نقدها و نمرات فیلم «سه کیلومتر تا پایان جهان»؛ در نقد جوامع سنتی (جشنواره کن 2024)
[ad_1]
«سه کیلومتر تا پایان جهان» (Three Kilometers to the End of the World) سومین فیلم امانوئل پاروو که اخیرا از بازیگری به کارگردانی روی آورده است، فیلم انتقادی اجتماعی است که به دشواری های زندگی نوجوانی در یکی از روستاهای زیبای رومانی می پردازد و با وجود این که موضوع این فیلم از جمله موضوعاتی است که معمولاْ در جشنواره ی کن مورد توجه قرار می گیرد، نتوانسته نقدها و نمرات خوبی در این جشنواره کسب کند.
فیلم داستان نوجوانی به نام آدی را روایت می کند که می خواهد از یک جامعه ی سنتی روستایی فرار کند، چون از سوی دیگران درک نمی شود. با وجود عمق داستان و انتقاداتی که فیلم به جوامع بسته وارد می کند، اکثر منتقدین معتقدند که امانوئل پاروو نتوانسته ارتباط احساسی که باید را با مخاطبان خود برقرار کند. در ادامه چند نقد منتشر شده از این فیلم در رسانه های معتبر را مرور خواهیم کرد.
هالیوود ریپورتر – لزلی فلپرین
طی 20 سال گذشته در جشنواره کن چند فیلم رومانیایی برجسته از موج نو رومانیایی به نمایش درآمده است. اما فیلم نئورئالیستی «سه کیلومتر تا پایان جهان»، نتوانسته در حد و اندازه های «مرگ آقای لازارسکو» (The Death of Mr. Lazarescu) یا «4ماه، 3 هفته و 2 روز» (4 Months, 3 Weeks and 2 Days) ظاهر شود.
با این حال، امانوئل پاروو بازیگری که اخیرا وارد حوزه ی کارگردانی هم شده، درامی قابل پیش بینی ولی شایسته خلق کرده است که قطعا مورد توجه مخاطبان این جشنواره قرار خواهد گرفت: افرادی که همواره به دنبال فیلم هایی هستند تا تصوراتشان را درباره ی تفکرات متعصبانه سنتی کشورهایی که به آن ها دیدی از بالا به پایین دارند، تایید می کند. این درام که در مورد ضرب و شتم وحشیانه ای است که در نهایت به فرو افتادن پرده هایی که فساد و ظلم را پنهان می کنند می انجامد، حداقل از موقعیت زیبای دلتای دانوب، یک زمین باتلاقی آفتابی پر از نیزارهایی که در حاشیه سواحل دست نخورده قرار گرفته، حداکثر بهره را برده است. اگر اتفاقات تلخ داستان نبود، این مناظر قطعاْ می توانست معجزه ای برای گردشگری محلی رقم بزند.
در واقع، یک گردشگر است که چرخ دنده های داستان را به حرکت در می آورد. لانگ شات ابتدایی این فیلم از دو مرد جوان است که در غروب خورشید در ساحلی متروک قدم می زنند، تصویری کارت پستالی با رنگ های زیبایی که گویا مستقیماً از یک بروشور سفر بیرون آمده است. اما همین زیبایی چشم انداز و رفتار دوستانه مردم محلی با غریبه های گردشگر (هرکسی را که در این فیلم می بینیم به نوعی به صنعت گردشگری وابسته است) همه چیز درباره ی تعصبات عمیق و خشونتی که زیر پوست آن قرار دارد را پنهان می کند.
بعد از یک کات ناگهانی یکی از ان دو پسر سکانس قبل، ادی (سیپرین چیوجدیا)، جوانی بومی این منطقه را می بینیم که با چهره ای کبود و خون آلود درحال بازگشت به خانه است. در نهایت معلوم می شود که مردم محلی او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند. نحوه صحبت پلیس، زنتوف و حتی فلورین در مورد این موضوع به وضوح نشان می دهد که اگر سن آن ها هم کمی پایین تر بود و موقعیتشان را به خطر نمی انداخت، شاید خودشان هم همین کار را با ادی می کردند. پلیس حتی در یکی از بازجویی های خشن و در عین حال عجیب و غریب خنده دار می گوید که اگر قرار باشد با این مسائل برخورد نکنند چگونه قرار است در آینده جلوی مصرف مواد مخدر در خیابان را بگیرند؟ او حتی در طی صحبتش با فلورین از او می پرسد که آیا آدی واکسن کووید تزریق کرده یا خیر، چون معتقد است ممکن است این رفتار او در نتیجه ی این واکسن باشد.
