10 شخصیت شرور بی وجدان برتر فیلم های علمی-تخیلی
[ad_1]
امروزه الگوی کلاسیک شخصیت شرور حتی در فیلم های علمی-تخیلی، با ارائه ی جزئیات بیشتر در داستان سرایی کاملا تغییر کرده است. در حال حاضر، به ندرت شخصیتی وجود دارد که کاملا «شر» باشد. لبه های سخت شخصیتی آنها، ویژگی هایی که با آن به عنوان شخصیتی شرور معرفی می شوند، اغلب در داستان کمرنگ می شود و با درکی که از شخصیت پیدا می کنیم تقریباً جایی برای نفرت باقی نمی ماند. داستان هایی که از زاویه ی دید آنتاگونیست ها بیان می شوند، طرفداران زیادی پیدا کرده اند. با این داستان ها، شرورهای بی وجدان داستان های قدیمی را که همواره از آن ها متنفر بودیم بهتر می شناسیم و متوجه می شویم انگیزه هایشان کمی قانع کننده تر از شکست دادن خوبی است. همین شناخت باعث می شود تا این شخصیت ها جذابیت بیشتری پیدا کنند.
با وجود همه ی این ها، در ژانر علمی-تخیلی هنوز هم شحصیت های شرور بی وجدان پیدا می شوند. آدم های واقعاً بد پایه و اساس فیلم های انتقام جویانه، جنایی، ماجراجویی و به ویژه ابتدایی ترین فیلم های سفر قهرمان هستند. گاهی اوقات، یک شرور بی وجدان برای کل داستان کافی است.
10. رد اسکول، دانشمند نازی بی رحم
تصور آزمایش های علمی ای که آنقدر وحشتناک باشند که حتی حزب نازی را آزار دهد، دشوار است. اما رد اسکول حتی از این هم فراتر رفت. در دنیای سینمایی مارول ، او رهبر هایدرا، بخش علمی نازی است. به فرمان او است که ابر-سلاح هایی با منبع انرژی بی نهایت مبتنی بر سنگ تولید می شود.
رد اسکول رحم ندارد. در اولین صحنه ی حضور خود، او پس از یافتن تستراک تمام ساکنان بی گناه یک دهکده را بی رحمانه قتل عام می کند. رد اسکول خود را آخرین بازمانده از نبرد استاد هیتلر می داند که از پس عبور از آتش، فوق بشر بیرون آمده. او حاضر است برای رسیدن به اهدافش دست به هر کاری بزند، حتی کشتن مافوقش.
9. امیل هارتینگ، تبدیل افراد به قاتلان قابل کنترل
دکتر امیل هارتینگ مدیر اجرایی Rising Spirit و شرور اصلی فیلم علمی-تخیلی «بلاد شات» (Bloodshot) است. در ابتدا او به عنوان شخصیتی قهرمان معرفی می شود که شرکتش را وقف پیشرفت در حوزه ی سایبرنتیک با کارایی بالا برای سربازان معلول کرده است.
بلادشات به لطف دکتر قادر به تعقیب قاتل همسرش، مارتین آکس است. ولی همسر ری اصلاً به قتل نرسیده است. او هنوز زنده است و مارتین آکس هم هرگز او را ندیده است. هارتینگ نه تنها قهرمان نیست که یک هیولا است. او از فناوری خود برای کاشت خاطرات دروغین در ذهن بلادشات استفاده کرده است، او را به ابرانسانی غیرقابل توقف تبدیل کرده و از او به عنوان قاتل شخصی اش استفاده می کند.
8. اوون داویان، روشی خاص برای کشتن گروگان ها
با وجود این که که چند فیلم اول مجموعه «ماموریت غیرممکن» (Mission: Impossible) مانند فیلم های بعدی این مجموعه محبوب نیست، ماموریت غیرممکن 3 (Mission: Impossible 3) یکی از جذاب ترین شخصیت های شرور این مجموعه ی علمی-تخیلی را معرفی کرده است. اوون داویان مانند آنتاگونیست های دیگر مجموعه واقعا به شرارت اعتقاد ندارد. او فقط تاجری سرد و بی عاطفه است.
