زندانیان سرزمین ارواح؛ رمزگشایی اتفاقات پایان فیلم جدید نیکلاس کیج
[ad_1]
نیکلاس کیج در Ghost Prisoners بازی می کند ، فیلمی عجیب با غریبه ، پایانی عمیق تر و عمیق تر که نیاز به توضیح بیشتری دارد. این فیلم داستان مردی به نام هیرو است که توسط فرماندار (بیل موزلی) برده می شود تا برنیس (سوفیا بوتلا) را برگرداند و او را به مکانی متروک به نام Ghostland برسانند. قهرمان سفر خودآگاهی را آغاز می کند و بسیاری از صحنه های فیلم با خودآگاهی او روبرو می شود. او با آسیب های متعدد به بدن ، ذهن و روحش بزرگ می شود ، که منجر به خودآگاهی او در انتهای تصویر می شود.
زندانیان شبح به کارگردانی Ghost Prison ، کارگردانی Zion Sono ، فیلمساز تجربی محبوب ، ترکیبی از مفاهیم جدید و قدیمی است که در زندگی بشر نفوذ کرده است. این فیلم انواع عناصر وسترن ، نئونوار و اکشن را با تجربه ای منحصر به فرد ترکیب می کند که حتی سامورایی ها و گاوچرانان زن را متقاعد می کند که زنانی با لباس سنتی گیشا با “تلفن” لباس پوشیده اند. در این ویدئو ذکر شده است که به زودی اقداماتی انجام می شود ، اما اکثر صحنه های این عکس قدیمی هستند.
در پایان اسارت ارواح ، نیکلاس کیج و سوفیا بوتلا به شهر سامورایی برمی گردند تا با فرماندار مقابله کنند و شهر را از کنترل او خارج کنند. در حالی که برنیس پدربزرگش و برنیس باقی مانده در شهر را برای برکناری او کشت ، او موفق شد بزرگترین نگهبان دولت ، تاک ساکاگوچی را شکست دهد ، حتی اگر خسته بود. فیلم با انتقام اشراف و شکست مفسدان به پایان رسید و باعث تغییر زمان شد.
سرانجام سرنوشت زندانیان چه می شود؟
هنگامی که قهرمان سعی می کرد دنیای ارواح را ترک کند ، یک اتوبوس عجیب مسلح به لباس های قدیمی در زندان او را متوقف کرد که باعث انفجار بمب در لباس او شد و بازوی او را به شدت مجروح و بیهوش کرد. در دنیای رویا ، او متوجه می شود که این جهش یافته ها با سرزمین ارواح ارتباط دارند ، آنها زندانیانی هستند که به یک محل دفن زباله های هسته ای متصل شده اند و این باعث تغییر ویرانگری شده است. برج و خرابه های ساعت با یک نیروگاه هسته ای شکسته باقی مانده است و مردم آنجا ارواح هستند. هیرو دوباره سعی می کند بیرون بیاید و جهش یافته ها دوباره با او ملاقات می کنند ، اما او متوجه می شود که رهبر آنها دوست قدیمی او ، سایکو است که شخصیت غول پیکر فرماندار را برملا می کند و از هیرو می خواهد که همه را از او خلاص کند.
در پایان فیلم ، قهرمان و برنیس وارد شهر سامورایی می شوند و با فرماندار و ساکنان بی رحم شهر مبارزه می کنند که اجازه می دهند این مرد فاسد از قدرت خود استفاده کند. در حالی که قهرمانان نگهبانان مسلح را نابود می کنند ، برنیس خواهر بزرگتر خود سوزی را آزاد می کند. او فرماندار را که از فرار دوستانش بسیار ضعیف شده است شلیک می کند و سپس دکمه های لباس قهرمان را باز می کند. خبرنگاری که شاهد مرگ فرماندار بود به سرزمین ارواح بازگشت و به مردم اطلاع داد که از آن به بعد با اخبار آزادی تشویق می کنند. در همین حال ، برج ساعت فرو ریخت و تصویر سیاه شد. صحنه بعدی تصویری از هیرو ، برنیس و سوزی در یک شهر سامورایی را نشان می دهد ، در حالی که خروس پشت سر آنها می نالد و نوید آغاز یک روز جدید در زندگی آنها را می دهد.
اما چرا قهرمان باید سرزمین ارواح را آزاد کند
زندانیان شب یک فیلم مستقل از سینمای ژاپن است و بسیاری از شخصیت های آن را می توان در لایه های فیلم یافت. سرزمین نابودی رادیواکتیو محل تصادفات وحشتناک و خانه ارواح سرگردان است که در جریان جهش ژنتیکی انفجار هسته ای جان خود را از دست دادند. این زمین علاوه بر دنیای ارواح ، آتشی برزخ است که این ارواح در آن گرفتار شده اند و آزادی قهرمان بر عهده قهرمان است. ظاهر فیلم نشان می دهد که شخصیت سایکو نقش مهمی در انفجار داشت و اگر قهرمان به او خیانت نمی کرد ، در اتوبوس نبود. از آنجا که قهرمان ناخواسته باعث ناآرامی های نژادی شد ، نجات زمین برای او منطقی است. مهمتر از همه ، قهرمان با قربانیان اقدامات خود روبرو شد و این زمان کمی برای بهبود بود.