ددلاین – استفانی بان بری
وقتی آدی بیرون از یک باشگاه رقص در دهکده ای که در آن بزرگ شده کتک می خورد، همه بجز پدرش می دانند دلیلش چیست و همین نشان دهنده این است که فیلم اکران شده ی امانوئل پاروو در جشنواره کن امسال، «سه کیلومتر تا پایان جهان»، داستان ارزشمند اما آشنا درباره ورود پسری به دنیای متعصبانه مردمان محلی خواهد بود. بعد از آن شاهد همان مسیر آشنای همیشگی خواهیم بود: آدی مجروح توسط والدینش در اتاق حبس می شود و مادرش ناامیدانه برای سربه راه شدن پسرش به نمادهای روی دیوار دعا می کند.
با این حال، هیچ اتفاقی در یک روستای کوچک، نامرتبط به اتفاقات دیگر نیست. ضرب و شتم نقاط ارتباطی بسیاری با جنبه های زندگی اجتماعی و دلالان قدرت جامعه دارد: رئیس پلیس در آستانه بازنشستگی، سرمایه دار محلی که پسرانش آدی را کتک زده اند پدر آدی مبلغی به او بدهکار است که امید ندارد بتواند آن را پس دهد، کشیشی که اقتدارش از مؤمنان و ترس افراد نشأت می گیرد، همگی کنار هم جمع می شوند که فیلم پاروو به چیزی شبیه به نقشه احساسی جامعه تبدیل شود که به جای جاده ها و خانه ها، نشان می دهد که کجا دوستی، حمایت متقابل و محبت هایی که باید در جامعه رد و بدل شود در لجن فساد پوسیده شده است و به جای نقاط دیدنی، نقاط تنش زای فرهنگ را نشان می دهد. همانطور که داستان پیش می رود، خود آدی همچنان به مرکزی برای اعمال قدرت های مختلف تبدیل می شود که با هم عمل می کنند تا اطمینان حاصل کنند عدالت هرگز اجرا نخواهد شد.
خانواده نیز کمکی به آدی نمی کنند. آن ها که زندگی را از راه ماهیگیری و شکار غیر قانونی می گذرانند، برای تحصیل پسر باهوششان و فرستادن او به دانشگاه فداکاری های زیادی کرده اند. آدی همه ی زندگی آن ها بود و حالا که می بینند تمام امیدهایی که بر پسرشان بسته بودند خراب شده است، در حالی که چشمشان با عقاید مذهبی و سنتی کور شده است، در پی اصلاح او برمی آیند در صورتی که آدی امید داشت که خانواده اش کسانی باشند که أوضاع را برای او آسان تر کنند. پاروو کاملاْ مطمئن شده است که پیچیدگی این افراد و همچنین بافت خیانت ها و اشتباهات آنها را نشان دهد. حتی زنتوف (ریچارد بوونوچکی) که رشوه و تهدید برایش کاری عادی است، تنها به این دلیل که می داند پسرانش ممکن است به زندان بروند، به شدت از اوضاع شاکیست. حتی او هم می خواهد از پسرانش حفاظت کند، پس چرا دراگویی این کار را برای پسرش نمی کند؟
ورایتی – گای لاج
باد گرم و شدید تابستانی موسیقی متن اصلی «سه کیلومتر تا پایان جهان» است، نوعی آب و هوای خشک و طوفانی که مکالمات را حتی در فاصله های کوتاه می بلعد و اجسام سرگردان و سبک را دور از جایی که باید باشند می برد. با این حال، این باد برای آدی 17 ساله، نه آنقدر شدید است که بتواند اسرارش را پنهان نگه دارد و نه آنقدر سنگین است که او را از خانه ای که به زندانی برای او تبدیل شده، دور کند. اگر باد فقط برای یک لحظه ساکت شود، ممکن است صدای ساعت درونی آدی را بشنوید که با نگرانی شمارش معکوس برای فرصت کوتاهی که برای از آزادی داشته را شروع کرده است.
