8 صحنهی بسیار ترسناک بازیهای ویدیویی که مو بر تنتان سیخ میکنند
[ad_1]
چیزهای کمی در زندگی وجود دارد که انسان را به گونه ای که یک بازی ویدیویی می تواند ترسانده باشد. بله، فیلم ها ترسناک هستند، اما نگه داشتن یک کنسول لایه ای از حضور فوری ایجاد می کند که باعث می شود نسبت به هر چیزی که در حال وقوع است حساس تر شوید. با شروع بیست و پنجمین سالگرد بازی Resident Evil، اکنون بهترین زمان برای تأمل در ترسناک ترین لحظات بازی های ویدیویی است. خطر آلوده شدن بازی های این مقاله وجود دارد.
8. فضای مرده 2 – دنباله چشم
اگر Dead Space را بازی کرده باشید، احتمالاً میدانید که در اینجا درباره چه چیزی صحبت میکنم. بله، همان صحنه ای که من تصور می کردم. همانطور که داستان به پایان می رسد، “ایزاک کلارک” بدشانس با دشمنان سرسخت بازی روبرو می شود. انجام نشدن این کار باعث می شود ویدیوی زیر ظاهر شود.
این یکی از معدود بازیهایی است که شما را مجبور میکنند اخم کنید و ناخودآگاه یک عضله را منقبض کنید تا جایی که شروع شدن یک جسد را در بدن خود احساس کنید، خواه در انجام کار موفق شوید یا نه.
حتی زمانی که فکر می کنید Dead Space 2 از تمام ترفندهایی که در آستین خود داشت استفاده کرده است، از اسکیت بازان گرفته تا خطرناک ترین دشمنانش، هیچ کدام از اینها شما را واجد شرایط این سکانس نمی کند. فضای مرده انتظارات ما را از گلو ربود و آنها را به تاریکی بی پایان فضا انداخت و در عین حال ترس ما از تزریق را تشدید کرد. نتیجه این روش متاسفانه فراموش نشدنی است.
اگر فکر تنها گذاشتن شما در فضا کافی نبود، سازنده بازی بصری ظاهراً با خود گفت: “هی، چه نگرانی های دیگری می توانیم به بازی اضافه کنیم؟ سوزن؟ چشم باز؟” “مطمقاً نه.” فرنچایز Dead Space شناخته شده است با خشونت، ترس و از بین بردن انتظارات بازیکنان، این سکانس، به ویژه، با استادی تمام موارد فوق را ترکیب کرد. اکنون، ده سال پس از تجربه بازی، فکر آن لحظه عجیب هنوز باعث می شود قلیان بدن
7. Resident Evil 7: Beauhard – Cole Edman Jack Becker
این لحظه فراموش نشدنی Resident Evil 7 یکی از بهترین جامپرهای برنامه ریزی شده در تاریخ بازی های ترسناک است. کپکام قسمت اول بازی را بسیار کلاستروفوبیک طراحی کرد. بازیکن با تعدادی اتاق پوسیده و کثیف روبرو می شود که فضای زیادی برای گشت و گذار ندارند. به این بخش راهرویی باریک و بدبو با محدودیت تحرک متصل شده است. بدتر از همه، جک بیکر، رئیس این خانواده آشفته، شما را گروگان گرفته و در محل شما پرسه می زند.
اینجاست که Capcom روی پخش کننده تمرکز می کند. هدف این است که منطقه را ترک کنید، اما برای انجام این کار، باید همیشه از حضور جک آگاه باشید. بنابراین بازیکن تمام انرژی و تمرکز خود را دور از دید خود قرار می دهد و گوش های خود را آموزش می دهد تا با دقت به صدای پاهای خود گوش دهد، فاصله بین آنها را اندازه گیری کرده و تا حدودی موقعیت خود را حدس بزند. با گذشت زمان، شما به این چیزهای کوچک عادت می کنید و باور می کنید که جک رفتارهای منحصر به فردی از خود نشان می دهد، به روشی خاص حرکت می کند و همانطور که شما معمولی رفتار می کنید، حتی اگر دیوانه باشد.
حالا اجازه دهید برای شما یک تصویر بکشم. همانطور که در راهرو به سمت مقصد فرار خود راه می روید، جک دیوانه دیواری را می شکند و در راه شما ظاهر می شود. او با سلاح خودساخته و قدرت بدنی وحشتناکش مانند یک تکه کاغذ از میان چوب و سیمان حرکت می کند. آن صدای ناگهانی خراب شدن دیوار، تنگی نفس اتان و فهمیدن اینکه جک می داند برنامه های شما چیست و اکنون در مقابل شماست، نه تنها یک پرش عالی است، بلکه کل سکانس پر تنش و سینمایی است.
6. Anguilla: Descent of Darkness – The Blue Monster
یکی از محبوب ترین بازی های آن زمان ایده تعامل با لحظات مختلف در بازی های ویدیویی در یوتیوب بود. بازی ای که در آن سلامت روان شخصیتی که بازی می کنید در بالاترین حد ممکن آزمایش می شود.
