تاریخ مختصر سرزمین میانه؛ جهان ارباب حلقهها چگونه شکل گرفت؟
[ad_1]
وقتی آمازون خبر ساخت یک سریال در دنیای ارباب حلقه ها را منتشر کرد ، طرفداران این حق رای دادن جهان معروف و شگفت انگیز بسیار خوشحال شدند. اما شاهکارهای رسمی و غیر رسمی JRR تاریخ تالکین در این جهان آنقدر وسیع و گسترده است که برخی ممکن است اشتباه گرفته شوند.
حوادث فیلم های هابیت و ارباب حلقه ها کمتر از 100 سال به طول انجامید با داستانهای مختلف در مورد قرون وسطی و سایر جهانهای آنها ، و داستانهای بیشمار از تن. و قرنهای زیادی باقی مانده است. پیش قدمتی که آمازون مجبور بود بسازد بین 3000 تا 6000 سال قبل از بیلبو بگینز بود که یک حلقه را کشف کرد ، زمانی که فراز و نشیب های زیادی داشت.
اگر کتاب تالکین را نخوانده اید و می خواهید درباره تاریخ قرون وسطی بیشتر بدانید ، چهار دوره تاریخی و رویداد مهم وجود دارد.
دوران اول – روزهای قدیم
روزهای قدیم به دورترین زمان در اساطیر تالکین اشاره دارد ، اما زمان همیشه بحث برانگیز است ، حتی در دنیای رویاها. به همین دلیل ، شروع و پایان فصل اول نیز با مشکلاتی روبرو است. ساده ترین راه برای درک این دوره این است که به روزهای قدیم به عنوان همه سالهای قبل از دوران دوم فکر کنیم.
دوره اولیه جهان تالکین به دو بخش تقسیم می شود: رویدادها و نوشته های ماقبل تاریخ ، که در مکان خود منطبق هستند. داستان سیلماریلیون با Ainolindale (آهنگ Ainur) شروع می شود ، که افسانه ای از آفرینش یا وجود و جهان آردا است. ایلوواتار خالق و خدای اردا بود و آینور اولین موجودی بود که خلق کرد. والار و مایار قوی ترین اعضای Ainur هستند. پس از ایجاد اردا ، ایلوواتار والار و مایار را به جهان فرستاد تا آن را شکل دهند و به آن شکل جغرافیایی بدهند. آنها دو درخت والینور را تشکیل می دهند و نور ایجاد می کنند.
ملکور یکی از اعضای Ainur قوی تر از بقیه است و افکار شیطانی در سر دارد و قصد دارد شورش کند. ملکور دائماً در تلاش است تا بر جهان جدید مسلط شود و آن را به قلمرو خود تبدیل کند ، اما والار و مایار در مقابل او ایستاده اند. اما ملکور به کارهای شیطانی خود ادامه داد و اولین استاد تاریکی شد.
ایلوواتار آردا را با کودکان پر می کند. جن ها و سپس افرادی که هر دو در این عصر ایستاده اند. جن ها جاودانه هستند و توانایی حرکت بین سرزمین میانه و والینور ، جایی که والار در آن قرار دارد را دارند. انسانها پس از جن ها ایجاد شده اند و زندگی کوتاه تر و شکننده تری دارند. سایر نژادهای خاورمیانه ، مانند کوتوله ها ، عقاب ها و دشمنان ، توسط Ainur دیگری با اجازه ایلوواتار ایجاد شدند.
جنی به نام فین وی رهبر گروهی از جن ها به نام نولدور است که به دلیل خرد و مهارت خود در ساختمان سازی مشهور هستند. پسرش فینور از نور دو درخت والینور یک سیلام یا سه سنگ قیمتی ساخت. در همین حال ، ملکور که توجه الفبا را به خود جلب کرده است ، بی اعتمادی و شکنجه را به حروف الفبا وارد می کند و برخی از آنها را به اعماق تاریکی می رساند تا به اورک تبدیل شود.
ملکور ، که آرزوی سیلماریل ها را دارد ، متحد آنگولی ها می شود. Aungoliant یک روح شیطانی است که شکل یک عنکبوت بزرگ را به خود می گیرد. Melkor و Angulyant به درخت Valinor آسیب می رسانند. ملکور فین را می کشد و گوهرها را می دزدد. سایر اعضای والار در بازیابی باقی مانده و باقی مانده ، که برای خورشید و ماه تهیه می کنند ، موفق هستند. سالهای قبل از این رویداد ، که به عنوان دوره فرمانداری شناخته می شود ، طولانی تر از سالهای بعدی خورشیدی بود.
