حسب الامر یعنی چه؟ | معنی و مفهوم کامل این عبارت

حسب الامر یعنی چه

تا حالا شده تو یه نامه اداری، یه سند قدیمی یا حتی توی صحبت های یه بزرگ تر، اصطلاح «حسب الامر» به گوشتون بخوره و با خودتون بگید یعنی چی؟ خیلی ساده بخوام بگم، «حسب الامر» یعنی «طبق دستور» یا «به فرمان کسی». این عبارت، یه جورایی نشون می ده کاری که داریم ازش حرف می زنیم، بر اساس یه فرمان یا دستور مشخصی انجام شده. پس اگه می خواید بفهمید این کلمه اصیل و پرکاربرد توی زبان فارسی، دقیقاً از کجا اومده، چطور تلفظ میشه و کجاها باید ازش استفاده کنیم، این مقاله حسابی به کارتون میاد.

گاهی اوقات وقتی با کلمات یا اصطلاحاتی مثل «حسب الامر» روبه رو می شیم، ممکنه یه حس غریبی بهمون دست بده و فکر کنیم که حتماً یه چیز خیلی پیچیده یا فقط مخصوص آدمای خیلی رسمی زبونه. اما واقعیت اینه که زبان فارسی ما پر از این کلمات زیبا و پرمعنیه که از زبان عربی واردش شدن و سال هاست که دارن زندگی می کنن. درک معنی و کاربرد این اصطلاحات نه تنها کمک می کنه متون قدیمی تر رو بهتر بفهمیم، بلکه باعث میشه تسلطمون به زبان خودمون هم بیشتر بشه. بیاین با هم قدم به قدم، پرده از راز و رمز «حسب الامر» برداریم و ببینیم این اصطلاح دوست داشتنی، چه حرفایی برای گفتن داره.

معنی دقیق و کاربردی «حسب الامر»

خب، بریم سر اصل مطلب. «حسب الامر» همونطور که گفتم، یعنی «طبق دستور» یا «به فرمان». فرض کنید یه کارمند توی اداره، یه کاری رو انجام داده. اگه این کار رو به درخواست مدیرش انجام داده باشه، می تونیم بگیم «این کار حسب الامر مدیر محترم انجام شد.» یعنی دقیقاً بر اساس چیزی که مدیر دستور داده بود، پیش رفته. خیلی وقت ها وقتی می خوایم نشون بدیم که یه تصمیم یا اقدامی بر پایه یه دستور بالادستی بوده، از این عبارت استفاده می کنیم. در واقع، یه جورایی تأکید می کنیم که ما خودمون سرخود کاری نکردیم و ازمون خواستن که انجام بدیم.

این اصطلاح بیشتر توی متون رسمی، اداری و حتی توی ادبیات قدیمی تر ما دیده میشه. اگه بخوام یه جور دیگه توضیح بدم، انگار داریم می گیم: «همونطور که دستور داده شد…» یا «مطابق با فرمایش…». پس هر وقت دیدین کسی از «حسب الامر» استفاده کرده، بدونید که داره به یه دستور یا فرمان قبلی اشاره می کنه که مبنای انجام یه کار شده.

مترادف ها و معادل های رایج

زبان فارسی، زبانی پر از ظرافت و زیباییه و برای یک مفهوم، معمولاً کلی کلمه و عبارت مشابه داره. «حسب الامر» هم از این قاعده مستثنی نیست. برای اینکه بهتر توی ذهنمون جا بیفته، بد نیست به چند تا از مترادف های پرکاربردش هم نگاهی بندازیم. این ها همون کلماتی هستن که اگه بخوایم کمتر رسمی حرف بزنیم یا بنویسیم، می تونیم به جای «حسب الامر» ازشون استفاده کنیم:

  • به دستور
  • به فرموده
  • طبق دستور
  • طبق فرمایش
  • به فرمان
  • برابر دستور
  • مطابق دستور
  • بر اساس فرمایش
  • به فرمایش

همونطور که می بینید، هر کدوم از این ها بار معنایی مشابهی دارن و تقریباً توی همون موقعیت هایی که «حسب الامر» به کار میره، میشه ازشون استفاده کرد. انتخاب بین این ها بستگی به سلیقه و البته میزان رسمی یا غیررسمی بودن متن یا صحبت ما داره.

