گفتگوی اندیشه پویا با دیجیکالا پیرامون عدالتخواهی در بازار آزاد
[ad_1]
به نقل از اندیشه پویا؛ دیجیکالا برای توانمندسازی کسبوکارهای روستایی پروژه جدیدی تعریف کرده است. این پروژه چگونه به عادلانهتر کردن شرایط بازار کمک میکند؟
یک باور رایج چپگرایانه وجود دارد که بازارها باید توسط دولتها کنترل شوند تا زیانها و آسیبهای آنها به عدالت کاهش یابد. اما دیجیکالا تجربهای را پیش برده که خلاف این باور رایج است. دیجیکالا با توانمندسازی تولیدکنندگان و کسب وکارهای روستایی تلاش کرده آنها را در موقعیت برابرتری برای عرضه کالاهایشان قرار دهد. همچنین روند درآمدزایی این تولیدکنندگان خرد را عادلانهتر کرده. چگونه؟ با کنار زدن واسطههایی که بدون خلق ارزش، تولیدات این کسبوکارهای خرد را با قیمتهای بسیار بالاتر در بازارهای دیگر به فروش میرساندهاند. آنچه میخوانید درباره این تجربه است که اگرچه در متن بازار آزاد رقم خورده عدالت را هم تقویت کرده است.
دیجیکالا بهتازگی ویدیوهایی را از صاحبان کسبوکارهای خرد و روستایی منتشر کرده که نشان میدهد پلتفرم دیجیکالا، توانسته به توزیع فرصتهای برابر و کاستن از نقش واسطهگری و فرصت ایجاد کردن برای اقشار آسیبپذیرتر کمک کند. آقای موسوی، در ابتدا اگر موافقی تصویری کلی از این ماجرا را روایت کن؛ اینکه دیجیکالایِ شما چه تحولی را به لحاظ عدالتی ایجاد کرده؟
موسوی: دیجیکالا از سال 1396 در مسیر تبدیل شدن به یک مارکتپِلِیس قرار گرفت، بر اساس تجربیات جهانی که آمازون آغاز کرد و علیبابای چین و بسیاری پلتفرمهای دیگر امروز این مدل کسبوکار را پیش میبرند. به کار گرفتن این مدل توسط دیجیکالا کمک کرد که یکی از مشکلات تاریخی اقتصاد در ایران، یعنی بهرهوری پایین زنجیره تامین و توزیع کالا، تا حدود زیادی به کمک تکنولوژی رفع شود. ما امروز در حال استقرار یک نظام توزیعی با بهرهوری بالاتر هستیم. در حال حاضر بیش از 110هزار کسبوکار در مارکتپِلِیسِ دیجیکالا فعال هستند و اگر فرض کنیم هرکدام به صورت میانگین 3 تا 4 نفر نیروی انسانی در اختیار داشته باشند، به صورت تخمینی از طریق دیجیکالا برای حدود 300 تا 400 هزار نفر به صورت غیر مستقیم اشتغال ایجاد شده است.
تنوع کسبوکارها در این مارکتپِلیس در طول سه سال گذشته رشد خیرهکنندهای داشته. ابتدای سال 96 شاید حدود هزار کسبوکار فعال داشتیم و حالا حدود 110 برابر شده. قبل و بعد از کرونا ما یک رشد دویست درصدی را از این حیث تجربه کردیم. طیف گستردهای از تولیدکنندگان از لوازم خانگی تا پوشاک و لباس، از کارخانههای بزرگ با تولید انبوه تا کارگاههای کوچک در یک نقطه دور کشور، در خانواده فروشندگان دیجیکالا حضور دارند. امروز هر کسبوکاری از هر جای ایران در کمتر از 48 ساعت میتواند کالای خودش را عرضه کند و برای اولین بار در طول تاریخ کشور به تمام بازارهای عرضه در کشور دسترسی پیدا کند. بنابراین امروز تولیدکننده معضل دسترسی به بازار هدف در کل کشور را ندارد. تا قبل از این یا شما خود بهعنوان فروشنده باید فضای فیزیکی مناسبی را برای توزیع کالایتان ایجاد میکردید یا به کمک واسطهها و در کنار خردهفروشان دیگر باید کالای خودتان را عرضه میکردید. شاید شما برترین کسبوکار دنیا را هم در ایران میساختید اما چون بازار عرضة مناسبی برای آن نداشتید، شانس بسیار کمی برای بقا داشتید. تکنولوژی دیجیکالا این امکان را برای تولید کننده فراهم کرده که به بیش از 32 میلیون بازدیدکننده ماهانه دسترسی پیدا کند.
