتقل کند. سکانسی که در آن گری به جو کمک می کند تا سگ گمشده خود را پیدا کند ، چیزی جز شادی در دنیای تلخ فیلم به ارمغان نمی آورد ، که جو باعث می شود گری راحت تر بتواند سگ را پیدا کند ، و این حرکت مهربانانه گامی در جهت درست بود. هر دو.
روایت صبر و ملایمت در فیلم وقتی که سرانجام ناامیدی خود را از پدرش ابراز کرد ، جو را بیشتر عصبانی کرد. نفرت جو از وید در سکوتش بیشتر شد و سرانجام وقتی دستور نقض شد ، جو به نوبت خود رسید که لحظه درخشانی در بازی کیج بود. وقتی مخاطب به دنبال راه حلی برای یک موقعیت است ، نشان می دهد که عصبانیت او خطرناک است.
متأسفانه ، فیلم جایی نمی رود که جو بتواند به عنوان پدر جدید گری شود ، زیرا گذشته وید باعث شده این سه نفر به تراژدی و جنایت ختم شوند. در حال حاضر قفس ضعیف است. کل شیوه زندگی جو در دوران بهبود او شکل گرفته است ، و اکنون او باید در مورد آینده خود و گری تصمیم گیری کند ، در حالی که از عواقب آن بی خبر است.
در این فیلم وضعیت بدنی کیج به خوبی با نقش او مطابقت دارد. گفته می شود کیج فقط مدتی گوشت قرمز خورده است تا خود را برای نقش یک هیزم شکن در بیابان آماده کند ، و در فیلم ، او به احتمال زیاد یک مرد غول پیکر و ارعاب به عنوان یک انسان ساز است. درخت ماهر او ، به فیلم هویت می بخشد
توانایی حرکت کیج کمک کرد این درام کوچک به ثمر برسد ، وگرنه نتیجه آن یک فاجعه واقعی بود. پولتر چند ماه قبل از اکران فیلم به طرز غم انگیزی درگذشت و هنگام فیلمبرداری با بیماری ناتوان کننده بیمار شد. مرگ او غم انگیز بود و خوشبختانه آخرین اجرای او در این پروژه قلب اکثر بینندگان را لمس کرد.
کیج اغلب در فیلم هایش طنز آمیز است ، اما وقتی صحبت از کارهای ابتدایی تر می شود ، او یک ژست ستودنی ارائه می دهد. جو دوباره روی شانه هایش قدم گذاشت و بار دیگر نشان داد که نیکولاس کیج یکی از خلاق ترین و حرفه ای ترین بازیکنان عصر خود بود.
منبع: برخورد کننده
[ad_2]