معادل انگلیسی

گاهی وقت ها بد نیست که معادل یک کلمه رو توی زبان های دیگه هم بدونیم. این کار کمک می کنه تا مفهومش رو دقیق تر درک کنیم و برای کسانی که به زبان انگلیسی هم مسلط هستن، موضوع شفاف تر بشه. معادل «حسب الامر» توی انگلیسی معمولاً این عبارت هاست:

  • According to the order
  • As per the command
  • By order of

حالا که معنی کلی و مترادف های «حسب الامر» رو فهمیدیم، بریم ببینیم این کلمه از کجا اومده و چه ریشه هایی توی زبان عربی داره. این قسمت بهمون کمک می کنه تا کلمه رو از پایه و اساس درک کنیم.

ریشه شناسی «حسب الامر»: سفری به دل واژه ها

کلماتی مثل «حسب الامر» یه جورایی مثل یه گنج پنهان می مونن که اگه ریشه شون رو بشناسیم، تازه می فهمیم چه عظمتی پشتشون نهفته. این اصطلاح از دو کلمه عربی «حَسَب» و «اَمر» تشکیل شده. هر کدوم از این کلمه ها خودشون یه دنیان، با کلی معنی و کاربرد مختلف. بیاین با هم یه سرکی به ریشه این کلمات بکشیم و ببینیم از کجا به زبان ما راه پیدا کردن.

واکاوی کلمه «حسب»: از شمارش تا انحصار

کلمه «حسب» توی زبان عربی خودش معانی مختلفی داره و وقتی وارد فارسی شده، بعضی از این معانی رو با خودش آورده و بعضی هاش رو هم نه. اگه بخوایم از ریشه های لغوی نگاه کنیم، «حسب» می تونه چند تا معنی داشته باشه:

  1. شمردن، شمار، عدد: این معنی اولیه «حسب» هست، یعنی شمردن و حساب و کتاب کردن. مثل وقتی که می گیم «حساب و کتاب».
  2. بس، کافی، تنها، فقط، منحصراً: این معنی «حسب» بیشتر به عنوان یک قید به کار میره. یعنی «فقط همین»، «همین کافیه». مثلاً وقتی می گیم «حسبُ حال» یعنی «فقط همین حال»، یا «بر حسب اتفاق» یعنی «فقط بر اساس یه اتفاق».

حالا بریم ببینیم «حسب» چطور به عنوان یه حرف اضافه توی فارسی جا خوش کرده:

خیلی وقت ها «حسب» به شکل «برحسب» توی فارسی میاد و معنی «برابر»، «بروفق»، «برطبق» و «موافق» میده. مثل اینکه بگیم: «برحسب وظیفه» یعنی «بر اساس وظیفه». این کاربرد همون چیزیه که توی «حسب الامر» می بینیم. یعنی اون «حسب» که در «حسب الامر» میاد، دقیقاً همین معنی «بر طبق» رو داره.

برای اینکه بهتر توی ذهنمون بمونه، چند تا مثال از متون قدیمی تر هم ببینیم:

سنائی یه جای شعرش می گه: «دل جای تو شد حسب ببر زانکه در این دل / یا زحمت ما گنجد یا نقش خیالت» که اینجا «حسب» معنی «فقط» میده. یعنی اگه دل جای تو شد، ببرش، چون تو این دل یا زحمت ما جا میشه یا خیال تو!

یا مولوی عزیز توی دفتر اول مثنوی میگه:

«زان یکی عیبش که بشنید او و حسب / بس فسرد اندر دل او مهر اسب»

که اینجا هم «حسب» به معنی «فقط» یا «بسنده» به کار رفته. یعنی فقط با شنیدن یک عیب، عشقش به اسب از دلش سرد شد.