یعنی فضای مجازی به نوعی در نظام توزیع کشور یک تحول اساسی با فرصتها و موقعیتهای جدید ایجاد کرده.
موسوی: واسطهگری بخش مهمی از اقتصاد را تشکیل میدهد و بر خلاف نگاه عمومی جامعه، شغل آلوده و مذمومی نیست. اگر مشکلی هست ساختار معیوب واسطهگری در ایران است که ما امیدواریم این ساختار معیوب را اصلاح کنیم. بگذارید مثالی بزنم. ما خانمی را در خانواده دیجیکالا داریم که در گنبد کاووس گلیم میبافد. پیش از این ایشان محصولش را به کمک چندین واسطه و گاه چند ده واسطه شاید با یک قیمت پایین عرضه میکرد اما تا به دست مصرفکننده میرسید بدون اغراق به قیمتی حدود ده برابر قیمت تولید، عرضه میشد. حالا این خانم بدون واسطهها کالای خود را به دست مصرفکننده میرساند. واسطهگری در صورتی مفید است که به واسطۀ آن ارزش افزودهای برای محصول ایجاد شود. برای مثال در حوزهی میوههای باغی واسطهای اقدام به بستهبندی و عرضهی مناسبتر محصول میکند و ارزشی خلق میکند که مصرفکننده بابت آن حاضر است هزینهی بیشتری بپردازد؛ اما واسطهگری هم هست که هیچ ارزش افزودهای بر محصول اولیهی باغی، از سر زمین تا رسیدن به دست مشتری، ایجاد نمیکند وفقط قیمت کالا را با دست به دست کردن بالا میبرد. ما فضایی را فراهم کردهایم که درآمد یک تولیدهکنندهی گلیم، در مقایسه با واسطهی فروش آن، یک به ده نباشد. بنابراین در این بازار کسانی باقی میمانند که ارزش تولید کنند.
23 ما امروز برای اولین بار در تاریخ کشور به یک عدالت اجتماعی در ساختار بازار کشور دست یافتهایم که نه تنها شرایط عرضه را عادلانهتر کرده. در این بازار کسانی باقی میمانند که تولید ارزش میکنند.
