سریال بی گناه چه روزهایی پخش میشه
معرفی سریال بی گناه فرضی (Presumed Innocent) | دادستانی که مظنون قتل شد
سریال بی گناه فرضی (Presumed Innocent) که مجموعه جدیدی از سرویس اپل تی وی پلاس است، برای اولینبار جیک جیلنهال را در قالب بازیگر اصلی تلویزیونی نشان میدهد.
در سال ۱۹۸۷ بود که رمانی با نام Presumed Innocent با قلم اسکات تورو منتشر شد. این رمان که ژانر دلهرهآور و حقوقی داشت، اولین کارِ تورو محسوب میشد و حسابی هم مورد استقبال قرار گرفت. منتقد مجله لس آنجلس تایمز پیچشهای داستانی را مبتکرانه خواند و منتقد سیاتل تایمز هم داستان آن را بهصورت کلی «هوشمندانه، مور مور کننده و فوقالعاده غیرقابل پیشبینی» توصیف کرد. بعد از گذشت ۲۴ سال، دنبالهای هم برای این رمان منتشر شد که Innocent نام داشت و داستان ۲۰ سال بعد از اتفاقات رمان اصلی جریان داشت. این کتاب آنقدر داستان جذاب و چشمگیری داشت که حتی قبل از منتشر شدن، وارد پروسهی اقتباس سینمایی شد.
پیش از انتشار، سیدنی پولاک حق و حقوق ساخت این کتاب را با 1 میلیون دلار خرید. سرانجام 3 سال بعد از این خرید، یعنی در سال ۱۹۹۰، فیلم Presumed Innocent (بیگناه فرضی) به کارگردانی آلن جی. پاکولا و با هنرنمایی هریسون فورد در قالب نقش اصلی داستان به روی پرده سینماها رفت. فیلم هم حسابی مورد استقبال قرار گرفت؛ ۵۶ مورد از منتقدان سایت راتن تومیتوز رضایت ۸۶ درصدی خود را ثبت کردند و ۲۶ منتقد سایت متاکریتیک هم میانگین امتیاز ۷۲ را برای این اثر به ثبت رساندند. حتی بعد از آن، یک مینی سریال 2 قسمتی به نام The Burden of Proof براساس کتاب دیگر تورو ساخته شد که در همان دنیا جریان داشت.
در سال ۲۰۱۱ هم یک دنبالهی تلویزیونیِ تک قسمتی براساس همان کتاب Innocent ساخته شده بود که داستان رمانِ دنباله را به تصویر میکشید. تمام این محبوبیتها و استقبالها دست بهدست هم داد که سرویس استریم اپل تی وی پلاس، اوایل سال ۲۰۲۲ دست به کار شود و دستور ساخت یک مینی سریال 8 قسمتی را صادر کند؛ آن هم با مسئولیتِ اصلی دیوید ای. کلی بهعنوان خالق مجموعه و حضور جی. جی. آبرامز بهعنوان یکی از تهیهکنندههای اجرایی. درست همانند کتاب و نسخهی سینمایی، سریال Presumed Innocent (بیگناه فرضی یا اصل برائت)، هم تا حد زیادی مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.
۶۳ منتقد راتن تومیتوز رضایت ۷۵ درصدی از این سریال داشتند و ۳۲ مورد از منتقدان متاکریتیک هم میانگین نمرهی ۶۵ را برای آن ثبت کردند. آنها بهصورت کلی معتقد بودند این مجموعه به خاطر تیم بازیگریِ فوقالعاده، حسابی سرزنده است؛ با اینکه در تلاش است تا از زیر سایهی فیلم اصلی بیرون بیاید، اما به نوبهی خودش هم یک درام جنایی و دادگاهی سرگرمکننده است. منتقد سایت ورایتی این سریال را «یکی از بهترین تریلرهای حقوقی در سالهای اخیر تلویزیون» خواند و توسعهی شخصیتها، بهویژه سبیچِ جیلنهال را ستود. منتقد سایت گاردین هم با وجود نقدهایی که داشت، آن را «یک روایتِ جذاب و کارآمد با بازیگران خیلی خوب» خواند.
جیک جیلنهال در نقش راستی سبیچ، روث نگا در نقش باربارا سبیچ، بیل کمپ در نقش ریموند هورگان، او-تی فگبنلی در نقش نیکو دلا گواردیا، چیس اینفینیتی در نقش جیدن سبیچ و غیره، از جمله بازیگران اصلی این سریال به شمار میروند. نقش وکیل در سریالها و فیلمهای حقوقی، موتوری برای طرح داستان است؛ راهی برای دست انداختن افشاگری بزرگ بعدی یا بیان نکتهای درباره «سیستم» یا هر چیز دیگری. اما سریال Presumed Innocent از همان قسمت اول به این روندِ همیشگی لگد میزند و کلیشه را وارونه میکند. راستی سبیچ، بهعنوان معاون دادستان ارشد در شیکاگو، دست راست وکیل دادگستری ریموند هورگان محسوب میشود.