پس این کلمه «حسب» توی «حسب الامر» در واقع داره معنی «بر اساس» یا «طبق» رو می رسونه. خیلی جالبه نه؟ یه کلمه کوچیک با این همه معنی!

واکاوی کلمه «امر»: فرمان تا کارهای روزمره

حالا نوبت می رسه به کلمه دوم، یعنی «امر». این کلمه هم توی عربی خیلی پرکاربرده و توی فارسی هم به معنی های مختلفی ازش استفاده می کنیم. «امر» می تونه چند تا معنی اصلی داشته باشه:

  1. فرمان، دستور، حکم، فرمایش: این همون معنایی هست که توی «حسب الامر» ازش استفاده می کنیم. یعنی «امر» به معنی یک دستور یا یک حکم از طرف کسی که اختیار داره.
  2. کار، چیز، رویداد: جالبیش اینجاست که «امر» می تونه به معنی یک «کار» یا یک «چیز» هم باشه. جمع این معنی میشه «اُمور». مثلاً وقتی می گیم «امور مملکت» یعنی «کارهای مملکت». اما این معنی توی «حسب الامر» کاربردی نداره و باید حواسمون باشه که اشتباه نگیریم.

«امر کردن» هم که دیگه کاملاً مشخصه، یعنی «فرمودن» یا «دستور دادن». این فعل دقیقاً نقطه مقابل «نهی کردن» هست. مثلاً معلم به شاگردش امر می کنه که تکلیفش رو انجام بده.

ناصرخسرو، شاعر بزرگ پارسی گو، توی یکی از اشعارش خیلی قشنگ این معنی «امر» رو به کار برده:

«گفتم به امر ایزد مأمور گشت خلق / گفتا به امر باشد مأمور و مؤتمر»

اینجا «امر» کاملاً به معنی فرمان و دستور الهی هست. یعنی مردم به فرمان خدا مأمور شدن. پس می بینید که کلمه «امر» چقدر توی زبان و ادبیات ما ریشه داره و از قدیم الایام به همین معنی فرمان و دستور استفاده می شده.

خلاصه اینکه، وقتی می گیم «حسب الامر»، در واقع داریم می گیم «بر اساسِ فرمان» یا «طبقِ دستور». فهمیدن این ریشه ها کمک می کنه که کلمات رو صرفاً یه سری حروف کنار هم نبینیم، بلکه از عمق معنیشون لذت ببریم و با فکر بیشتری ازشون استفاده کنیم.

چطور «حسب الامر» رو درست تلفظ کنیم؟ (راهنمای تلفظ بی دردسر)

یکی از قشنگی های زبان فارسی اینه که یه کلمه می تونه با تغییر کوچیک توی تلفظ، معنی اش کلی فرق کنه. «حسب الامر» هم از اون کلماتیه که بعضی وقت ها ممکنه توی تلفظش گیج بشیم. پس بیاین ببینیم تلفظ درستش چیه و چطوری می تونیم این اصطلاح رو بدون هیچ مشکلی به زبون بیاریم.

اول از همه، یه نکته مهم رو بگم: توی کلماتی که ریشه عربی دارن و وارد فارسی شدن، همیشه باید به حرکات (زیر و زبر و پیش) دقت کنیم. کلمه «حسب» خودش چند جور تلفظ میشه که هر کدوم معنی جداگانه ای دارن:

  • «حَسَب» (با فتحه روی سین): این «حَسَب» معمولاً به معنی «بزرگی» و «خوبی» یه فرد یا خانواده اش هست. مثلاً وقتی می گیم «حسب و نسب» یعنی اصالت و ریشه یه آدم. این معنی هیچ ربطی به «حسب الامر» نداره.
  • «حِسب» (با کسره روی سین): این تلفظ خیلی کمتر رایجه و به معنی «تدبیرها» یا «مزدهای کارها» میاد. باز هم ربطی به موضوع ما نداره.
  • «حَسْب» (با سکون روی سین): و اما این «حَسْب» همون کلمه ایه که توی «حسب الامر» ازش استفاده می کنیم. معنی «بس»، «کافی» یا «فقط» میده.