گاهی یک دوگانه کاذب بین کسبوکارهای آنلاین و بازار سنتی کشور تصویرسازی میشود که کاملا اشتباه است. در مارکتپِلِیسی مانند دیجیکالا همین کسبوکارهای سنتی محصول خود را عرضه میکنند، البته در یک بازار رقابتی که حقوق مصرفکننده و تولیدکننده در آن رعایت میشود. دیگر نمیتوان به قیافة مشتری نگاه کرد و قیمت بالاتری را گفت. حالا کسی برنده است که بتواند در یک رقابت شفاف، با قیمت مناسبتری کالای خود را عرضه کند. رقابت کامل در ادبیات اقتصاد خرد شروطی دارد، همچون دسترسی یکسان به اطلاعات، شفافیت اطلاعات، شرایط عرضه یکسان، و تعدد بازیگران که احتمال تبانی میان آنها را از بین ببرد. هر بازیگر جدیدی میتواند به خانواده دیجیکالا بپیوندد و هیچ کالایی در انحصار کسی نیست. این شرایط محقق شده و ما امروز برای اولین بار در تاریخ کشور به یک عدالت اجتماعی در ساختار بازار کشور دست یافتهایم که نه تنها شرایط عرضه را عادلانهتر کرده است که به وسیله آن همه مردم از هر نقطه در کشور میتوانند کالای یکسان با کیفیت یکسان و قیمت یکسان دریافت کنند. تا پیش از این شما اگر در شهرستان بودید یا به برخی کالاها دسترسی نداشتید یا اگر دسترسی داشتید با قیمت بالاتری به شما عرضه میشد. بگذارید خاطرهای را تعریف کنم و این مقدمه را به پایان ببرم. چند سال پیش با همراهی مدیران دیجیکالا، برادران محمدی، دیداری از یکی از اصناف داشتیم. رییس اتحادیه با نارضایتی معتقد بود دیجیکالا نظام توزیع آنها را به هم ریخته. وقتی پرسیدیم چرا؟ توضیح داد که قیمت لپ تاپ نباید در تهران و چابهاریکی باشد، قیمتها حتا در «بازاررضا»و «پاساژ پایتخت» تهران هم یکی نیست، و عدهای از این تفاوت قیمت نان میخورند، شما این سیستم را مختل کردهاید…. خلاصه کنم که سال 1398 بیش از 12 هزار روستا در کشور از طریق دیجیکالا خرید کرده بودند. یک خدمت با کیفیت و خدمت یکسان با همان مصرفکنندهای که در تهران زندگی میکند. این عدالت در سمت مصرفکننده است، عدالت در سمت تولیدکننده را هم ابتدای صحبت توضیح دادم.
آقای خاکی، شما هم جامعهشناسی خواندهای و هم مدیر پروژه کسبوکارهای روستایی دیجیکالا هستی. برایمان روایت کن که چقدر این روند به توسعهی جوامع خرد کمک رسانده و مزیت ایجاد کرده است؟
خاکی: در تکمیل صحبتهای امیرحسن، بگذارید یک عدد و رقم دیگر به شما بدهم. طبق گزارش رسمی سازمان میوه و ترهبار تهران، قیمت فروش محصولات باغی یک به 9 است؛ یعنی قیمت مصرف کننده در نهایت 9 برابر قیمتی است که روی زمین پرداخت میشود. این زنجیره سود را عادلانه توزیع نمیکند. واسطهای هست که محصول را با یک تلفن از سر زمین خریداری میکند و با یک تماس دیگر همان کالا را بدون حتا هزینة انبارداری یا نگهداری در سردخانه میفروشد.
این پروسهای که توضیح دادی، فقط درآمد تولیدکننده را بالا برده، یا قیمت را برای مصرفکننده هم پایینتر آورده؟
خاکی: میخواهم به توضیح همین نکته برسم. شفافیت پلتفرمهای دیجیتال مانند دیجیکالا توانسته رانتهایی مانند اطلاعات واسطهگران را که به آنها قدرت برتری در بازار میدهد از بین ببرد. کسی که در بازار میوهوترهبار تهران نشسته یکسری رانتهای اطلاعاتی دارد که کسی که در روستایی در یک استان دور میوه تولید میکند، این اطلاعات را ندارد. این پلتفرم کمک میکند که یک فضای غیر رانتی و عادلانه و شفاف ایجاد شود. در اینجا اهمیت تکنولوژی برجسته میشود. تکنولوژی در جوامع جدید انحصارگراییها سابقا مرسوم را رو به زوال برده و به بازیگران محلی قدرت داده. ابزار تولید و فروش امروز دیگر انحصاری نیست. عدهای میگویند دیجیکالا یک مونوپلی است، اما این اشتباه است، چون دیجیکالا برعکس آمده در یک بسترِ شبکهای این مونوپولی را شکسته و فضای عادلانهتری ایجاد کرده. درست است که دیجیکالا یکی از اصلیترین بازیگران بازار خردهفروشی در کشور است و سهمی دو درصدی از این بازار در کشور دارد، اما در این بازار، مجموعهی متکثری از تولیدکنندگان خرد جای گرفتهاند که از قضا شرایط برای عرضهی کالایشان روانتر و عادلانهتر است. اینطور نیست که یک نفر فضا را قبضه کرده باشد و روابط استثماری برقرار کرده باشد، و بهرهی زیاده از منوپولی خودش ببرد. امروز بازیگر محلی با مزیت نیروی کار ارزانتر و هزینهی جاری و اجارهی پایینتر، اکنون میتواند شانس بیشتری در این رقابت عادلانه داشته باشد. بنابراین در اینجا آن نسبت حاشیه و متن میتواند برعکس هم بشود و این تأثیر جامعهشناختی را نباید دستکم گرفت.