پاروو، بازیگر ماهری که اکنون سومین کار خود به عنوان کارگردان را منتشر کرده است، به خوبی با ویژگی های رسمی و موضوعی سینمای موج نو رومانی آشنا است که پیش از این توسط افرادی مانند کریستین مونگیو در فیلم «فارغ التحصیلی» (Graduation)، کالین پیتر نتزر در فیلم «خانواده» (Familiar) و بوگدان جورج آپتری در فیلم «معجزه» (Miracle) نشان داده شده بود. «سه کیلومتر تا پایان جهان» صادقانه از همان سنت ملی پیروی می کند: ترجیح دادن شات های طولانی به جای ثابت قرار دادن دوربین و کات های مکرر، و انتقاد از عملکرد داخلی و فساد مقامات محلی. اما علیرغم تمام مهارت های جالب و متقاعدکننده فیلم، چیزهای کمی در مورد آن وجود دارد که چه از نظر سبکی و چه در پرتره های انسانی از سطح فراتر رود و احساسی در بیننده بوجود بیاورد. حضور در جشنواره کن بدون شک وجهه پاروو را افزایش خواهد داد، اما شاید کمی برای او زود بود.
عنوان «سه کیلومتر تا پایان جهان» هرگز در طول فیلم ارجاع یا توضیح داده نمی شود، اگرچه به شکلی تداعی کننده مکانی در ناکجاآباد است که با رسیدن به مرز آن، دچار فراموشی از قلمروی بیرون آن خواهید شد. مطمئناً آدی نسبت به روستای زادگاهش در دلتای دانوب چنین احساسی دارد: تکه های درهم پیچیده ای از زمین های کشاورزی، آبراه ها و نیزارهای انبوه و تاب خورده در ترکیب با نماهای عریض آفتاب سوخته که کاملاً ویژگی متروک بودن آن را نشان می دهد، به تصویر کشیده شده است. آدی باهوش، حساس و خوش تیپ، رویای یک زندگی بزرگسالانه آزاد در بخارست را در سر می پروراند، اگرچه والدین خداترس و سنتی او در آینده اش فقط یک آکادمی دریایی می بینند.
می توان ناآرامی های آدی را در صحنه های آغازین پربار فیلم در یک کلوپ شبانه تا حد زیادی دید. رویداد مهم بعدی نمایش داده نمی شود و ما در صحنه ی بعد آدی را می بینیم که با چهره ای زخمی به خانه برمیگردد. مشخصاْ حذف این صحنه برای ایجاد رمز و راز نیست چرا که عاملان این ضرب و شتم خیلی زود در بازجویی های پلیس به حمله به آدی اعتراف می کنند.
پدر آدی که آشکارا از تسویه نشدن حسابش آزرده است، می گوید: «کتک خوردن و لعنت کردن دو چیز هستند که نمی توانی آنها را پس بگیری.» پیگیری این خانواده برای اجرای عدالت در برابر موضوع اولیه درباره ی آدی که مورد توجه بیشتری قرار می گیرد، توخالی می شود. این اتفاقات به اسارت آدی در اتاق خواب و بردن او برای جن گیری توسط کشیش دهکده می انجامد. در این تردید ساده دلانه آن ها بین مبارزه با تعصب و همدست ماندن در آن تنش دراماتیک نگران کننده ای که وجود دارد، در کنار نمایشنامه ی پاروو و میرونا برسکو در نهایت زبردستی زاویه ی دید پلیس را در خود گنجانده که پیوسته مشوش تر می شود، پلیسی که ترجیح می دهد ببیند قربانی بی سروصدا از شهر می رود تا آنکه به مسئله ای جنجال برانگیز تبدیل بشود، بزرگان کلیسا از سر پرهیزکاری لجوجانه ی خود بمانند و مأمور خدمات [مراقبت از] کودکان بخواهد همه ی این ها را بسوزاند و با خاک یکی کند.
در این رویارویی خشن بین عشق، نفرت، سنت و عدالت، دیدگاه خود آدی که چندین بار به عنوان یک قربانی معرفی شده است، تا حدودی نادیده گرفته شده است، اگرچه ما دسترسی محدودی به زندگی درونی او از پشت نگاه خسته سیاه و آبی او داریم. این شخصیت ممکن است برای جوان های مشابه او که با ترس در روستاهای سنتی رومانی زندگی می کنند، آشنا باشد، اما در کل «سه کیلومتر تا پایان جهان» با افراد نمادگرا بیشتر ارتباط برقرار می کند تا روح انسان های آشفته و متفاوت. شخصیت آدی خواهان جزئیات و ابعاد است، اما والدین سطحی اش، قربانی تعصبات جمعی و هژمونی مذهبی هستند. در فروپاشی و حتی خود ویرانگری این خانواده کوچک و ضعیف باید حس از دست دادن عمیقی وجود داشته باشد، همانطور که هست. فیلم پاروو با معرفی شخصیت آدی ما را مشتاق می کند تا از این پستوی زیبا و نفرت انگیز فرار کنیم، بدون حتی نیم نگاهی به عقب.
منبع: hollywoodreporter
[ad_2]