چند قسمت بی گناه پخش شده
«بی گناه» به کارگردانی مهران احمدی و تهیه کنندگی مصطفی کیایی یکی از سریال های است که این روزها از فیلیمو پخش می شود. داستان این سریال با حرص طمع و ثروت اندوزی آغاز و در میانه کار به عشق و خیانت می رسد. طبق اعلام عوامل فیلم «بی گناه» در 22 قسمت پخش می شود.
تشابه اسمی «بی گناه» با سریال هم گناه برادران کیایی در ابتدا این شبه را به وجود آورد که این سریال فصل دوم هم گناه است اما با شروع سریال مشخص شد خط مشی داستان ارتباطی با اثر قبلی برادران کیایی ندارد و احمدی سراغ یک اثر مستقل رفته است.
همین ابتدا تکلیف را مشخص کنیم «بی گناه» از آن سریال هایی نیست که با گذشت زمان همچنان برایتان جذاب باشد و دوباره آن را ببینید. طبق نظر بزرگان و صاحب نظران سینما یک اثر هنری خوب آن است که با گذشت زمان جذاب تر شود و قائم به زمان خودش نباشد. کارگردان «بی گناه» به این نکته توجهی نداشته و فقط سریالی سطحی ساخته است.
مخاطب در قسمت اول با اتفاقات و کاراکترهای بی شماری مواجه می شود که او را سردرگم می کند اما اگر مخاطب صبوری باشید و قدم به قسمت دوم بگذارید بخش زیادی از سردرگمی تان رفع و اتفاقات معنادارتر می شود.
احمدی در «بی گناه» معمایی پیچیده را با روابط تو در تو به مخاطب عرضه می کند. منصفانه نگاه کنیم قسمت اول سریال خیلی پر کشش نبود اما با گذشت چند قسمت و بیان معماها کمی کشش برای مخاطب مخصوصا دوستداران برادران کیایی ایجاد شد. به طور کلی مصطفی و محسن کیایی در مقام تهیه کننده و نویسنده این سریال بر خلاف آثار قبلی خود انتظار مخاطبان را برآورده نکرده اند. «بی گناه» در اکثر قسمت ها سطحی کند و غیر منطقی است.
بازی و اکت بازیگران این سریال که اکثرا چهره هستند نکته خاصی ندارد و شاهد بازی های درخشانی نیستیم. بالعکس چهره اولی های «بی گناه» خوش درخشیدند. شاید همین موضوع یکی از نقاط مثبت سریال باشد؛ معرفی چهره جدید و اجازه درخشیدن در کنار بازیگران چهره.
اگر بخواهیم جزئی به بازی بازیگران کار بپردازیم بهتر است ابتدا برویم سراغ بازی مهران احمدی که علاوه بر حضور در مقام کارگردانی بازیگر یکی از نقش های اصلی سریال هم هست. او هنوز به چنان تسلطی برای کارگردانی و بازی همزمان نرسیده و همین موضوع به یکی از علل منفی سریال تبدیل شده است. او برخلاف نقش های قبلی اش نه کاراکترش را خوب درآورده و نه ماهیت سریال را! البته نباید از بازی هدیه بازوند و نسرین نصرتی که قبلا در سریال های کمدی دیده بودیمشان غافل شویم. آن دو به خوبی از عهده ایفای نقش جدی هم برآمدند. اینکه چرا سازندگان تصمیم گرفتند محسن کیایی و شبنم مقدمی را نقش مقابل هم قرار بدهند متوجه نمی شوم! با وجود گریم محسن کیایی تفاوت سنی این دو به شدت محسوس و این انتخاب یک بدسلیقگی است که در ذوق مخاطب می زند.
دیالوگ های سریال هم ساده و برخلاف پیچیدگی روابط نکته خاصی برای عرضه به مخاطب ندارد. صرفا جملاتی برای اطلاع رسانی در سطحی ترین شکل ممکن بیان می شود. کم پرداختن به دیالوگ ها توسط تیم نویسندگی باعث شده شما بتوانید به راحتی جمله بعدی بازیگر را حدس و لبخند به لب خودتان بیاورید. مثلا درقسمت دوازدهم در سکانسی مکالمه بین جانا (ماهور الوند) با استاد (مسعود رایگان) را می بینیم. در شرایطی که همه منتظر شنیدن دیالوگ های خوب و بازی درخشان این دو بازیگر چهره هستند صحنه به مصنوعی ترین حالت ممکن می گذرد و حوصله مخاطب را سر می برد.
نویسنده های «بی گناه» هم سعی کردند با طرح مسائل روز جامعه از جمله جنبش می تو موسیقی زیر زمینی و احداث مزرعه بیت کوین مخاطبان بیشتری را همراه خود کنند. اما با گذشت سیزده قسمت هنوز به آسیب شناسی و نتیجه گیری ای نسبت به این موضوعات نپرداخته اند. به نظر می رسد باید تا قسمت آخر سریال صبر کنیم و ببینیم هدف از طرح این موضوعات آسیب شناسی بوده یا صرفا جذب مخاطب!
لیلا نوعی / خبرنگار حوزه سینما