البته حاشیهها شاید برای عرضهی کالایشان توانمندیِ مناسبی نداشته باشند و این آنها را در موقعیت ضعف قرار میدهد. پروژه کسبوکارهای روستایی دیجیکالا، آیا به این نکته توجه دارد؟
خاکی: بله، به نکتهی درستی اشاره کردید. حالا که عرصهی رقابتی و شفاف خوبی ایجاد شده، عرضهکننده باید مهارتهایی داشته باشد، از جمله توانایی معرفی و داستان گویی برای محصول خودش، مهارت تهیهی تصویر و عکس با کیفیت و برخی ویژگیهای دیگر که در این رقابتِ عرضهکنندهها تعیینکننده است. شاید پیش از این برای رقابت در بازار، فقط عامل قیمت گذاری برای کنترل و موفقیت کافی بود. یعنی تولیدکننده اگر محصولش را با قیمت مناسبتری از سایر رقبا به بازار عرضه میکرد، برنده بود. اما امروز عواملی مانند فرآیند تولید، داستان و قصهی تولید هم در انتخاب مصرف کننده تأثیرگذار است و این یعنی بدون مهارت و توانمند کردن جامعهی محلی برای عرضهی بهتر کالاهای خودشان، این عدالت تحقق کامل پیدا نمیکند. ما از کسبوکارهای کوچک در مسیر برند سازی خودشان حمایت میکنیم، تا آنها از یک کسبوکار ناشناخته به یک برند معروف در تولید کالای خاص منطقه خودشان تبدیل شوند و محبوبیت پیدا کنند.
موسوی: اینجا همان جایی است که پلتفرمها به نوعی باید سوبسید بدهند. هم مسؤولیت اجتماعی ماست و هم اینکه دوام دادن به حضور آنها به انتفاع پلتفرمها هم میانجامد. در واقع یک بازی برد-برد برای طرفین این معامله است و توانمندسازی آنها توانمندسازی خود ما هم هست. به این منظور دیجیکالا یک تبعیض مثبت برای کسبوکار های خرد و روستایی در نظر گرفته تا این کسبوکارها در بازارهای رقابتی بزرگ مثل دیجیکالا در موقعیت رقابتیِ برابرتری قرار بگیرند. مثلا دیجیکالا برای شروع این کسبوکارها از کمیسیون 2 تا 15 درصدی خودش صرف نظر میکند. ما تا امروز صنفها را در دیجیکالا به صورت استانی جدا نکردهایم و هیچگاه نگفتهایم که مثلا برای نقاشان تهرانی یا کتابفروشان تهرانی این پروژه را داریم، اما به صورت خاص کسبوکارهای روستایی را به دلایلی که افشین هم توضیح داد جدا کردهایم؛ چون آنها برای معرفی و تبلیغ کالاهایشان به شرایط متفاوتتری نیاز دارند. ما در این زمینه حتی تلاش میکنیم که ذائقهی مخاطب را برای استفاده از این محصولات، با تولید محتواهای بصری، تغییر دهیم.