او به سایکو می گوید که فکر می کند ارواح از آنها متنفر بوده اند ، اما در هنگام آزادی برنیس متوجه می شود که آنها به کمک او احتیاج دارند زیرا خود او بخشی از جمعیت رادیواکتیو شده است. پادشاه شرور بلافاصله فرماندار این ارواح را که در فیلم با اشاره به برج ساعت نشان داده شد ، دستگیر کرد. با اتمام ماموریت ، زمان دوباره می گذرد و روح آنها آزاد می شود.
مردم سرزمین نمی توانند با فرماندار رقابت کنند ، بنابراین برای این کار به قهرمانان نیاز دارند. در ابتدای فیلم از هیرو به عنوان ناجی یاد می شود ، او کنترل ماشین را از دست می دهد و ناخودآگاه وارد سرزمین ارواح می شود. مردم از دیدن خون غلیظ ، که نمادی از زندگی است ، خوشحال می شوند. همانطور که توسط یک مرد سفیدپوست با بالهای فرشته نشان داده شده است ، دنیای روح جایی است که مردگان در آن زندگی می کنند. از آنجایی که هیرو و برنیس در حال مرگ از شدت درد هستند (برنیس از نظر روحی و جسمی) ، می توانند وارد منطقه شوند ، اما نمی توانند خارج شوند مگر اینکه بر گذشته دردناک غلبه کنند و زیبایی معنوی او را به آن اشاره کنند.
پسر قرمز
هیرو و برنیس هر دو در این حادثه جان خود را از دست دادند که توسط پسر قرمز به آن اشاره شد. وقتی هیرو و سایکو حمام می کنند. دوستش که بچه را تهدید به کشتن کرد ، هیرو با او درگیر شد. افراد زیادی در این درگیری خونین از جمله پسر و مادر برنیس جان باختند. هیرو با دانستن اینکه پلیس مادر برنیس را هدف گلوله قرار داد ، فرار کرد و او را مورد اصابت گلوله قرار داد. هیرو به دوست خود خیانت کرد و یک سری حرکت ایجاد کرد. برنیس فرزند خوانده فرماندار می شود ، هیرو در یک شهر سامورایی زندانی می شود و سایکو در اتوبوسی که باعث جهش شده است قرار می گیرد.
پسر قرمزپوش در زمان سختی در فیلم قهرمان را تماشا می کند و سپس فرار می کند. هیرو به سایکو می گوید که ارواح که به او صدمه زده اند به او کمک کرده اند و شاید روح پسر درگیر شده است. کودک تحت تأثیر ویژگی های خوب قهرمان قرار می گیرد و از یک طرف ، دلیل اصلی انتقام او است. این همچنین نمادی از درگیری قهرمان با گذشته و قصد او برای خلاص شدن از آن است که شبیه فرار پسر است.
چرا هیرو یاسوجیرو را کشت؟
تاک ساکاگوچی سامورایی صحبت کننده و نگهبان فرماندار فیلم است. او افتخار خود را فدای خدمت به او کرد تا اینکه رئیسش علیرغم وعده هایش نتوانست یاسوجیرو ، دختر خوانده دیگر را آزاد کند. او با دزدیدن رئیس خود کمی انتقام می گیرد ، اما هنوز در جن زدگی مجرم است. وقتی با قهرمان روبرو شد ، احساس مشترکی بین دو مبارز وجود داشت و آنها حتی اسلحه به دست گرفتند. اما اکنون که فرماندار رفته است ، نگهبانان او باید شکست داده شوند. یاسوجیرو متوجه این موضوع شده و حمله می کند ، اما توسط هیرو شکست می خورد و به خاطر آنچه انجام داده مجازات می شود.
واقعاً پایان فیلم به چه معناست؟
دیدگاه زندانیان Ghostland زمان روشنی است ، گذشته را رها کرده و به راه خود ادامه می دهد. اگرچه فیلم در گذشته بسته شده بود ، اما صحنه سرقت از بانک مربوط به زمان حال است. بادهای شهر سامورایی ، منافع فرماندار فعلی ، گاوچران ها و حتی تخریب سرزمین مردگان اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. پایان فیلم ، با رهایی روح از زندگی گذشته و تغییر جریان قدرت ، نشانه تغییر زمان است. فرماندار نمادی از یک دولت سرکوبگر است و شعار “زنده باد دامداری” مستقیماً از وجود کمونیسم در دولت او حکایت می کند (مزرعه مزرعه توسط جورج اورول). پوسترهای تبلیغاتی با شعارهایی مانند “دوباره کشور را بالا ببرید” که در سراسر شهر سامورایی یافت می شود اشاره کوتاهی به پرونده ترامپ گرایی در ایالات متحده دارد.
فیلم زیبای Sono Prisoners of Ghostland با ایجاد داستان شخصی در حال حرکت و تلاش برای یافتن یا بازسازی گذشته ای که در ابتدا وجود نداشت ، یک راه خوب برای این حواس پرتی قدیمی است. این فیلم درباره خروج از گذشته و ایجاد جامعه ای در زمان حال و حرکت به جلو در آینده به شیوه هایی است که از درد مردم حمایت کرده و آنها را التیام می بخشد.
منبع: screenrant
[ad_2]