سریال بی گناه چند قسمت پخش شده
با پخش بیست و سومین قسمت بیگناه در پلتفرم فیلیمو، پرونده این ســریال بسته شــد. بیگناه دومین تجربه مصطفی کیایی در شــبکه خانگی بعد از همگناه اســت که این بار او در مقام تهیه کننده و بازنویس نهایی فیلمنامه با پروژه همکاری داشت و مهران احمدی آن را کارگردانی کرد.
به گزارش روزنامه هفت صبح، محسن کیایی علاوه بر بازی در نقش بهمن، سرپرست نویسندگان نیز بود. عماد رضایی نیک و رضا علیپور مســئولیت نگارش فیلمنامه را برعهده داشتند. در ادامه با نقد این سریال همراه ما باشید.
قصه چه بود؟
داستان ســریال بیگناه با مرگ مشکوک همسر فروغ (با بازی منوچهر زندهدل) شروع شد. در ادامه مخاطب پی به موقعیت شخصیتهای مختلف در داستان برد و فهمید پدربزرگ متمول خانواده (رشــید با بازی مسعود رایگان) گذشتهای رمزآلود دارد.
در این میان ماجرای عشق نافرجام بهمن (محسن کیایی) و فروغ (شــبنم مقدمی) به عنوان یکی از خطوط محوری ســریال پیش رفت. در بیگناه داســتانهای دیگری هم روایت شد؛ ازجمله عشق عجیب دختر رشید (هدیه بازوند) به استاد مشــهور و سالخورده (آتیال پسیانی)، مصائب دیگر دختر رشید (نسرین نصرتی) با همســرش (مهران احمدی) به همراه خرده روایتهایی دیگر. ســریال به اندازه کافی قصه داشت و به همین خاطر مخاطب میتوانست با بیگناه همراه شود.
البته نویسنده و کارگردان، داستان را آرام آرام و با حوصله تعریف کردند و چه بسا این شیوه مطلوب طیفی از مخاطبانی که عادت به ریتم تند کردهاند، نباشد.
چه رویکردی داشت؟
در نگاه اول، بیگناه سریالی است که داستانی امروزی را با ارجاع به گذشته برخی شخصیتها تعریف میکند. بعد از چند قسمت، اما مشخص شــد که سازندگان صرفا دنبال ســرگرمی نبودهاند. هرچه قصه جلو آمد، لایههای زیرین، بیشــتر خود را نشــان داد. مثال مفهوم عقوبت کار در قسمتهای آخر مسئله محوری بود؛ جایی که مشخص شد رشید چوب تصمیمی نابخردانه را خورده و به دلیل طمع، زندگی مرفهاش چیزی جز کابوس نبوده است.
نمایش یک زندگی ازهمگســیخته (مهران احمدی و نسرین نصرتی) اهمیت فهم مشترک زوجین از شــرایط یکدیگر را یادآور شد که خب این مفهوم شبیه ســریالهای عمدتا شعاری تلویزیونی نبود و مخاطب میتوانست دغدغه مطرح شده را لمس کند.
بیگناه به مسئله فراگیر شده سالهای اخیر یعنی جنبش «می تو» هم ورود کــرد؛ در عین حال تاکید کرد که نباید گول قضاوتهای فضای مجازی را خورد. در قسمت آخر، اما برگی دیگر از ســوی استاد (آتیلا پسیانی) رو شد که خب شاید دوست داشته باشید خودتان ماجرا را در سریال ببینید! ســازندگان بیگناه شمایلی باورپذیر از جوانهای امروز و دغدغه آنها ترســیم کردند. مثال مادر خانواده (نسرین نصرتی) نمیتوانست هضم کند که پسرش میتواند با یک دختر رابطهای درســت و قاعدهمند داشته باشــد! این، اما واقعیت امروز جامعه است و سریال آینهای دست گرفت و بخشی از آن را پیش چشم مخاطب قرار داد.
بیگناه همچنین قصه عشقهای نافرجام است که بیش از همه در رابطه بهمن و فروغ تجلی یافت. ساترا چندی پیش خواهان شفافسازی این رابطه شده بود و برخی دلدادگی یک زن و مرد که نسبت خونی با هم دارند و خود بیاطالع هستند را عجیب دانستند. بیگناه، اما میخواست اثرات سوء پنهانکاری و مصلحتاندیشی خودخواهانه و عواقب تلخ آن را یادآور شود. براساس نظرات مخاطبان، تنها نقطه مغفول قسمت آخر، سرنوشــت بهمن است که به درستی باز نشده.