اوون داویان فروشنده اسلحه ای فعال در سطح جهانی است که شهرتش در فروش سلاح به تروریست ها است. او حاضر است برای اهدافش هر کاری که لازم است انجام دهد و متوجه شده است تهدید به مرگ معمولا موثر است. امضای داویان این است که یک ماده منفجره با کنترل از راه دور به جمجمه گروگان تزریق می کند تا آنها و هر کسی که به آنها اهمیت می دهند را کنترل کند.
7. آماندا والر: دولت در سایه
بدون شک آماندا والر شرور «جوخه انتحار» است. در ابتدا به نظر می رسد تهدید در جزیره کورتو مالت به اندازه کافی بزرگ است که لزوم ماموریت این تیم نه چندان قهرمانانه را تضمین کند، هرچند که این ماموریت از نظر قانونی مشکوک باشد.
در پایان فیلم، شخصیت واقعی والر آشکار می شود که به مراتب بدتر از شخصیت خودخواهش در اولین حضور او است. مسئولیت تهدید اصلی فیلم، استارو بیگانه، کاملاً با والر بود. دلیل این ماموریت نجات افراد یا گسترش آزادی نیست، بلکه او فقط می خواست اشتباهات خود را بپوشاند.
6. کن کسل، تبدیل قتل به بازی
کن کسل، شرور فیلم علمی-تخیلی «بازیکن» (Gamer)، نابغه ای در زمینه ی فناوری با مهارت های بازاریابی عالی است. مانند بسیاری از تبهکاران داستان های علمی-تخیلی، کسل از فناوری نانو برای کنترل ذهن استفاده می کند. اما تفاوت او با دیگر شروران این است که از طریق بازی های ویدیویی خود، آسیب پذیرترین اقشار جامعه یعنی ورشکستگان و تهی دستان، زندانیان و کودکان را هدف قرار می دهد.
کسل دو بازی ویدئویی به نام های Society و Slayerz اجرا می کند که هر دو به بازیکنان اجازه می دهند با فناوری خود انسان ها را کنترل کنند. او از طریق شخصیت بازی هایش، سوژه های آزمایشی به دست می آورد و از طریق بازیکنانش، توجیه قانونی برای گسترش کارش پیدا می کند. این مرد ممکن است در ظاهر مدیری ظالم به نظر برسد، اما در اصل او نابغه ای است که تمایل به تسلط بر جهان دارد.
5. امپراطور، برنامه ریزی برای مرگ و نابودی
1,647,000
تومان
1,330,000
تومان
پالپاتین که با نام امپراطور یا دارث سایدوس نیز شناخته می شود، علیرغم حضور در بسیاری از فیلم های «جنگ ستارگان» (Star Wars)، شخصیتی نسبتاً مرموز است. چیزی که در مورد ارباب سیث مشخص است این است که او تمایل زیادی به توطئه های گسترده دارد، به هیچکس جز خودش وفادار نیست و از ایجاد درد و رنج لذت عمیقی می برد.
میزان مرگ و میری که این شخصیت شرور در این فرنچایز علمی-تخیلی باعث آن بوده، به سادگی قابل شمارش نیست. پیدا کردن تعداد نسل کشی هایی که او مرتکب شده است بسیار ساده تر خواهد بود. کلیت جنگ کلون ها (Clone Wars) ایده ی اوست و ستاره ی مرگ مسلماً تاج موفقیت اوست که اگر خیانت دارث ویدر نبود، احتمالاً موفق هم شده بود.
4. اوبادیا استن، سودجوی بی وجدان جنگی
اوبادیا استن شناخته شده ترین شخصیت شرور MCU نیست اما او کارش را برای شروع فرنچایز به درستی انجام داده است. استن شریک تجاری مورد اعتماد تونی استارک معرفی می شود، موقعیتی که او نزد پدر استارک نیز در فیلم اصلی مرد آهنی داشت.