هر چه به لحظه ای که شخصیت شما در هم می شکند نزدیک می شوید، دنیای اطراف شما عجیب تر می شود. این بازی شما را مجبور می کند در نور بمانید زیرا چیزهای وحشتناکی در تاریکی نهفته است.
یکی از وحشتناک ترین و فراموش نشدنی ترین لحظات قدم زدن در یک راهروی طولانی، باریک و پیچ در پیچ است که بی پایان به نظر می رسد و نور کافی وجود ندارد. لوازم خانگی که در طول مسیر تخریب شده اند را می توان در آبی که به زانوها می رسد مشاهده کرد. مثل هزارتوی بدون گریز و همراهی با موسیقی پرتنش با همخوانی شبیه آن، به نظر می رسد چیزی به شما نزدیک می شود و همینطور است.
به محض قدم گذاشتن در آب، صدای موجود غول پیکری را می شنوید که به سمت شما می آید. اما نظارت بر محیط چیزی نشان نمی دهد. تنها زمانی که به آب نگاه می کنید با پاشیدن آب متوجه محل قرارگیری این موجود می شوید و لحظه ای که پای شما به آب می رسد این موجود به شما حمله می کند.
برای فرار باید بین اجسام موجود در محیط بپرید که در نگاه اول کاری غیر ممکن به نظر می رسد. حضور مداوم تنش و ترس ایجاد شده توسط این سکانس، بسیاری را تا حد زیادی به صفحه نمایش خود نزدیک کرده است تا با عضلات بسته شده از ترس، خود را به جلو وادار کنند و برای کسانی که ویدیوی این بخش را در یوتیوب تماشا کردند، احساس شومی دارند. شادی.. تماشای شکست و مبارزه دیگران.
5. PI. T – لیزا و کودک در وان
شک نکنید که ثمره همکاری کوتاه مدت هیدئو کوجیما و گیرمو دل تورو قطعا در این لیست خواهد بود، اما یک سوال مهم باقی می ماند. هر بخشی از شرکت T ترسناک ترین قسمت آن است؟
برگشتن به راهرو و دیدن لیزا برای اولین بار؟ بچه در لگن؟ یا اطلاعات جدیدی که سالها پس از انتشار بازی منتشر شده است. به نظر می رسد لیزا قصد داشت شما را در طول مسابقه دنبال کند و شما چیزی در مورد او نمی دانید؟ اگرچه همه اینها به خودی خود ترسناک است، اما یک رویارویی وحشتناک با لیزا عنوان ترسناک ترین لحظه را به خود اختصاص داد. T سفت کنید
یک حادثه وحشتناک دیگر در انتظار شماست که ضربان قلب شما از یک پرش جلوی شما بدون دلیل کاهش می یابد. لیزا از بالکن حیله گر به شما خیره می شود و سپس در تاریکی ناپدید می شود. این سکانس را می توان یک مشت ارعاب نامید. حیف که پروژه مشترک این دو هنرمند هیچ وقت به سرانجام نرسید.
4. فهرست خارجی: مکمل افشا – کارگاه ادی گلاسکین
یکی از مهمترین دستاوردهای آگوست لیست، نمایش طیف گسترده ای از شخصیت های آشفته است. از شخصیتهای هیولا مانند تا ذهنهای پراکنده، در سفری دلخراش به بیمارستان Mount Massif با آنها روبرو میشوید. اما به یاد ماندنی ترین آنها Eddie Glaskin از بسته الحاقی آشکار است.
ادی مردی بی گناه با رویایی ساده است. او فقط می خواهد خانواده داشته باشد و این واقعیت که او در یک آسایشگاه پر از قاتلان زنجیره ای است مانع او نمی شود. سایر بیماران او را “داماد” صدا می زنند و کاری که ادی با “عروس” خود انجام می دهد بسیار ترسناک است. چیزی که ادی را می ترساند نحوه نشان دادن خود به دیگران است. جذاب و جذاب. اما اشتباه نکنید، او مظهر واقعی آزار و اذیت و تبعیض جنسیتی است و از هیچ چیز نمی ترسد. این غرور محض او را به یکی از آزاردهنده ترین صحنه های هر بازی سوق داد.
زمانی که او فکر می کند شما یک کمد را در مکانی امن پنهان کرده اید، ادی آن را قفل می کند و شما را به کارگاه خود می برد. در نهایت، نوبت شماست که خود را برهنه و با دستبند به میزی با یک اره مدور درست در جلوی اندام تناسلی خود بیابید. این زمانی است که شما به عنوان یک بازیکن باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید بازی را ادامه دهید یا متوقف کنید. بر خلاف پرش اسکیت باز، وحشت وجود دارد و قابل لمس است و حتی نمی توانید آن را خاموش کنید.
3. Silent Hill 3 – The Mirror Room
احتمالاً میدانید که یکی از ترسناکترین موقعیتهای فیلمهای ترسناک که امتحان خود را پس داده است، این است که شخصیت به آینه کابینت دارو خیره میشود و سپس آن را باز و بسته میکند تا با آنچه پشت آن است روبرو شود. خوب، Silent Hill 3 این ترس کوچک را به تصویر می کشد و در عوض شما را به نقطه کانونی وحشت تبدیل می کند.