تلفظ صحیح در «حسب الامر»

حالا که فهمیدیم «حسب» توی «حسب الامر» همون «حَسْب» با سکون روی سینه، باید ببینیم وقتی به «الامر» اضافه میشه، چطور تلفظش می کنیم. تلفظ صحیح این اصطلاح، «حَسْبُ الاَمر» یا «حَسْبَ الاَمر» هست. بیشتر اوقات، توی محاوره یا حتی توی متون، ممکنه کسره یا ضمه بین «حسب» و «امر» حذف بشه و یه جورایی با سکون خونده بشه. اما اگه بخوایم دقیق و ادبی تلفظ کنیم:

حَسْبُ الاَمر (با ضمه روی باء و تشدید لام)
یا
حَسْبَ الاَمر (با فتحه روی باء)

اگه بخوایم به شکل آوایی بنویسیم، میشه گفت: /hasbol~amr/.

نگران نباشید، اینقدر هم پیچیده نیست! توی گفتار روزمره، معمولاً وقتی این کلمه رو می شنویم، به صورت روان و چسبیده به هم تلفظ میشه و کمتر کسی وسواس زیادی روی ضمه یا فتحه بین این دو کلمه داره. مهم اینه که بدونیم اون «حَسَب» به معنی بزرگی نیست و اون «حِسب» هم معنی مورد نظرمون رو نمیده. پس با خیال راحت، هر وقت خواستین از «حسب الامر» استفاده کنید، بدونید که دارید به معنی «طبق دستور» اشاره می کنید و تلفظش هم تقریباً مثل همون چیزیه که خودتون به صورت غریزی حس می کنید درسته. اینطوری دیگه نه خودتون اشتباه می کنید، نه دیگران رو به اشتباه می ندازید.

کجاها می تونیم از «حسب الامر» استفاده کنیم؟ (کاربرد در موقعیت های مختلف)

حالا که معنی و ریشه و تلفظ «حسب الامر» رو خوب یاد گرفتیم، وقتشه که ببینیم این اصطلاح رو باید کجاها به کار ببریم. مثل خیلی از کلمات دیگه، «حسب الامر» هم هر جایی کاربرد نداره و بهتره توی موقعیت های خاصی ازش استفاده کنیم تا هم حرفمون رو درست بزنیم و هم متنمون شیک و باوقار به نظر برسه.

فضای رسمی و اداری: وقتی دستورها مهم اند

اگه بخوام راستش رو بگم، پرکاربردترین جایی که «حسب الامر» رو می بینید یا می شنوید، توی همین نامه ها و مکاتبات اداریه. توی ادارات، سازمان ها و نهادهای رسمی، وقتی قرار باشه یه کاری بر اساس دستور یه مقام بالاتر انجام بشه، خیلی رایجه که از این اصطلاح استفاده کنن. مثلاً:

  • توی یه نامه اداری ممکنه بنویسن: «احتراماً، حسب الامر ریاست محترم، اقدامات لازم در خصوص پروژه الف صورت پذیرفت.» اینجا یعنی کاری که انجام شده، به دستور و فرمان ریاست بوده.
  • توی یه بخشنامه داخلی: «حسب الامر مدیر عامل محترم، تمامی بخش ها موظف به رعایت پروتکل های جدید می باشند.» این یعنی مدیر عامل دستور داده و حالا همه باید طبق اون عمل کنن.
  • حتی توی احکام و ابلاغیه ها: «انتصاب جناب آقای/خانم … به سمت …، حسب الامر مقام عالی سازمان صورت گرفت.» اینجا هم باز نشون دهنده اینه که انتخاب فرد، بر اساس تصمیم و دستور مقام بالاتر بوده.