امیرمحمد تهمتن: نویسنده کتاب «فقر احمق میکند» نشان میدهد این باور نادرست است که فقرا توانمندی ذهنی بالذات پایینتری دارند. افراد وقتی دچار فقر میشوند، مکانیسمهای ذهنی آنها عمل نمیکند.
خاکی: در واقع هر چه کسبوکارهای کوچک توانمندتر شوند، جریان بازار توانمندتر میشود و بالتبع مجموعه دیجیکالا هم منتفع میشود. اما فکر میکنم امیرمحمد خیلی بهتر از منظر اقتصاد رفتاری این پروسه را میتواند توضیح دهد.
آقای تهمتن، تو در حوزهی اقتصاد رفتاری مطالعه و فعالیت میکنی که رشته جدیدی است و کاربری آن در اقتصاد و بازار ایران هنوز چندان متداول نشده است. برایمان روایت کن که اقتصاد رفتاری چه نگاه متفاوتی به ماجرایی دارد که دوستان و همکارانت روایت کردند؟
تهمتن: از مهمترین کاربردهای اقتصاد رفتاری، استفاده از یافتههای آن در حوزهی سیاست گذاری است، چه توسط دولت ها و چه توسط کسبوکارها. از سال 2010 به این طرف یافتههای اقتصاد رفتاری بسیار در سیاستگذاریها استفاده شده است. این علم با توجه به دغدغه اصلی حاکمیتِ ما که فقرزدایی است، اهمیت دوچندان میتواند داشته باشد اما سیاستگذاران ما هنوز به ابزارهای سنتی در فقرزدایی باور دارند حال آنکه یافتههای جدید اقتصاد رفتاری میتواند راهبردهای بهتری در مقایسه با روشهایی مثل یارانه دادن در فقرزدایی پیش روی ما بگذارد. کتاب «فقر احمق میکند» نوشتهی سندهیل مولاینیتن نشان میدهد که این باور نادرست است که فقرا توانمندی ذهنی بالذات پایینتری داشته باشند بلکه افراد وقتی به فقر مادی یا معنوی دچار میشوند، مکانیسمهای ذهنی آنها آنچنان که باید عمل نمیکند. ناتوانی فقرا در تصمیمگیری درست و مفید بر اساس این یافتهها حاصل فقر آنها است. ما در ایران شاهد کمک های یارانهای در بودجه هستیم که در مقایسه با نسبتهای جهانی بزرگترین حمایتهای یارانهای هستند اما شهود و یافتههای علمی ما نشان میدهد که این حمایتها اثرگذار نبوده است، هم به دلیل فساد سیستماتیک و هم به دلیل ماهیت مبارزه با فقر، یارانهها نمیتوانند نقش تعیینکننده در مبارزه با فقر داشته باشند. اینجا اهمیت تغییر رفتار افراد بسیار تعیینکننده میتواند باشد. برای تغییر رفتارها معمولا سه راهکار سیاستگذارانهی مختلف پیشنهاد میشود. راهکار نخست فرهنگسازی به وسیله آموزش و اطلاعرسانی است. مثلا اینکه فرهنگسازی کنیم تا رانندگان کمربند ایمنی ببندند، یا فرهنگسازی کنیم تا مصرف دخانیات کاهش یابد.