فینور ، مشتاق انتقام گرفتن از پدرش ، نام جدیدی به ملکور داد: مورگوت. فینور تلاش می کند تا علیه مورگوت متحد شود ، اما فایده ای نداشت و خود او توسط بالروگ ها کشته می شود. مورگوت محاصره شده و مجبور به عقب نشینی می شود. نسل جدیدی از جن ها در حال متولد شدن هستند ، از جمله شخصیت های ارباب حلقه ها مانند گالادریل و الروند. قبایل و کوتوله های انسانی قلمرو خود را تشکیل می دهند و تمایل به قدرت بیشتر و تملک زمین بین آنها قوی تر می شود.
کوروش ، یکی از کمترین مایاها ، خدمتگزار مورگوت شد. این دوران با نبرد بزرگی به پایان رسید ، که در آن والار ، جن ها ، انسان ها و کوتوله ها با هم متحد شدند تا مورگوت را شکست داده و او را به تاریکی و پوچی برگردانند. سه گوهر سیلماریل از دیدگان پنهان هستند ، یکی در آسمان ، یکی در قلب زمین و دیگری در دریا.
دوران دوم – ظهور سیرون
دوره دوم که سه هزار و چهارصد و چهار هزار طول می کشد ، دوره ایجاد حلقه های معروف قدرت و همچنین دوره ای است که مجموعه آمازون در آن سپری شده است.
پس از سقوط مورگوت ، سیرون فرار کرد و با بقیه مخفی شد. جن ها در قلمرو جاودانه پذیرفته می شوند ، اما برخی از آنها مناطق جدیدی مانند Orgion را پیدا می کنند. کوتوله ها ، که در خط مقدم جنگهای بزرگ باستانی بودند ، سنگرهای خود را ترک کردند و به فرزندان دورین در موریا پیوستند. در اینجا رویدادها و مکان هایی که در فیلم هابیت می بینیم آورده شده است. انسان ها در جزیره نویمان در وسط یک اقیانوس بزرگ زندگی می کنند و از آن نسل هایی به وجود می آیند که بیشتر از مردم عادی عمر می کنند. مدتی به نظم موجود احترام گذاشتند ، اما به جن ها و جاودانگی آنها حسادت کردند.
یک ابزار ساز به نام آناتار ، که در واقع سایرون است و خود را تظاهر می کند ، ظهور می کند و خود را ارباب هدایا می نامد. او به الف نولدور ، از جمله لرد کلبریمبور ، از نوادگان فنلاند ، نحوه ساخت حلقه های جادویی را آموزش می دهد. اما آناتار / سائرون که توسط جن ها دیده نمی شود ، باراد دور را می سازد ، قلعه ای تاریک که به سنگر سعیرون تبدیل می شود.
Cyron به ساخت نه حلقه برای انسان و هفت حلقه برای کوتوله ها کمک می کند ، در حالی که جن ها سه حلقه برای خود می سازند. در براد دور ، در وسط زبان نابودی ، کوروش یک حلقه واحد ایجاد می کند ، حلقه ای که بر حلقه های دیگر حاکم است. اما هنگامی که سونا از یک حلقه استفاده می کند ، جن ها ترفندهای خود را می دانند و متوجه می شوند که فریب خورده اند.
انگشتر ساخته شده توسط جن ها عاری از شر کوروش است و کوتوله ها اگرچه بخاطر قدرت حلقه حرص خورده اند اما به دعوت کوروش پاسخ نمی دهند. اما سیرون سرانجام موفق شد آن 9 نفری را که انگشتر به دست داشتند جذب کند و به آنها قول جاودانگی و جاودانگی بدهد ، هر چند که این قول ، مانند انگشتر ، بیشتر نفرین بود تا هدیه. این نه انسان nazgool می شوند یا شبح می کنند و برای همیشه به Cyron خدمت می کنند. جن ها حلقه های خود را پنهان کردند تا سایرون نتواند قدرت بیشتری دریافت کند.
در نبرد ، جن و سیرون سلبریمبور و متحدانش با ارباب تاریکی و قدرت او روبرو می شوند ، سپس Orgion به طور کامل نابود می شود. الروند ریوندل را به عنوان پناهگاهی برای جن ها قرار داده است ، اما با گذشت زمان جن ها متوجه می شوند که قادر به برقراری ارتباط با کوروش نیستند.
خبر می رسد و انسان ها و جن ها برای دفاع از سرزمین میانه و تصرف کوروش با هم متحد می شوند. اما صلح کوتاه مدت است.
سائورون که توسط انسانهای امروزی اسیر شده است ، ذهن او را مسموم می کند ، درست مانند اینکه ملکور ذهن جن ها و ایجاد اورک ها را مسموم می کند. افرادی که تحت تأثیر کوروش قرار دارند از والار متنفرند و برای زندگی ابدی با آنها می جنگند. برای مجازات چنین شورش و کفر بزرگی ، خبر وارد آب می شود و در نتیجه به بقیه جهان سفر می کند.