استفاده از «حسب الامر» توی این موقعیت ها، به متن یه جور رسمیت و اعتبار خاصی میده و نشون میده که کار انجام شده، پشتوانه قانونی یا سازمانی داره.

متون ادبی و تاریخی: رد پای کلمه ای قدیمی

«حسب الامر» فقط مال امروز نیست. این اصطلاح توی متون ادبی و تاریخی ما هم ریشه های محکمی داره و از قدیم الایام به کار می رفته. وقتی کتاب های تاریخی یا متون ادبی کهن رو می خونیم، ممکنه با جملاتی مواجه بشیم که این اصطلاح رو توی خودشون دارن. مثلاً:

توی کتاب تاریخ بیهقی، که پر از اصطلاحات شیرین و کهن فارسیه، میشه نمونه های مشابهی رو پیدا کرد که نشان دهنده تبعیت از فرمان یا دستور پادشاهان و بزرگان اون زمانه. البته بیهقی خودش معمولاً از کلمات فارسی خالصی مثل «بر حسب» یا «بر اثر» استفاده می کنه، اما مفهوم «حسب الامر» همیشه حاضر بوده.
یا توی داستان ها و حکایات قدیمی، ممکنه شنیده باشیم: «فلانی حسب الامر پادشاه، روانه شهر دیگر شد.» یعنی پادشاه دستور داده و اون فرد هم اطاعت کرده و راه افتاده.

این کاربردها نشون میده که «حسب الامر» ریشه های عمیقی توی زبان و فرهنگ ما داره و فقط یه اصطلاح گذرا نیست.

سطح رسمیت و لحن: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد

اینجا یه نکته خیلی مهم وجود داره که باید حسابی حواسمون بهش باشه: «حسب الامر» یه اصطلاح رسمی و ادبی محسوب میشه. این یعنی چی؟ یعنی اینکه توی مکالمات روزمره یا گپ و گفت های دوستانه و غیررسمی، احتمالاً استفاده ازش یه کم عجیب به نظر میرسه. مثلاً اگه دوستتون بهتون بگه: «بیا بریم کافه»، شما در جوابش نمی گید: «حسب الامر شما، بنده به کافه می آیم!» این جمله هم خنده داره و هم زیادی رسمی.

توی این جور موقعیت ها، بهتره از معادل های ساده تر و فارسی خودمون استفاده کنیم. مثلاً می گیم: «باشه، به دستور شما میام» یا «طبق گفته شما، این کارو انجام میدم.» پس همیشه یادتون باشه که باید لحن کلامتون رو با موقعیتی که توش هستید، هماهنگ کنید. استفاده درست از کلمات، نشونه تسلط ما به زبان و البته هوشمندی ما در برقراری ارتباطه.

نحوه نگارش: فاصله و نقطه، ریزه کاری های مهم

برای اینکه نگارش «حسب الامر» هم درست باشه، یه نکته کوچیک هست که خوبه بهش توجه کنیم. بین «حسب» و «امر»، معمولاً یه نیم فاصله یا فاصله مجازیه. یعنی بهتره این دو کلمه رو چسبیده به هم (مثل «حسب الامر») یا با فاصله کامل (مثل «حسب الامر») ننویسیم. نوشتن به صورت «حسب الامر» یا «حسب الامر» رایج تر و درست تره، و در نهایت هم به زیبایی و خوانایی متن کمک می کنه. البته در زبان عربی این دو کلمه چسبیده بهم و با یک ال نوشته میشود که در فارسی برای خوانایی بهتر با نیم فاصله و یا رعایت فاصله نگاشته میشود.

این ریزه کاری ها ممکنه به نظر کوچیک بیان، ولی توی متون رسمی و مهم، رعایتشون نشونه حرفه ای بودن و تسلط ما به اصول نگارشه.