یافتهها نشان میدهد که آدمها خیلیکارها را انجام میدهند به رغم آنکه میدانند آن کار مفید نیست، و به عکس خیلی کارها را انجام نمیدهند به رغم آنکه میدانند آن کار برایشان مفید است. این چیزی است که در اقتصاد رفتاری از آن تحت عنوان فاصله میان آگاهی و عمل یاد میشود. در یک آزمایش معروف به دستهای از آدمها آموزش سواد مالی دادند و به یک گروه این آموزش را ندادند تا میزان تأثیرگذاری آموزش بر سواد مالی را تخمین بزنند. نتیجهی عجیبی حاصل شد؛ تفاوت تأثیرگذاری در گروه اول و دوم فقط یکدهم درصد بود. این نشان میدهد که ماهیت تصمیمگیری آدمها پیچیده است و لزوما آموزش و فرهنگسازی سواد مالی را بالا نمیبرد. پیشنهاد سیاستگذارانهی دوم برای تغییر رفتار، سیاستهای تشویقی و تنبیهی در قالب برخوردهای حمایتی یا جریمهای است. اما مشخص شد که وقتی آدمها با برخی عادتها روبهرو هستند، سیاستهای حمایتی یا جریمهای میتواند نتیجهی عکس هم داشته باشد و نه تنها نتیجه مطلوب نداشته باشد بلکه به بدتر کردن شرایط هم کمک کند. پیشنهاد سیاستگذارانهی سوم ایجاد محدودیت یا ممنوعیت گزینههای افراد است که به وسیله آن افراد گزینه مطلوب حاکمیت یا سیاستگذار را به جبر انتخاب میکنند . اما اقتصاد رفتاری یک راه چهارمی را پیشروی ما قرار میدهد به نام «تلنگر». این روش میگوید که شما با تغییر در عوامل محیط تصمیمگیری افراد، میتوانید در تصمیمگیری آن ها تغییر به وجود بیاورید. در این نقطه است که که اقتصاد رفتاری بهعنوان یک استراتژی استفاده از تکنولوژی را برای بالا بردن کیفیت تصمیمگیریها پیشنهاد میکند.
اینجاست که پلتفرمی مانند دیجیکالا میتواند به کمک بیاید و به تولیدکنندگان روستایی که دچار فقر هستند، کمک زیادی بکند. دوستان اشاره کردند که این پلتفرم میتواند دسترسی این تولیدکنندگان خرد را تقویت کند، اما در کنارش ما دغدغة توانمندسازی این جامعهی روستایی را هم داریم و بیگدیتاها کمک زیادی به این توانمندسازی از طریق اقتصاد رفتاری میکنند. امروز بر اساس متون جدید سیاستگذاری، توسعه از بالا به پایین لزوما نتیجهبخش نیست. اینکه سیاستگذار در نهاد حاکمیتی بنشیند و بگوید من میخواهم این تغییر رخ دهد، لزوما به تغییر نمیانجامد. انجمنهای محلی نقش تعیینکنندهتری در توسعه دارند و نشان داده شده که این اصلاحات باید از پایین رقم بخورد. از این حیث کاری که دیجیکالا شروع کرده بسیار امیدبخش است و امیدوارم نتایج خوبی به لحاظ رفتاری داشته باشد. دوستان به فرصتی که به لحاظ عدالت توزیعی از طریق پلتفرم دیجیکالا ایجاد شده اشاره کردند. امروز وزیر صنعت دغدغهاش تعیین قیمت تخممرغ است، و اتفاقا دولت نمیتواند کمک جدی به عادلانه شدن سیستم توزیع بکند. در این زمینهها دخالت دولت هرچقدر حداقلیتر باشد و مشارکت بازیگران هرچقدر بیشتر باشد، اثرگذارتر است. پلتفرمی مثل دیجیکالا که شبکة عرضة گستردهای دارد میتواند اثرات بلندمدتی در این نظام توزیع و عرضه داشته باشد.