بازیگران چه کردند؟
بیگناه جزو سریالهای پربازیگر خانگی است که غالب آنها عملکردی قابل قبول داشتند. خاصه نسرین نصرتی که توانست رویی دیگر از توانایی خود را نشان دهد و شخصیت یک مادر نگران را به خوبی به تصویر بکشد. مهران احمدی در نقش همسر او نیز رفتاری درســت و باورپذیر داشت.
شبنم مقدمی و ویشکا آســایش از پس نمایش لحظات احساسی سریال برآمدند. محسن کیایی شمایلی باورپذیر از مردی فروریخته را نشــان داد؛ هرچند میشد بازیگر دیگری را انتخاب کــرد و برای همخوان کردن ســن او با شخصیت بهمن، متوســل به گریم نشــد. اتفاق مهم بیگناه در بخش بازیگران جوان و تازه نفس رخ داد که مخاطبان شاهد بازیهای خوب و شخصیتهای ملموس از باران احمدی، احســان معجونی، یگانــه رادبخش و… بودند.
عملکرد کارگردان چطور بود؟
مهران احمــدی پیش از بیگنــاه تجربــه کارگردانی فیلمهای مصادره و ســگبند را در کارنامه داشــت که به خاطر اولی تحســین منتقدان را نیز به خود دید. او در بیگناه نشان داد مختصات سریالسازی را میداند و با خلق فضایی باورپذیر و شــخصیتهای همراهیبرانگیز از آزمون سریالســازی هم موفق بیرون آمد.
میزان رضایت ۹۶ درصدی کاربران فیلیمو و نیز کامنتهای تحسینآمیز آنها گواهی اســت بر موفقیت بیگناه با همه ضعفهایی که میتوان به آن وارد کرد.
معرفی سریال بی گناه فرضی (Presumed Innocent) | دادستانی که مظنون قتل شد
سریال بی گناه فرضی (Presumed Innocent) که مجموعه جدیدی از سرویس اپل تی وی پلاس است، برای اولینبار جیک جیلنهال را در قالب بازیگر اصلی تلویزیونی نشان میدهد.
در سال ۱۹۸۷ بود که رمانی با نام Presumed Innocent با قلم اسکات تورو منتشر شد. این رمان که ژانر دلهرهآور و حقوقی داشت، اولین کارِ تورو محسوب میشد و حسابی هم مورد استقبال قرار گرفت. منتقد مجله لس آنجلس تایمز پیچشهای داستانی را مبتکرانه خواند و منتقد سیاتل تایمز هم داستان آن را بهصورت کلی «هوشمندانه، مور مور کننده و فوقالعاده غیرقابل پیشبینی» توصیف کرد. بعد از گذشت ۲۴ سال، دنبالهای هم برای این رمان منتشر شد که Innocent نام داشت و داستان ۲۰ سال بعد از اتفاقات رمان اصلی جریان داشت. این کتاب آنقدر داستان جذاب و چشمگیری داشت که حتی قبل از منتشر شدن، وارد پروسهی اقتباس سینمایی شد.
پیش از انتشار، سیدنی پولاک حق و حقوق ساخت این کتاب را با 1 میلیون دلار خرید. سرانجام 3 سال بعد از این خرید، یعنی در سال ۱۹۹۰، فیلم Presumed Innocent (بیگناه فرضی) به کارگردانی آلن جی. پاکولا و با هنرنمایی هریسون فورد در قالب نقش اصلی داستان به روی پرده سینماها رفت. فیلم هم حسابی مورد استقبال قرار گرفت؛ ۵۶ مورد از منتقدان سایت راتن تومیتوز رضایت ۸۶ درصدی خود را ثبت کردند و ۲۶ منتقد سایت متاکریتیک هم میانگین امتیاز ۷۲ را برای این اثر به ثبت رساندند. حتی بعد از آن، یک مینی سریال 2 قسمتی به نام The Burden of Proof براساس کتاب دیگر تورو ساخته شد که در همان دنیا جریان داشت.