با گشت و گذار در بیمارستان بروک هیون (و سعی کنید کزاز نگیرید)، انباری با آینه های بزرگ پیدا خواهید کرد. اما بهتر است زیاد آنجا نمانید و در آینده خودتان را رها کنید زیرا ممکن است وضعیت کمی ترسناک شود. اگر به آینه نگاه کنید، انعکاس سر با خونی که اتاق را پر می کند محو می شود تا زمانی که به تنهایی در اتاق ایستاده اید کاملاً ناپدید می شود. اما اگر بیشتر در اتاق بمانید، سر تسلیم نیروهای کابوسی می شود که اتاق را فرا گرفته است.
از میان تمام لحظات وحشتناک Silent Hill 3، این لحظات مرگبارترین ضربه را به ترس هدر میسون از آینه وارد میکنند، بنابراین تأثیر آن بسیار بیشتر است. این می تواند باعث شود که وقتی می خواهید خودتان را در آینه نگاه کنید، احساس ترس و تردید کنید.
2. Eternal Darkness: Lamenting the Health of Wisdom – Fake Corrupted Archive
همه بازیکنان بیش از هر چیز به احساس ذخیره بازی، باز کردن منو، انتخاب گزینه ها و دسترسی به فایل ذخیره، بازنویسی فایل و سپس بازگشت به بازی عادت دارند. بسیاری از ما می توانیم این کار را با چشمان بسته انجام دهیم. تاریکی ابدی این سنت باستانی بازی را به تصویر می کشد و آن را به یکی از ترسناک ترین لحظات تجربه در یک بازی ترسناک تبدیل می کند.
هنگام ذخیره مجدد بازی با سوال “آیا مطمئن هستید که می خواهید همه فایل های ذخیره شده را حذف کنید؟” مواجه هستید. حتی اگر «ادامه بدون ذخیره» را انتخاب کنید، پاسخ شما تفاوتی در نتیجه نخواهد داشت. بازی دستور حذف تمامی فایل های ذخیره شده را به طرز وحشیانه ای اجرا می کند. سپس شما را مجبور می کند که لحظات سخت را تحمل کنید و با این درد دست و پنجه نرم کنید که آیا واقعاً انتخاب اشتباهی کرده اید، اشتباه بوده یا بازی ادامه دارد.
تاریکی ابدی یک بازی است که تمام هدف آن بازی با ذهن شما به معنای واقعی کلمه است. بازی نه تنها به خودی خود ترسناک است، بلکه با حمله به پارانویای عمیق شما و ترس های بازی، مانند خاموش کردن تلویزیون، تغییر ورودی ویدیو در زمانی که انتظارش را ندارید، یا کم کردن صدا، لحظاتی را برای بازیکن فراهم می کند. یک دفعه ای. بازی
با این حال، اکثر این جلوهها طبق استانداردهای بازیهای ویدیویی امروزی از بین میروند، مگر اینکه هنوز در حال انجام بازیهای ویدیویی در تلویزیون قدیمی باشید. اما یکی از راههایی که در آن تاریکی ابدی فرو میرود، از دست دادن فایلهای پشتیبان است که یکی از مواردی است که امروزه میتواند بر گیمرها تأثیر بگذارد. این تصمیم به قدری سخت بود که Shigeru Miyamoto نگران بود که باعث شود مکعب های بازی توسط بازیکنان عصبانی و رنجیده از بین برود.
1. باشگاه ادبی دوکی دوکی!
خب، به قسمت آخر مقاله رسیدیم و دلیل نهایی برای بیان آن خطر تحریف داستان باشگاه ادبی دوکی دوکی است که ظاهراً رمانی بصری گرمی در مورد ملاقات با دختران باشگاه شماست. با این حال، بازی تغییر جهت داده و در پشت گفتگوهای دوستانه در مورد اشعار قدرت شیطانی پنهان می شود. در جریان بازی، دخترانی که عضو باشگاه هستند، سلامت روانی خود را از دست می دهند و جان خود را به طرز فجیعی از دست می دهند.
یکی از قابل توجه ترین آنها ناتسوکی است که داستان را با گفتگوی غیررسمی درباره نوشتن آغاز می کند. اما بعد از اینکه یک شعر احمقانه را به شما نشان می دهد، به سرعت سلامت روانی خود را از دست می دهد تا اینکه در یک سکانس باورنکردنی گردنش را می شکند و به سمت شما می دود. شکستن دیوار چهارم در این لحظه بسیار تکان دهنده است و به راحتی می تواند شما را شگفت زده کند.
اتفاقات دلخراش دیگری نیز در این بازی وجود دارد که کشف آنها را به خوانندگان علاقه مند واگذار می کنیم. باشگاه ادبی دوکی دوکی! به صورت رایگان در Steam موجود است.
منبع: GameSpot
.
[ad_2]