مدل اقتصاد رفتاری، چهبسا در مقایسه با مدلهای دیگرِ فقرزدایی، ارزانتر هم باشد، این طور نیست؟
تهمتن: محمد یونس در کتاب «بانک تهیدستان» تعریف میکند که هند میخواست کاری بکند که حال مردمش بهتر شود و با وامدهی خرد و استفاده از مکانیسمهای محلی توانست اثرات قابل توجه و بلندمدت و درعینحال ارزانقیمتی در وضعیت مردم بگذارد. بنابراین روش اقتصادرفتاری در سیاستگذاری بسیار بهینه و ارزان است. پژوهشی در دانشگاه پرینستون انجام شده و نشان داده که سیاستگذاری بر اساس اقتصاد رفتاری، چون مشارکتجویانه است و دستوری و از بالا نیست، بسیار نتیجهبخش است و مشارکتکنندگان، احساس بیشتری از عادلانه بودنِ آن دارند. گزارش سال 2015 بانک جهانی در حوزة توسعهی انسانی، عنوانش «ذهن، رفتار و جامعه» بود و اشاره داشت که یافتههای اقتصاد رفتاری نقشی تعیینکننده در سیاستگذاری و تجارت و شناخت مشتریان دارد. وقتی من با افشین خاکی وصل شدم و این گفتوگو دربارهی پروژه دیجیکالا انجام شد، خیلی خوشحال شدم چون به نظرم این یک فرصت بسیار ویژه است که پلتفرمی با این گستردگی مخاطب، میخواهد کمک کند به توانمندسازی کسبوکارهای روستایی. یافتههای این تجربه به نظرم به لحاظ پژوهشی هم بسیار جالب توجه خواهد بود.
موسوی: در نظر بگیرید که سهم خرید و فروش آنلاین در بازار خردهفروشی کشور ما حدود 2 درصد است و این رقم در مقایسه با کشور های همسایه ناچیز است. این عدد در کشور چین بعد از کرونا به حدود 46 درصد رسیده. در ترکیه این عدد حدود 7 درصد است و میانگین جهانی این عدد حدود 12 درصد است. بنابراین ما در ابتدای راه قرار داریم. از 2 درصد سهم فروش اینترنتی در بازار خردهفروشیِ ما، حدود یک درصدش در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و تلگرام انجام میشود، و یک درصد دیگر آن بین 39 هزار فروشگاه اینترنتی رسمی (که نماد اعتماد الکترونیک دارند) از جمله دیجیکالا تقسیم میشود.
به نظرت چرا این رقم در ایران در مقایسه با دیگر کشورها پایینتر است؟
موسوی: به نظر ما دو دلیل دارد. یکی اینکه فضای فروش آنلاین شفاف است و در کشوری که حجم قابل توجهی از کالاها از روش قاچاق تأمین میشود، امکان عرضهی شفاف آنها عملا وجود ندارد. دلیل دوم، نبود سیاست گذاری درست و سرمایه گذاری کلان حاکمیتی در این حوزه است. شاید جالب باشد برایتان که ما در ابتدای ماجرای کرونا با یکی از مسؤولان جلسهای داشتیم و او از ما پرسید شما روزانه چند آیتم را جابهجا میکنید که ما گفتیم روزانه حدود 300 هزار آیتم را جابهجا میکنیم؛ البته در آن زمان، این عدد الان به 500هزار رسیده. آن مقام مسؤول در یک جمله گفت که شما این عدد 300هزار را بکنید 600هزارتا. انگار فقط میتوان اراده کرد و این عدد را دو برابر کرد. در ایران تا به امروز حدود 200 میلیون دلار سرمایهگذاری برای توسعة تجارت الکترونیک صورت گرفته اما برای مثال میزان سرمایهگذاری علی بابای چین در فروشگاه ترندیول ترکیه نزدیک به 1 میلیارد دلار در سال 2018 بود و با چندین سرمایهگذاری در این مقیاس نسبت فروش آنلاین در بازار خردهفروشی ترکیه به حدود 7 درصد رسیده است. پس نقش سرمایهگذاری بسیار مهم است و تا شرایطی فراهم نشود که سرمایهگذاری خارجی در این حوزه صورت بگیرد شاید رشد چندانی هم صورت نگیرد.