در سال ۲۰۱۱ هم یک دنبالهی تلویزیونیِ تک قسمتی براساس همان کتاب Innocent ساخته شده بود که داستان رمانِ دنباله را به تصویر میکشید. تمام این محبوبیتها و استقبالها دست بهدست هم داد که سرویس استریم اپل تی وی پلاس، اوایل سال ۲۰۲۲ دست به کار شود و دستور ساخت یک مینی سریال 8 قسمتی را صادر کند؛ آن هم با مسئولیتِ اصلی دیوید ای. کلی بهعنوان خالق مجموعه و حضور جی. جی. آبرامز بهعنوان یکی از تهیهکنندههای اجرایی. درست همانند کتاب و نسخهی سینمایی، سریال Presumed Innocent (بیگناه فرضی یا اصل برائت)، هم تا حد زیادی مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.
۶۳ منتقد راتن تومیتوز رضایت ۷۵ درصدی از این سریال داشتند و ۳۲ مورد از منتقدان متاکریتیک هم میانگین نمرهی ۶۵ را برای آن ثبت کردند. آنها بهصورت کلی معتقد بودند این مجموعه به خاطر تیم بازیگریِ فوقالعاده، حسابی سرزنده است؛ با اینکه در تلاش است تا از زیر سایهی فیلم اصلی بیرون بیاید، اما به نوبهی خودش هم یک درام جنایی و دادگاهی سرگرمکننده است. منتقد سایت ورایتی این سریال را «یکی از بهترین تریلرهای حقوقی در سالهای اخیر تلویزیون» خواند و توسعهی شخصیتها، بهویژه سبیچِ جیلنهال را ستود. منتقد سایت گاردین هم با وجود نقدهایی که داشت، آن را «یک روایتِ جذاب و کارآمد با بازیگران خیلی خوب» خواند.
جیک جیلنهال در نقش راستی سبیچ، روث نگا در نقش باربارا سبیچ، بیل کمپ در نقش ریموند هورگان، او-تی فگبنلی در نقش نیکو دلا گواردیا، چیس اینفینیتی در نقش جیدن سبیچ و غیره، از جمله بازیگران اصلی این سریال به شمار میروند. نقش وکیل در سریالها و فیلمهای حقوقی، موتوری برای طرح داستان است؛ راهی برای دست انداختن افشاگری بزرگ بعدی یا بیان نکتهای درباره «سیستم» یا هر چیز دیگری. اما سریال Presumed Innocent از همان قسمت اول به این روندِ همیشگی لگد میزند و کلیشه را وارونه میکند. راستی سبیچ، بهعنوان معاون دادستان ارشد در شیکاگو، دست راست وکیل دادگستری ریموند هورگان محسوب میشود.
وظیفهی او این است تا از سیستمی که از نزدیک میشناسد، حمایت کند؛ کسی که دقیقا به همان اندازه که به «عدالت» ایمان دارد، به قدرت خودش هم ایمان دارد. این حرف کاملا همین منظور را میرساند که او به اندازهی دریاچهی میشیگان، غرور دارد. این مسئله دقیقا از همان لحظاتِ ابتدایی سریال که راستی را در جلسهی دادگاه نشان میدهد، مشخص است. اما این غرور آنقدرها هم ماندگار نیست. ما در سکانس بعدی، راستی را میبینیم که در حال وقت گذراندن با خانواده و بازی کردن با پسرش است که یک تماس از طرف ریموند، تمام زندگی ایدهآل و پر از آرامشش را به هم میریزد.
او به واسطهی این تماس متوجه میشود که همکارش به نام کارولین پلهموس، به قتل رسیده است. هیچ نشانهای از ورودِ بدون اجازه یا خراب شدنِ خانه وجود ندارد و او بهطرز وحشتناکی دست و پایش بسته شده بود. از آنجایی که راستی، ارتباط نزدیکی با کارولین داشت و ریموند (دوست صمیمیاش) هم هنوز دادستان منطقه است، این پرونده به او میرسد و همین موضوع عصبانیت تامی (رقیبش) را برانگیخته میکند. ما هم بهعنوان بینندهی این ماجرا، شدیدا دوست داریم هرچه زودتر این قاتلِ روانی را پیدا کنیم که مرتکب چنین قتل وحشتناکی شده اما… با چیزی روبهرو میشویم که اصلا نمیتوانیم باور کنیم. راستی سبیچ، پدرِ مهربان دو نوجوان، همسری دلسوز و وکیلی کاربلد، مظنون شماره یکِ قتل دوست و همکار خود یعنی کارولین پلهموس میشود!