زمانی که تونی تصمیم می گیرد تولید سلاح را متوقف کند تا انسان بهتری شود، موقعیت استن در خطر قرار می گیرد. او نه تنها سال ها بود که تسلیحات استارک اینداستریز را می فروخت، بلکه در ماجرای دستگیری تونی در ابتدای فیلم نیز دست داشت. زمانی که برنامه استن برای کشتن تونی و سرقت فناوری مرد آهنی با شکست مواجه می شود، تصمیم می گیرد خودش دست به کار شود و مردی را که مثل پسرش بود بکشد.
3. سایفر، تروریست سایبری خائن
فرنچایز «سریع و خشن» (Fast and Furious) همواره کار سختی برای حفظ شروران خود در نقش منفی داشته است، البته بجز سایفر. این هکر بدنام هیچ گاه هیچ مشکلی با حفظ شرارت خود نداشته است.
هیچ تاکتیکی وجود ندارد که سایفر برای رسیدن به هدفش یعنی تسلط جهانی، مایل به استفاده از آن نباشد. او در اولین حضور خود در فرنچایز، نوزادی را می رباید تا دام (وین دیزل) را تهدید کند. او معتقد است که با آغاز یک جنگ هسته ای جهانی، می تواند تکه های گمشده را جمع کند و بر جهان حکومت کند. سایفر به ندرت خودش در خط مقدم می جنگد. او ترجیح می دهد از مهارت های تکنولوژیکی و بی رحمی بی حد خود برای وادار کردن دیگران به کشتن در جهت اهداف او استفاده کند.
2. ایمورتان جو، جنگ سالار پسا آخرالزمانی
«مکس دیوانه: جاده خشم» (Mad Max: Fury Road) یکی از بهترین فیلم های اکشن سینماست، اما این تنها نقطه قوت آن نیست. بازی های بی نظیر در نقش شخصیت های اغراق شده مانند فیوریوسا، ناکس و شرور داستان، ایمورتان جو، ارباب سیتادل از دیگر نقات قوت فیلم است.
ایمورتان جو از طریق کنترل آب ارگ، که در محیط کویری پسا آخرالزمانی داستان کمیاب است، حکومت می کند. ظلم او به زنان هیچ حد و مرزی ندارد و تنها چیزهایی که به نظر می رسد دوست دارد، یا حتی واقعاً برایش ارزش قائل است، پسرانش هستند که همگی از طریق تجاوز جنسی به دنیا آمده اند. قلعه ایمورتان جو اساساً تسخیرناپذیر است، بنابراین تنها از طریق فریب دادن این شرور با نقطه ضعفش، یعنی فرزندانش، می توان بر او پیروز شد.
1. آندری ساتور، نابودی دنیا با خودش
درست است که طرح داستان «تنت» (Tenet) عمیقاً گیج کننده است، اما یک چیز کاملاً واضح است: خشم خودخواهانه شرور داستان، آندری ساتور. اکثر شرورها برای قدرت یا پول یا حداقل برای به دست آوردن چیزی مبارزه می کنند اما ساتور فقط می خواهد خدا باشد یا تا جایی که می تواند به آن نزدیک شود.
ساتور دلال اسلحه ی بین المللی و بدنامی است که به نظر می رسد ثروت خود را با مواد رادیواکتیو بازیابی شده از سایت های آزمایش شوروی سابق به دست آورده است. در واقع، او کلید آینده ی اسرارآمیز داستان برای نابود کردن جهان شناخته شده با معکوس کردن زمان است. انگیزه ی شخصی او با تشخیص سرطانش قوی تر می شود. ساتور از خشم برانگیخته می شود، بنابراین تنها پاسخ او به مرگ غریب الوقعش این است که سعی کند بقیه بشریت را هم با خود نابود کند.
منبع: CBR
[ad_2]