کوه نور
کوه نور: الماسی که تاریخ را در دل خود حک کرده است
همیشه به دنبال الماس ها بوده ام. نه برای اینکه آنها را در جیبم بگذارم و از انعکاس نورشان در دنیای امروز لذت ببرم بلکه برای اینکه حاملان تاریخ هستند. آنها داستان های عجیب و غریب را در دل خود پنهان کرده اند. داستان هایی از جنگ و قدرت عشق و خیانت و تقدیر و سرنوشت. و کوه نور هم یکی از این الماس ها است. یک الماس بزرگ و با احساسات عمیق و هزاران سال تاریخ.
من می خواستم این الماس را ببینم. می خواستم رو در رو با داستان آن روبرو شوم. می خواستم در انعکاس نورش فرو روم و خودم را به جای صاحبان گذشته اش تصور کنم.
و بالاخره روز موعود فرا رسید. من به مقصد خود رسیدم. موزه برج لندن. محل نگهداری این الماس قیمتی.
قدم گذاشتن در موزه
نگاه اول به این موزه من را به زمان بازگرداند. سنگ های کهنه برج های بلند و فضایی عجیب که در آن تاریخ و قدرت به صورت ملموس احساس می شد. بوی کهنگی و گذشت زمان در هوا پراکنده بود. این بوی در من احساس کشف و کنجکاوی را برانگیخت.
در میان همه این اشیای عتیقه نگاه من به تاج ملی بریتانیا جلب شد. تاجی که بر روی خود کوه نور را با اشکال و رنگ های خاص خود به نمایش گذاشته بود. این تاج به طور واقعی آثار هنری دقیق و هنرمندانه داشت. نگاه به این تاج باعث شد که من داستان این الماس را در ذهنم تجسم کنم.
داستان کوه نور:
کوه نور در معدن کولور در هند کشف شد. این الماس در زمان خود به عنوان بزرگترین الماس بریده شده در جهان شناخته می شد. و پس از آن از طریق هند افغانستان ایران و فرنگ به بریتانیا رسید. داستان کوه نور همیشه با جنایات و اختلافات و حتی خون و مرگ آمیخته بود.
شاه جهان به علت اختلاف با پسران خود از بزرگترین الماس کولور به عنوان یک سلاح برای ایجاد ترس در دشمنان استفاده کرد. این الماس به دست نادر شاه افشار افتاد و بعدها به شاه در ایران رسید. در ایران کوه نور به عنوان الماس دریای نور نامیده می شد.
در سال ۱۸۵۰ کوه نور به دست شرکت بریتیش است ایندیا کمپانی افتاد. شرکت است ایندیا کمپانی یک شرکت تجاری انگلیسی بود که در هند مستعمره ایجاد کرده بود و بر سرزمین هند حکومت می کرد. این شرکت با قدرت خود این الماس را به ملکه ویکتوریا هدیه داد. ملکه ویکتوریا این الماس را بر روی تاج خود قرار داد و از آن زمان به بعد این الماس در تاج ملی بریتانیا به نمایش درآمده است.
سفر در زمان
من به کوه نور نگاه کردم. در انعکاس نورش تصاویری از شاهان و ملکه ها جنگ ها و صلح ها و همه آنان که در طول تاریخ صاحب این الماس بوده اند را دیدم. من می توانستم احساس آنها را درک کنم. قدرت غرور اشتیاق و ترس. من در ذهنم از هند به بریتانیا سفر کردم. از زمان کشف کوه نور در معدن کولور تا رسیدن آن به تاج ملی بریتانیا.
مقایسه با امید
در حین تماشای کوه نور نمی توانستم از مقایسه آن با الماس امید خودداری کنم. امید هم یک الماس زیبا و مشهور است. اما داستان آن با کوه نور متفاوت است.
امید بیشتر با افسانه و جادو همراه است. افسانه نفرین امید به صورت وسیعی مشهور است. اما داستان کوه نور داستان قدرت و تاریخ است. داستان انسان هایی که برای به دست آوردن این الماس و حفظ آن هر کاری کرده اند.
توصیه ها
اگر شما هم به تاریخ و الماس ها علاقه دارید موزه برج لندن را از دست ندهید. این موزه نه تنها خانه کوه نور بلکه خانه انبوهی از اشیای عتیقه و مهم و ارزشمند است.
برای دیدن کوه نور حتما از قبل بلیط موزه را رزرو کنید. و حتما وقت کافی برای گشت و گذار در موزه در نظر بگیرید.
پرسش و پاسخ
1. کدام ملکه کوه نور را در تاج خود قرار داد؟
ملکه ویکتوریا.
2. آیا کوه نور نفرین شده است؟
نه کوه نور نفرین شده نیست. اما داستان آن با افسانه و قدرت و اختلاف و مرگ آمیخته است.
3. کدام شهر کوه نور در آن نگهداری می شود؟
لندن بریتانیا.
نتیجه گیری
کوه نور فقط یک الماس نیست. این الماس تاریخ هند افغانستان ایران و بریتانیا را در دل خود حک کرده است. کوه نور به ما نشان می دهد که انسان ها برای به دست آوردن قدرت و ثروت چه کارهایی انجام داده اند و چه احساساتی را تجربه کرده اند.
من با این الماس خداحافظی کردم. اما داستان آن همچنان در ذهنم حک شده است. من در انعکاس نورش تاریخ را تجسم کردم. و از این تجربه لذت بردم.