وظیفهی او این است تا از سیستمی که از نزدیک میشناسد، حمایت کند؛ کسی که دقیقا به همان اندازه که به «عدالت» ایمان دارد، به قدرت خودش هم ایمان دارد. این حرف کاملا همین منظور را میرساند که او به اندازهی دریاچهی میشیگان، غرور دارد. این مسئله دقیقا از همان لحظاتِ ابتدایی سریال که راستی را در جلسهی دادگاه نشان میدهد، مشخص است. اما این غرور آنقدرها هم ماندگار نیست. ما در سکانس بعدی، راستی را میبینیم که در حال وقت گذراندن با خانواده و بازی کردن با پسرش است که یک تماس از طرف ریموند، تمام زندگی ایدهآل و پر از آرامشش را به هم میریزد.
او به واسطهی این تماس متوجه میشود که همکارش به نام کارولین پلهموس، به قتل رسیده است. هیچ نشانهای از ورودِ بدون اجازه یا خراب شدنِ خانه وجود ندارد و او بهطرز وحشتناکی دست و پایش بسته شده بود. از آنجایی که راستی، ارتباط نزدیکی با کارولین داشت و ریموند (دوست صمیمیاش) هم هنوز دادستان منطقه است، این پرونده به او میرسد و همین موضوع عصبانیت تامی (رقیبش) را برانگیخته میکند. ما هم بهعنوان بینندهی این ماجرا، شدیدا دوست داریم هرچه زودتر این قاتلِ روانی را پیدا کنیم که مرتکب چنین قتل وحشتناکی شده اما… با چیزی روبهرو میشویم که اصلا نمیتوانیم باور کنیم. راستی سبیچ، پدرِ مهربان دو نوجوان، همسری دلسوز و وکیلی کاربلد، مظنون شماره یکِ قتل دوست و همکار خود یعنی کارولین پلهموس میشود!
سریال های مشابه سریال بی گناه فرضی
سریال The Killing
سریال کشتن
- بازیگران: میری انوس، بیلی کمبل و یوئل کینامان
- سال پخش: ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴
خلاصه داستان: «چه کسی رزی لارسن را کشت؟» در سیاتل، کاراگاه سارا لیندن روزی را آغاز میکند که قرار است آخرین روز کاری او باشد. او و پسرش جک قرار است همان شب آنجا را ترک کنند تا به نامزدش در سونوما بپیوندند. جایگزین او، کاراگاه استفن هولدر، آماده است تا مسئولیت را برعهده بگیرد. اما آنها به تماس یک ماشین گشتی که یک پلیور خون آلود را در یک مزرعه پیدا کرده است، پاسخ میدهند. هنگامی که دختر گمشده، رزی لارسن، در صندوق عقب یک ماشین در پایین یک دریاچه پیدا میشود، معلوم میشود که ماشین در کمیته مبارزات انتخاباتی شورای دارن ریچموند، که برای شهرداری نامزد میشود، ثبت شده است. لیندن خروج خود را برای چیزی که امیدوار است تنها چند روز طول بکشد، به تعویق میاندازد.
سریال Broadchurch
سریال برادچرچ
- بازیگران: دیوید تننت، الیویا کلمن و ژوزت سایمون
- سال پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷
خلاصه داستان: برادچرچ نام یک شهر غیرواقعی در انگلستان است که داستان سریال در آن شهر جریان دارد و داستان شخصیتهای دیالک هاردی و الی میلر را روایت میکند. این 2 کارآگاه در شهر برادچرچ مشغول حل کردن پروندههای مختلف جنایی هستند. با پیدا شدن جسد پسری محلی روی صخرهای در شهر ساحلی دورست و فهمین این نکته که او به قتل رسیده است، اوضاع در جامعه به هم پیوسته این شهر دگرگون میشود. با ورود مأموران پلیس برای تحقیق در مورد این قتل و جذب شدن توجه رسانهها به این مضوع مردمان این شهر آرام ناگهان نگران برملا شدن اسرار پنهان خود شده و اعتقادات دیرینهشان کم کم آشکار میشود. درادامه ماجرا رفته رفته ردپای قاتل واضحتر میشود و حتی این احتمال مطرح میشود که ممکن است افشای نام او بهدلیل روابط نزدیکی که با یکی از شهروندان برجسته دارد، دردسرساز شود. در مجموع این روابط ظریف و چند و چون به چالش کشیدن آنها رنگی و بویی خاص به سریال بخشیده است.
