معرفی فیلم ئی.تی؛ باید پرواز کنیم (فیلمهای نوروزی قسمت ۷)
[ad_1]
“ET” را می توان به عنوان نمونه ای از فرهنگ آمریکایی در دهه 1980 در نظر گرفت. فیلمی که تلاش می کند هویت و ظاهر موجود جادویی “ET” را نشان دهد. گاهی دیگران او را فرزند شیطان می دانند. استیون اسپیلبرگ همان موضوع قدیمی را در فیلم های دیزنی در اینجا دنبال می کند. مردم عاشق چهره نوزاد ، پیشانی بلند و چشمان تمیز و شفاف هستند. در نتیجه ، او قطعه نوزاد را با پرتره کارل سندبرگ (نویسنده و شاعر آمریکایی برنده جایزه پولیتزر) ترکیب کرد و ترکیب کودک با پیرمرد و خردمند نتایج بدیع و سرگرم کننده ای دارد. اسپیلبرگ پیشانی ارنست همینگوی ، دهان آلبرت اینشتین و صدایی را که از دبرا وینگر وام گرفته بود ، اضافه کرد.
فیلم “ET” جشن افکار و رویاها خواهد بود. یک فیلم علمی تخیلی که با توانایی اسپیلبرگ در استفاده از مهارت های فنی و تعادل آن با هنر قصه به پایان می رسد. داستان سایر موجودات گیاه شناسی که با قایق های خود به زمین آمدند تا از این گیاه نمونه بگیرند ، اما وقتی یکی از آنها برگشت ، متوقف شدند.
ET یا موجودات فرازمینی در نزدیکی خانه هایی که پسران خیالی در آنها زندگی می کردند یافت می شوند. الیوت در مورد ET به خانواده اش گفت ، اما آنها او را باور نمی کنند. الیوت به تدریج متوجه شد که می تواند احساسات موجود را درک کند و این موجود از رفتار الیوت تقلید کرد. برادر الیوت نیز متوجه وجود این موجود شد.
وضعیت زمانی بدتر می شود که دانشمندان متوجه شوند ET وجود دارد و آزمایش فوری است. این راهپیمایی الیوت با خداحافظی با ET اشک بسیاری از افراد را به ارمغان می آورد.
علاوه بر این ، این فیلم گواهی بر این واقعیت است که رویاها کاملاً رایگان هستند و افراد افکار نامحدودی دارند. راجر ایبرت این شاهکار را یک شاهکار خواند و معتقد بود که “ET” نه تنها یک فیلم خوب نیست ، بلکه فیلمی است که قلبها و ناخودآگاه بینندگان را مجذوب خود کرده است.
[ad_2]