«حسب الامر» و هم خانواده هاش: مقایسه ای کاربردی

گفتیم که زبان فارسی پر از ظرافته و برای یک مفهوم، کلی عبارت و کلمه مختلف داریم. «حسب الامر» هم کلی هم خانواده و عبارت مشابه داره که هر کدوم شاید یه ریزه تفاوت معنایی یا لحنی باهاش داشته باشن. شناخت این تفاوت ها کمک می کنه دقیق تر بنویسیم و حرف بزنیم.

تفاوت «حسب الامر» با «طبق دستور» و «به دستور»

شاید بپرسید خب وقتی «طبق دستور» یا «به دستور» داریم، چرا باید از «حسب الامر» استفاده کنیم؟ جوابش اینه که هر کدوم یه بار معنایی و رسمیت خاصی دارن:

«حسب الامر»: این اصطلاح یه جورایی حس رسمی تری داره و معمولاً توی متونی به کار میره که می خوایم نهایت احترام و تبعیت از یه فرمان رو نشون بدیم. یه جورایی لحن ادبی تر و فاخرتری داره. وقتی می گیم «حسب الامر ریاست محترم»، یه حس قدرت و جایگاه ویژه ای از ریاست به خواننده منتقل میشه.

«طبق دستور»: این عبارت هم رسمیه، اما یه کم از «حسب الامر» صمیمی تره. یعنی همچنان توی مکاتبات اداری و رسمی ازش استفاده میشه، ولی شاید اون بار ادبی و کهن «حسب الامر» رو نداشته باشه. مثلاً: «طبق دستور مدیر، کارها انجام شد.» خیلی سرراست و بدون اضافه کاری، مفهوم رو می رسونه.

«به دستور»: این یکی از همه ساده تر و کاربردی تره. هم توی مکالمات رسمی و هم نیمه رسمی کاربرد داره. لحنش از «طبق دستور» هم کمتر رسمیه و بیشتر برای موقعیت هایی به کار میره که می خوایم خیلی مستقیم و بدون تکلف بگیم یه کاری به خاطر دستور کسی انجام شده. مثلاً: «این پروژه به دستور شهردار آغاز شد.»

به طور خلاصه، «حسب الامر» حس کلاسیک و ادبی داره، «طبق دستور» رسمیه و کاربردی، و «به دستور» ساده و سرراست تره.

«بر اساس فرمان» و «پیرو دستور»: کمی رسمی تر، کمی متفاوت تر

عبارات دیگه هم هستن که به مفهوم «حسب الامر» نزدیکن ولی باز هم تفاوت های ظریفی دارن:

«بر اساس فرمان»: این عبارت خیلی شبیه «حسب الامر» عمل می کنه و بار رسمی بالایی داره. شاید حتی بتونیم بگیم کاملاً مترادف «حسب الامر» هست، اما چون از واژه های فارسی «بر اساس» و «فرمان» استفاده کرده، برای کسانی که دوست دارن کمتر از کلمات عربی استفاده کنن، گزینه خوبیه. مثلاً: «بر اساس فرمان رهبر، این طرح اجرا شد.»

«پیرو دستور»: این عبارت یه جورایی نشون میده که کاری که داره انجام میشه، در ادامه و دنباله یه دستور قبلیه. یعنی قبلاً یه دستوری داده شده و حالا این اقدام، «پیرو» و در راستای اون دستور قبلیه. مثلاً: «پیرو دستور مورخ ۱۰/۱۱/۱۴۰۲، جلسه ای تشکیل گردید.» اینجا انگار داره میگه «در ادامه و عطف به دستور قبلی…». این عبارت هم کاملاً رسمیه و بیشتر توی مکاتبات اداری به کار میره و یه حس پیوستگی زمانی هم داره.

پس، انتخاب بین این همه عبارت، واقعاً به اون ریزه کاری هایی بستگی داره که ما می خوایم توی متنمون نشون بدیم. هر کدومشون یه جورایی رنگ و بوی خاص خودشون رو دارن.

