نقد فیلم هیچ‌کس؛ خشونت افسارگسیخته فیلم‌نامه‌ی آشفته را جبران نمی‌کند

[ad_1]

در این پست ، نگاهی به فیلم غیرمردمی با باب آدنکرک می اندازیم.

شکی نیست که ستاره بزرگ فیلم جان ویک چهره واقعی و زیبای فیلم ها است ، اما نمی توان از فیلم خیره کننده درک کالستاد چشم پوشی کرد.

تماشای قدرت و موفقیت کیانو ریوز در دنیای واقعی همیشه سرگرم کننده است ، اما آنچه این فیلم را متمایز می کند تولید آسان و بدون درد آن است. داستانی که بینندگان را دعوت می کند تا بپذیرند که نیمی از بازیگران فیلم قاتلانی هستند که از سکه های طلا به عنوان پول استفاده می کنند و دارای رمزهای خاصی هستند.

طرح داستان غنی و معنی دار است و به همین دلیل فیلم به یادماندنی تر از صحنه های درگیری با اسلحه ، حصارها و آزار و اذیت است.

ما درک کلستاد ، نویسنده جان ویک را دوست داریم ، اما از دیدن ایلیا نوشولر هیچکس خوشحالیم.

او از توانایی بالایی در سازماندهی رویدادها و فعالیت های هیجان انگیز برخوردار است ، مانند حمله به خانه هاچ ، اتوبوس مملو از اراذل و اوباع و انبار پر از چمدان ، اما هیچ ترفند دیگری ندارد. داستان فیلم کاملاً مصنوعی و مصنوعی است ، اما گاهی اوقات مشت زدن ، ضربات و شلیک ها باعث می شود فیلم هیجان انگیزتر شود و این چیزی نیست جز این پیام عجیب که افراد خشن گاهی فقط به خشونت نیاز دارند.

پس از طرحي كه در ابتدا جالب به نظر مي رسد اما كمي تكراري و خسته كننده است ، فيلم ما را با هچ منسل (باب اودنكيرك) آشنا مي كند ، پدري ساحلي به ظاهر آشنا كه زندگي روزمره خود را عادي و يكنواخت مي داند. از هفته ای به هفته دیگر به همین ترتیب ادامه می یابد تا وضعیت ثابت و خنثی متوقف شود.

دو سارق وارد خانه او شده اند. اگرچه به نظر می رسد که او جنایتکاران را شکست داده و وضعیت را کمی تغییر می دهد ، اما ترجیح می دهد تصمیم بگیرد که خواسته های آنها را بپذیرد. وقتی بعداً توسط پلیس به او گفته می شود که همسرش (کانی نیلسن) و پسرش (گیج مونرو) دیگر به او احترام نمی گذارند ، آنها از طریق دختر خود می فهمند که دستبند مورد علاقه آنها دیگر وجود ندارد و او احساس می کند که دیگر نمی تواند اهمیت بدهد ، او تصمیم می گیرد کاری بکنید.

هچ ، که متوجه خالکوبی های یکی از سارقان می شود ، می خواهد از نفوذ نظامی قدیمی برای ردیابی آنها استفاده کند. اما بعداً شگفت زده شد که متوجه شد آنها دستبند گربه ندارند. این داستانی است که فیلم را هدایت می کند ، اما معترضان داستان را با اتوبوس ادامه دادند و تصمیم گرفتند یک قاتل هوشیار بسازند.

هاچ گروهی را می بیند که زنی را تعقیب می کنند و تصمیم می گیرد به آنها گوش دهد ، و در حین درگیری کمی مجروح می شود.

منظور این است که به طور اتفاقی ، یکی از افرادی که هچ در بیمارستان بستری شد برادر یک گانگستر قدرتمند روسی به نام یولیان کوزنتسف (الکسی سربریاکوف) بود. کوزنتسوف بلافاصله قول انتقام می گیرد و به هاچ اجازه می دهد با به خطر انداختن جان تمام خانواده اش خشم خود را افزایش دهد.

وقتی هچ را شکست می دهند ، هیچکس کاملاً ناراضی نمی شود

فیلم هیچکس

نه برای مقایسه ، اما هیچ کس به معنای واقعی کلمه مخالف جان ویک نیست.

در حالی که هیچ کس داستان قهرمانی را نمی گوید که به دنبال یک زندگی آرام است تا یک آشفته خونین ، جان ویک داستان مردی عصبانی را روایت می کند که خود را فدای دیگران می کند. دنباله نبرد خوب به نظر می رسد ، اما آنچه در اینجا می بینیم برخاسته از داستان یک قاتل سریالی بازنشسته است که تصمیم می گیرد به دلیل ریشه در شخصیت خود ، دوباره شروع به کشتن کند.

این موضوعی است که می تواند یک شخصیت جالب در ژانر وحشت ایجاد کند ، اما نوعی فیلم است که شبیه یک فیلم طراحی شده است.

طنز فیلم با مردم کار نمی کند

باب ادنکیرکه

ترس را می توان به طرق مختلف به مخاطب منتقل کرد نه طنز. این فیلم سعی می کند جالب و جذاب باشد در حالی که این تلاش ها هدف اصلی را نادیده می گیرند.

وقتی هچ بر سر مهاجم خانه فریاد می زند ، دستبند گربه را به من بدهید.

علاوه بر این ، طنز فیلم محدود به طنز است و قسمت هایی از داستان ، مانند پیرمردی که اسلحه را بر می دارد (کریستوفر لوید) ، معنای ترجمه ای ندارد.

شرم آور است که هیچ کس نمی تواند از این فیلم نهایت استفاده را ببرد. از آقای شو تا Better Call Saul ، حرفه 30 ساله باب ادنکرک به او آموزش داده است تا ثابت کند که او بازیکن همه کاره است و می تواند هر کاری را انجام دهد ، اما فیلمنامه این اجازه را به او نمی دهد.

هچ یک شخصیت بسیار غم انگیز از زندگی روزمره خود است و در حین اجرای مهارت های مخفی خود دوباره زنده می شود و در حالی که طنز جالبی در این ایده وجود دارد ، هیچ یک از آنها در صحنه فیلم دیده نمی شود.

اکشن سرگرم کننده نقطه قوت یک فیلم غیرمردی است

فیلم Nobody توسط 87 Productions Studios تولید شد و از تمام توان خود برای ایجاد نمایش درگیری و شلیک گلوله برای طبیعی جلوه دادن فیلم استفاده کرد و با مهارت ایلیا نیشولر ، بخشی از اکشن بزرگترین موفقیت فیلم بود.

ترکیب متنوع با طراحی خوب ، اجرای زنده و تدوین فیلم خوب. احتمالاً سالهای بی تحرکی هاچ او را از یک جنگنده بی عیب و نقص دور نگه داشت و به دشمنانش اجازه داد تا بیشتر ضربه بزنند.

به لطف استعداد درخشان او مقابل دوربین و پشت دوربین ، فیلم های هیچکس به خوبی حرکت نمی کند. ما مطمئناً خوشحال خواهیم شد که باب ادنکرک را به عنوان برنده در یکی از جشنواره های معروف و روزی در آنجا ببینیم و امیدواریم موفق تر باشیم.

منبع: Cinemablend

[ad_2]

Back to top button