آقای تهمتن، به نظرت اصلیترین و اولیهترین دغدغههایی که پلتفرمی مثل دیجیکالا به لحاظ اصلاح رفتاریِ تولیدکنندگان روستایی میباید در دستور کار قرار دهد چیست؟
تهمتن: بحث فراگیری مالی یکی از مشکلات اصلی در کشور ماست که نازل ترین بخش آن دسترسی به مرحله دسترسی به حساب بانکی است. بسیاری از ایرانیها استفادۀ چندانی از حساب بانکی نمیکنند و بهخصوص در این جامعه هدف کمتر با ابزارهای پرداخت و اپلیکیشنهای پرداخت آشنایی وجود دارد و این جامعه معمولا پولش را نقدی نگه میدارد، در خانه. یا اینکه آنها بهراحتی نمیتوانند در فضای دیجیتال و پنلهای آنلاین فعالیت کنند. در اینجا به نظر من سمنهای محلی و سازمانهای مردمنهاد محلی میتوانند کمک بسزایی در ارتقای دانش جامعه روستایی ما ایفا کنند، و در کنار آن نقش یک واسطه را ایفا کنند و سود و انتفاع هم کسب کنند. مثلا میتوانند قراردادهایی با تولیدکنندههای محلی ببندند و عرضهی آنلاین محصولات را به جای آنها انجام دهند. این کار میتواند به شفاف شدن خیریهها در ایران که بهشدت غیرشفاف هستند هم کمک کند.
خاکی: این را هم بگویم که ما در پنج استان به صورت پایلوت، به تفاهمهایی با سازمانهای مردمنهاد و خیریه رسیده ایم که نقش واسطه و تأثیرگذار را ایفا کنند و بتوانیم به الگوی مناسبی برای فقرزدایی و محرومیت زدایی برسیم. به هرحال این یک تجربهی جدید است که امیدواریم دستاوردهای خوبی هم داشته باشد. ما چند نقطه را به صورت پایلوت در سیستان و زنجان و جاهای دیگر داریم که در آنها طرحهایی را با هدف توانمدسازی پیاده میکنیم. مثلا در کرج داریم به صورت پایلوت فضایی را مهیا میکنیم که دستفروشان به جای فروش کالا در خیابان، عرضهی خود را در فضای مجازی انجام دهند.
افشین خاکی: ما در پنج استان به صورت پایلوت، به تفاهمهایی با سازمانهای مردمنهاد و خیریه رسیده ایم که نقش واسطه و تأثیرگذار را ایفا کنند و بتوانیم به الگوی مناسبی برای فقرزدایی
موسوی: همین جا بگویم که به زودی پلتفرم «دیجیکالا آنلاین» هم بالا میآید.
تهمتن: و اگر ما بتوانیم «دیجیکالا آنلاین» را به این پروژههای اقتصاد روستایی متصل کنیم اتفاقهای بسیار خوبی خواهد افتاد. باید مراقب باشیم که در این فعالیتها ذوق اولیهای شکل نگیرد و در ادامه به دلیل موانع این ذوق سرکوب شود. پایدار نگه داشتن این مدل بسیار مهم است. دو نوبلیست اقتصاد سال 2019، آبیجیت بانِرجی و استر دوفلو، که اقتصاددان توسعه هستند، نشان دادهاند که مسائل توسعه پیچیدگیهای رفتاری بسیار زیادی دارد و خطاهای شناختی ما میتواند در طراحی سیستمها بسیار اثر نامطلوبی بگذارد.
موسوی: شاید جالب باشد که بدانید از سال 2000 تا 2015 چین در یک فرایند 15ساله پانصد میلیون نفر را از زیر خط مطلق فقر تا طبقهی متوسط بالا آورده است. پلتفرمهای آنلاین چین در این ماجرا در دخیل کردن جمعیت روستایی چین و وصل کردنِ آنها به زیرساختهای ملی چین، نقش مهمی در این روند ایفا کردند. ما امیدواریم که سیاستگذار نسبت به این پتانسیل بالقوه در جهت فقرزدایی و خیر عمومی توجه بیشتری داشته باشد و این ظرفیتهای نهفته در مسیر توسعه، بالفعل شود.
این مطلب اولین بار در اندیشه پویا، شماره 71 منتشر شده و در اتاق خبر دیجیکالا بازنشر شده است.
.
[ad_2]