سریال Defending Jacob
سریال دفاع از جیکوب
- بازیگران: کریس ایوانز، میشل داکری و جیدن مارتل
- سال پخش: ۲۰۲۰
خلاصه داستان: اندی باربر بیش از بیست سال است که دستیار دادستان منطقه حومه ماساچوست بوده است. او در جامعه خود مورد احترام است، در دادگاه سرسخت است و در خانه با همسر خود لوری و پسرش جیکوب زندگی شادی دارد. اما زمانیکه یک جنایت تکاندهنده رخ میدهد، شهر آنها را در نیو انگلند در هم میشکند. اندی اصلا نمیداند که در آینده نزدیک چه اتفاقاتی قرار است رخ دهد؛ پسر چهارده ساله او متهم به قتل یک دانشآموز شده است. اندی برای نجات و محافظت از پسرش، دست به دامن هر روشی میشود و به تک تک غریزههای خود بهعنوان یک پدر، تکیه میکند. جیکوب اصرار دارد که بیگناه است و اندی هم به طبع او را باور میکند. اندی باید او را باور کند. او پدر جیکوب است. اما به مرور زمان حقایق نکبتبار و افشاگریهای تکاندهنده آشکار میشوند، یک زندگی در معرض فروپاشی قرار میگیرد و محاکمه تشدید میشود. در میانهی این بحران مشخص میشود که یک پدر، چقدر چیزهای کمی درباره پسر خود میداند. حالا اندی باید با محاکمهی خودش روبهرو شود؛ محاکمهای بین وفاداری و عدالت، حقیقت و ادعا، گذشتهای که در تلاش برای دفن آن بود و آیندهای که نمیتواند تصور کند.
به گزارش مشرق، شبکه نمایش خانگی را باید یک حوزه فرهنگی بسیار مهم و حساس بهحساب آورد؛ زیرا جامعه هدف یا مقصد اصلی آن درون خانوادههاست. با توجه به اینکه خانواده عنصر اولیه و پایه و هسته اصلی جامعه است، هرگونه تأثیرگذاری بر آن بهکل ساختار جامعه سرایت میکند.
با این وجود الگو گیری این مجموعههای نمایشی از سریالهای درام ترکیهای و روایت داستان حول محور عشقهای چندگانه و مثلثی با تم خیانت که اساساً مغایر با آداب و فرهنگ اسلامی و عرفی جامعهی ماست، برای مخاطب به یک تغییر ذائقهی نادرست و تردید در هویت فرهنگی و رواج سبک زندگی غربی و تقبیح ارزشهای دینی و انقلابی منجر میشود.
*داستان «بیگناه» و بازهم رواج اشرافیگری
سریال «بیگناه» یکی از تازهترین آثار نمایش خانگی است که به قسمتهای پایانی خود نزدیک شده است. اثری که با همراهی برادران کیایی و اینبار با کارگردانی مهران احمدی ساخته شده و نه تنها در اسم شبیه تولید قبلی ایشان (همگناه) که در جنس قصه و مضمون، انتخاب بازیگر و حتی روایت هم بسیار شبیه به آن است. در این سریال نیز همچون همگناه شاهد روابط متزلزل درونی یک خانواده بزرگ هستیم. با این تفاوت که سریال «همگناه» ریتم تندتری داشت و نوع روایت قصه مخاطب را بیشتر جذب میکرد و «بیگناه» کند و خالی از جذابیتهای روایی است.
«بیگناه» داستان علاقه همزمان دو دوست به یک دختر و کنار کشیدن یکی از آنها به نفع دیگری است.در واقع یک خط داستان کلیشه در فیلم و سینمای ایران دوباره تکرار شده است. ماجرایی که معمولا پایان خوشی ندارد. این سریال باوجود این داستان تکراری و کلیشهای تنها میخواهد با تکیه بر سلیبریتی محوری و نمایش زنان با پوشش نامناسب و آرایش غلیظ و نمایش زندگی لوکس شخصیتها و عبور از خط قرمزهای سریالهای صداوسیما مخاطب را جذب نماید.
تمامی شخصیتها در سریال «بیگناه» در وضعیت رفاه به سر میبرند که البته سر دیگر قصه شان در گذشته برابر با نداری و فلاکتشان است و البته تصمیم به دزدی و قتل هم بی شک از همین گذشته ناشی میشود و فیلمساز از طریق واکاوی گذشته شخصیتها سعی دارد اعمال خلاف اخلاق و قانون آنها را توجیه نماید.
در این سریال سلبریتی محوری و عدم انطباق فضای ترسیمی با واقعیت و نمایش موقعیتهای لوکس و لاکچری فضایی رؤیایی را به تصویر میکشد که همین موضوع به علت فاصلهی این روایت با سطح زندگی عموم اقشار جامعه یک احساس شکست و سرخوردگی را برای مخاطب به همراه خواهد داشت.