سریال های مشابه سریال بی گناه فرضی
سریال The Killing
سریال کشتن
- بازیگران: میری انوس، بیلی کمبل و یوئل کینامان
- سال پخش: ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴
خلاصه داستان: «چه کسی رزی لارسن را کشت؟» در سیاتل، کاراگاه سارا لیندن روزی را آغاز میکند که قرار است آخرین روز کاری او باشد. او و پسرش جک قرار است همان شب آنجا را ترک کنند تا به نامزدش در سونوما بپیوندند. جایگزین او، کاراگاه استفن هولدر، آماده است تا مسئولیت را برعهده بگیرد. اما آنها به تماس یک ماشین گشتی که یک پلیور خون آلود را در یک مزرعه پیدا کرده است، پاسخ میدهند. هنگامی که دختر گمشده، رزی لارسن، در صندوق عقب یک ماشین در پایین یک دریاچه پیدا میشود، معلوم میشود که ماشین در کمیته مبارزات انتخاباتی شورای دارن ریچموند، که برای شهرداری نامزد میشود، ثبت شده است. لیندن خروج خود را برای چیزی که امیدوار است تنها چند روز طول بکشد، به تعویق میاندازد.
سریال Broadchurch
سریال برادچرچ
- بازیگران: دیوید تننت، الیویا کلمن و ژوزت سایمون
- سال پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷
خلاصه داستان: برادچرچ نام یک شهر غیرواقعی در انگلستان است که داستان سریال در آن شهر جریان دارد و داستان شخصیتهای دیالک هاردی و الی میلر را روایت میکند. این 2 کارآگاه در شهر برادچرچ مشغول حل کردن پروندههای مختلف جنایی هستند. با پیدا شدن جسد پسری محلی روی صخرهای در شهر ساحلی دورست و فهمین این نکته که او به قتل رسیده است، اوضاع در جامعه به هم پیوسته این شهر دگرگون میشود. با ورود مأموران پلیس برای تحقیق در مورد این قتل و جذب شدن توجه رسانهها به این مضوع مردمان این شهر آرام ناگهان نگران برملا شدن اسرار پنهان خود شده و اعتقادات دیرینهشان کم کم آشکار میشود. درادامه ماجرا رفته رفته ردپای قاتل واضحتر میشود و حتی این احتمال مطرح میشود که ممکن است افشای نام او بهدلیل روابط نزدیکی که با یکی از شهروندان برجسته دارد، دردسرساز شود. در مجموع این روابط ظریف و چند و چون به چالش کشیدن آنها رنگی و بویی خاص به سریال بخشیده است.
سریال Defending Jacob
سریال دفاع از جیکوب
- بازیگران: کریس ایوانز، میشل داکری و جیدن مارتل
- سال پخش: ۲۰۲۰
خلاصه داستان: اندی باربر بیش از بیست سال است که دستیار دادستان منطقه حومه ماساچوست بوده است. او در جامعه خود مورد احترام است، در دادگاه سرسخت است و در خانه با همسر خود لوری و پسرش جیکوب زندگی شادی دارد. اما زمانیکه یک جنایت تکاندهنده رخ میدهد، شهر آنها را در نیو انگلند در هم میشکند. اندی اصلا نمیداند که در آینده نزدیک چه اتفاقاتی قرار است رخ دهد؛ پسر چهارده ساله او متهم به قتل یک دانشآموز شده است. اندی برای نجات و محافظت از پسرش، دست به دامن هر روشی میشود و به تک تک غریزههای خود بهعنوان یک پدر، تکیه میکند. جیکوب اصرار دارد که بیگناه است و اندی هم به طبع او را باور میکند. اندی باید او را باور کند. او پدر جیکوب است. اما به مرور زمان حقایق نکبتبار و افشاگریهای تکاندهنده آشکار میشوند، یک زندگی در معرض فروپاشی قرار میگیرد و محاکمه تشدید میشود. در میانهی این بحران مشخص میشود که یک پدر، چقدر چیزهای کمی درباره پسر خود میداند. حالا اندی باید با محاکمهی خودش روبهرو شود؛ محاکمهای بین وفاداری و عدالت، حقیقت و ادعا، گذشتهای که در تلاش برای دفن آن بود و آیندهای که نمیتواند تصور کند.