اصطلاحات شیرین با «امر» و «حسب» که بد نیست بدونیم

همونطور که دیدید، کلمات «حسب» و «امر» به تنهایی کلی معنی دارن و وقتی با هم ترکیب میشن، «حسب الامر» رو می سازن. اما این دو کلمه توی ترکیب با کلمات دیگه هم اصطلاحات خیلی قشنگ و پرکاربردی رو به وجود آوردن که بد نیست باهاشون آشنا بشیم. اینطوری دیدمون نسبت به زبان فارسی و عربیِ توی فارسی، بازتر میشه.

ترکیب هایی با «امر»: از بزرگان تا آخر کار

کلمه «امر» فقط به معنی فرمان نیست. وقتی با کلمات دیگه ترکیب میشه، می تونه کلی معنی جدید و جذاب بده:

  • اولی الامر: این اصطلاح رو بیشتر توی متون دینی و مذهبی می شنویم. «اولی الامر» یعنی «صاحبان امر» یا «صاحبان فرمان». توی اسلام، این اصطلاح برای اشاره به کسانی به کار میره که حق رهبری و فرماندهی دارن، مثل ائمه اطهار (ع). مثلاً وقتی می گن «اطاعت از اولی الامر»، منظور همون کسانی هستن که از طرف خدا یا ولی منصوب شده، حق رهبری دارن.

  • آخر الامر: این یکی خیلی پرکاربرده. «آخر الامر» یعنی «در نهایت»، «سرانجام»، «پایان کار» یا «عاقبت». وقتی می خوایم بگیم یه چیزی بالاخره به کجا ختم شد، از این اصطلاح استفاده می کنیم. مثلاً: «کلی تلاش کردیم و آخر الامر موفق شدیم.» یعنی تهش به موفقیت رسیدیم. این اصطلاح یه جورایی حس جمع بندی و نتیجه گیری رو منتقل می کنه.

  • تحت الامر: این اصطلاح یعنی «زیر فرمان»، «مأمور به انجام کاری بودن»، یا «در اختیار کسی بودن». اگه کسی «تحت الامر» شخص دیگه ای باشه، یعنی باید از دستورات اون اطاعت کنه و در چارچوب فرمان های اون عمل کنه. مثلاً: «تمامی نیروهای این بخش، تحت الامر فرماندهی کل هستند.» یعنی همه گوش به فرمان اون فرمانده هستن.

  • حاصل الامر: این اصطلاح هم شبیه «آخر الامر» به معنی «خلاصه»، «نتیجه» یا «تهِ کار» هست. وقتی یه اتفاق یا صحبت طولانی رو خلاصه می کنیم، می تونیم بگیم: «حاصل الامر این شد که باید کار رو از نو شروع کنیم.» یعنی نتیجه کلی ماجرا این بود. خاقانی، شاعر بزرگ، در جایی می گوید: «جمله الامر با خواص عمل / نام نامصفی نمی شاید.» این اصطلاح در متون کهن ادبی نیز به معنای نتیجه و خلاصه به کار رفته است.

  • جمله الامر: این عبارت بیشتر توی متون قدیمی و ادبی به معنی «سخن کوتاه»، «خلاصه کلام»، «بالجمله» یا «فی الجمله» استفاده می شده. یعنی وقتی می خوایم یه مطلب رو جمع بندی کنیم و خلاصه ای ازش بگیم. خاقانی در جای دیگری از «جمله الامر» به همین معنای خلاصه سخن استفاده کرده است.

ترکیب هایی با «حسب»: از حال تا ظاهر

کلمه «حسب» هم وقتی با کلمات دیگه میاد، اصطلاحات خیلی جالبی رو می سازه:

  • بر حسب: این ترکیب همون معنی «طبق» و «بر اساس» رو میده. با این تفاوت که «بر» بهش اضافه شده تا فارسی تر و روان تر بشه. مثلاً: «این تصمیم بر حسب تجربه گرفته شد.» یعنی بر اساس تجربه ای که داشتیم، این تصمیم رو گرفتیم. این اصطلاح توی مکالمات و متون روزمره و رسمی خیلی پرکاربرده.