*شخصیتهای متعدد در داستانی الکن
«بیگناه» دچار نوعی تشتت و پراکندگی در روایت گری است. چند قصه که به زور به هم بافته شده اند، ولی ساز جدا میزنند. تکهتکههایی که نه تنها در ذهن بیننده کنار هم چیده و به هم وصل نمیشوند بلکه مدام درحال دور شدن و پراکندگی بیشتر هستند.
فیلمساز با گنجاندن شخصیتهای متعدد تلاش دارد تا ضمن قبح زدایی از ناهنجاریهای اخلاقی و عادی سازی روابط محرم و نامحرم، دوستیهای خیابانی و خیانت به همسر، گریزی به مسائل اجتماعی و فرهنگی روز جامعه چون ماجرای جنبش «می تو» تا مصرف قرصهای محرک در میان دانشآموزان دبیرستانی و ماجرای بیتکوین و رمزارزها داشته باشد اما نه تنها توفیقی بدست نمیآورد بلکه فقط مخاطب را سردرگم میکند؛ چراکه تمامی شخصیتها از فروغ و بهمن گرفته تا استاد کثرتی و یلدا و جانا و از آنسو سینا و سارینا و کیانا تا سهراب و منفرد در سطح حرکت میکنند و جلوی دوربین میآیند تا مسالهشان را بگویند و بروند و سابقه ذهنی و درگیری یا کشش برای تماشاگر ایجاد نمیکنند. شخصیتهایی که هیچکدام پرداخت درستی ندارند و باورپذیر نمیشوند.
قراردادن شخصیت استاد «فرهنگ کثرتی» در داستان سریال نیز گویی ادای دین فیلمساز به یکی از نقاشان معروف کشور در جهان واقع است. استاد بزرگ نقاشی که در قسمتهای ابتدایی منفور و متهم به سوء استفاده از دختران جوان است اما در ادامه سریال تطهیر میشود و هرقدر که مخاطب به زندگی خصوصیاش نزدیک میشود تنهایی و مظلومیت او را میبیند و در واقع بیگناه اصلی نه بهمن است و نه فروغ، این استاد کثرتی است که بدون گناه است و همه درباره او اشتباه کردهاند.
فارغ از واقعیت ادعاهای مطرح شده درخصوص این استاد نقاشی، شخصیت کثرتی داستان مرد پا به سن گذاشتهای است که در همه جا با برخوردی گرم و بیش از اندازه صمیمی و شوخیهای بعضا نامناسب، دختران جوان را به دور خود جمع میکند و همین رفتارهای خلاف اخلاق و دین است که او را در مظان اتهام تجاوزگری هم قرار میدهد.
*کلام آخر/ مصائب تماشگر بیگناه
در پایان باید گفت «بیگناه» همچون دیگر سریالهای نمایش خانگی؛ «دل»، «میوه ممنوعه»، «گیسو» و…در نبود فرآیند نظارتی مؤثر و استاندارد و عدم پایبندی به منافع ملی و ارزشهای جامعه و اهداف نظام، بهشدت بهسوی ابتذال پیش میرود و مرزهای اخلاقی و عرفی جامعه مخاطبان را با تهدیدهای جدی مواجه میکند.
این سریال که در نمایش روابط ساختارشکن مثلثی از نمونههای محصول ترکیه مثل «سیب ممنوعه»، «تلخ و شیرین»، «پرنده سحرخیز»، «عشق بیپایان» پیشی گرفته است، چند وقتی است مورد انتقاد کاربران فضای مجازی نیز قرار گرفته و برخی کاربران خواهان شرح ساده روایت و ترسیم شجره نامه خانوادههای این سریال شدهاند.
مخاطبی که اکنون که سریال به پایان خود نزدیک شده است پس از تماشای انواع و اقسام ابتذالات اخلاقی در سریالی با کارگردانی ضعیف و عاجز در انتقال حس اصلی و اساسی صحنهها و داستانی آشفته و شلخته، مدام از خود میپرسد: چرا راز محرمیت فروغ و بهمن ۲۵ سال قبل برملا نشده است؟ چرا بقیه اعضای خانواده شک نکردهاند؟ و درنهایت تکلیف قبحزدایی از ارتباط بین محارم چه میشود؟
آیا برای مخفی نگه داشتن چنین رازی، که در حال حاضر فقط برای برخی از اعضای خانواده فرشباف آشکار نیست، نیاز به قتل و مهاجرت و اینهمه دروغ بود؟ اینها نمونههایی از پرسشهای بی پاسخ مخاطبان «بیگناه است که قطعا مهران احمدی در مقام کارگردان و برادران کیایی جوابی برای آنها ندارند و در نهایت این مخاطب است که هم از لحاظ روحی و هم مالی متضرر شده و بازهم شاهد چنین سریال مبتذل و آشفتهای در شبکه نمایش خانگی است.