بازماندگان این حوادث شهرهای گوندور و آرنور و متحدان آنها را برای فتح مجدد کوروش ساختند. ایسیلدور ، نسل دوم پادشاهان گوندور و آرنور ، کوروش را تسخیر کرد و یک حلقه واحد گرفت. اما او توسط حلقه اغوا می شود و وسوسه می شود و در برابر شکستن آن مقاومت می کند.
فصل سوم – نبرد حلقه ها
در اینجا برخی از اهداف اشتراک گذاری shareware که می توانید استفاده کنید آورده شده است. ایسیلدور ، که دارای یک حلقه است ، سعی می کند با ضربه زدن به مچ دست خود از اورک های مهاجم ناپدید شود ، اما حلقه به طرف او می چرخد و از دست او فرار می کند و ایزیلدور را می کشد. بیش از دو هزار سال است که یک حلقه مخفی شده است.
در عین حال ، مردم و جهان های مختلف آنها دائماً در حال مبارزه هستند و به دلیل طول عمر کوتاه و بیماری ، از تأثیر آنها بر خاورمیانه کاسته می شود. جادوگران ، از جمله گاندالف ، راداگاست و سارومان ، به سرزمین مرکزی می رسند. فضایی مجلل و آرام در Shire نیز وجود دارد. الروند با دختر گالادریل سلبرین ازدواج می کند و نتیجه آن دختری به نام آرون است. کوتوله های موریا تلاش کردند تا در دل زمین حفاری کنند تا اینکه با یک بالرین برخورد کردند و پس از متحمل شدن خسارات فراوان ، به کوه تنها پناه بردند.
در این مرحله بود که اسمیگل حلقه مجرد را پیدا کرد و آن را گرفت و به تدریج سیرون را به قدرت بازگرداند تا اینکه سالها بعد بازگشت. اسمیگل در کوههای مه آلود پنهان شد و با حلقه “ارزشمندی” که صدها سال ساخته بود ماند. هنگامی که بیلبو به کوتوله ها به رهبری تورین اسپربروت می پیوندد تا قلمرو کوتوله ها را از اژدهای اسماگ باز پس گیرد ، در سفر خود با اسمیگل ، موجودی که اکنون گالم نامیده می شود ، ملاقات می کند و در طول مدتی که زندگی می کرد ، یک حلقه از او می گیرد.
در حال حاضر ، واضح است که Cyron هنوز یک تهدید بزرگ است. حلقه تا فرودو آمد و گاندالف از شورای سفید خواست تا اقدامی انجام دهد ، اما آنها تردید کردند و گاندالف متحدان حلقه را ایجاد کرد ، از جمله فرودو بگینز ، ساموئیس گامجی ، مری و پیپین ، گیملی دورف ، لگولاس A. ، برومر ، و برومر از نوادگان ایسیلدور است.
از شرکای حلقه خواسته می شود که حلقه واحد را بشکنند. آنها برخوردها و حرکات زیادی را می بینند و اورک ها ، پوره ها و دیگر موجودات سیاه موانع زیادی را بر سر راه خود قرار می دهند و از هم جدا می شوند. در نهایت ، فرودو و سام به موردور و کوه ویرانی می رسند ، اما فرودو نمی تواند در برابر وسوسه حلقه مقاومت کند. گالم انگشتر را از او می دزدد و سرانجام با انگشتری در دست به آتش کوه ویرانی می افتد. حلقه ها و دایره ها شکسته شده و وضعیت به حالت قبلی خود باز می گردد.
دوران سوم با سلطنت آراگورن و ازدواج آرون به پایان رسید. آراگورن جهان بشر را متحد می کند. زندگی همه در حال بهبود است ، اما فرودو در طول سفر به شدت مجروح می شود ، که باعث بیماری او در سالگرد طول عمر آنها شد. در نهایت ، فرودو اجازه دارد به سرزمینی جاودانه برود و خاورمیانه را ترک کند.
سال چهارم – عصر انسان
تالکین در مورد دوران چهارم بسیار اندک نوشت ، و شاید به این دلیل که جهان رویاها در شرف تبدیل شدن به دنیایی است که امروز هستیم. گاندالف ، الروند و گالادریل به همراه فرودو به والینور می روند. گیملی و لگولاس مدتی با هم تردد می کردند. هابیت ها مدتی به سرزمین های دیگر سفر می کنند ، اما سرانجام همه موجودات جادویی به والینور می روند ، یا به طور کامل ناپدید می شوند و دنیا را برای انسان ها می گذارند.
آراگورن ، همراه با آرون ، سالها پادشاهی کردند و حالت هماهنگ و هماهنگی از هماهنگی و تعادل کامل ارائه دادند. تا زمان مرگ هر دو به مرگ طبیعی می میرند و پسر آراگورن به پادشاهی می رود و زندگی می کند. نیروهای خوب و بد همچنان در تعادل کامل هستند و چرخه زندگی ادامه دارد.
منبع: CBR
[ad_2]