  • حسب الحال: این اصطلاح یعنی «بر حسب حال»، «متناسب با وضعیت فعلی» یا «با توجه به اوضاع و احوال». وقتی می خوایم بگیم یه کاری رو با توجه به شرایط موجود انجام دادیم، از این عبارت استفاده می کنیم. مثلاً: «حسب الحال، تصمیم گرفتیم برنامه سفر رو عوض کنیم.» یعنی با توجه به وضعیت، برنامه رو تغییر دادیم. خیلی شاعرانه و قشنگه.

  • حسب المعمول: این اصطلاح یعنی «بر حسب عادت»، «مطابق معمول» یا «همانطور که همیشه بوده». وقتی می خوایم بگیم یه کاری طبق روال همیشگی انجام شده، از این عبارت استفاده می کنیم. مثلاً: «حسب المعمول، جلسه رأس ساعت شروع شد.» یعنی مثل همیشه، جلسه سر وقت شروع شد. یه جورایی نشون دهنده روتین و نظم هست.

  • حسب الظاهر: این یکی هم خیلی جالبه. «حسب الظاهر» یعنی «بر حسب ظاهر»، «ظاهراً»، «به ظاهر» یا «از روی آنچه پیداست». وقتی می خوایم بگیم یه چیزی توی نگاه اول اینطوری به نظر میرسه ولی ممکنه واقعیت فرق داشته باشه، از این عبارت استفاده می کنیم. مثلاً: «حسب الظاهر همه چیز خوب پیش میره، ولی باید بیشتر دقت کنیم.» یعنی از بیرون اینطور به نظر میرسه. این اصطلاح یه حس کنجکاوی و دقت بیشتر رو القا می کنه.

می بینید که این دو کلمه چقدر دست ودل بازن و توی ترکیب با کلمات دیگه، کلی اصطلاحات کاربردی و پرمعنی رو به ما هدیه دادن. یاد گرفتن این ها نه تنها دایره لغاتمون رو وسیع تر می کنه، بلکه کمک می کنه با ظرافت و زیبایی بیشتری حرف بزنیم و بنویسیم.

نتیجه گیری: جمع بندی یک مفهوم کاربردی

در این سفر کوتاه به دنیای کلمات، با هم مفهوم «حسب الامر» را زیر و رو کردیم و از ریشه های عمیق عربی اش تا کاربردهای امروزی اش را بررسی کردیم. فهمیدیم که «حسب الامر» یعنی «طبق دستور» یا «به فرمان» و بیشتر در متون رسمی و اداری به کار می رود تا نشان دهد یک اقدام بر پایه یک فرمان بالادستی صورت گرفته است.

یاد گرفتیم که کلمه «حسب» به معنی «بر اساس» و «امر» به معنی «فرمان» است و در کنار هم، این اصطلاح کلاسیک و باوقار را می سازند. درباره تلفظ صحیحش حرف زدیم تا دیگر شکی باقی نماند و همچنین دیدیم که چطور این اصطلاح در کنار عبارات مشابهی مثل «طبق دستور» یا «به دستور» قرار می گیرد، هر چند هر کدام بار معنایی و سطح رسمی بودن مخصوص به خود را دارند.

در نهایت، با برخی از ترکیب های شیرین و پرکاربرد «امر» و «حسب» مثل «اولی الامر»، «آخر الامر»، «بر حسب» و «حسب الحال» آشنا شدیم که نشان دهنده غنای بی نظیر زبان فارسی و تأثیرپذیری آن از زبان عربی است. زبان ما مثل یک گنجینه است که هر چه بیشتر در آن جستجو کنیم، جواهرات ارزشمندتری را پیدا خواهیم کرد. امیدوارم حالا دیگر «حسب الامر» برایتان مثل یک دوست قدیمی و آشنا باشد و با اعتماد به نفس کامل از آن استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا