چه عواملی فیلم‌های صامت را صاحب ارزش بسیار زیادی در تاریخ سینما می‌کنند؟

[ad_1]

عصر فیلم های صامت تأثیر غیرقابل انکاری بر سینمای بعدی داشت و به همین دلیل به فیلم های مفصل وابسته نبود و از ارزش مساوی با فیلم های صامت برخوردار بود. این فیلم ها فیلم هستند زیرا از زبان سینمایی بسیار متفاوتی نسبت به اکثر فیلم های صحبت کننده استفاده می کنند. در این مقاله به دلایل ارزشمند فیلم در سینمای صامت می پردازیم.

فیلم های تولید شده در دهه 1920 با محدودیت های فنی زیادی از جمله فقدان صدا روبرو بودند. با این حال ، این محدودیت به تجلی بی شمار شاهکارهای درخشان تبدیل شده است که اگر صدا با سینما یکسان نباشد ، ایجاد نمی شود. سینمای خاموش به خودی خود یک هنر کامل است و اگرچه صدا راههای جدیدی را برای بیان باز کرده است ، اما جلوی درخشش بزرگترین فیلم های صامت را نگرفته است.

قصد هنرمند عامل مهمی است که باید در رابطه با فیلم صامت مورد توجه قرار گیرد. اگرچه فیلم صامت تنها راهی بود که فیلمسازان می توانستند آن را تا اواخر دهه 1920 بسازند ، اما این فیلمسازان همچنان هنر صامت خود را با در نظر گرفتن نیازهای مخاطبان در غیاب صدا ایجاد کردند. فیلم خاموش به طور خاص هنری است بدون صدا ، بنابراین گنجاندن صدا لزوما فیلم صامت را تقویت نمی کند. از این نظر ، فیلم صامت به اندازه یک فیلم سیاه و سفید کامل است. نه به دلیل کمبود رنگ ، بلکه کاملاً مستقل از آن کمبود. مفهوم سینمای رنگی از نظر کیفیت با سینمای سیاه و سفید مطابقت نخواهد داشت و سینمای بی صدا که با گوینده ارتباط دارد نیز چنین خواهد بود. اگرچه یک اثر باید مستقل از هدف نویسنده آن مورد قضاوت قرار گیرد ، اما هدف نویسنده مهمترین قسمت فرایند خلاقیت است و نمی توان هنگام ارزیابی اثر به طور کامل نادیده گرفت.

کسانی که به دنبال طلا هستند

چارلی چاپلین در یکی از محبوب ترین فیلم های صامت ، The Gold Rush. در این فیلم چاپلین شخصیت خوبی شبیه به چاپلین را بازی می کند و با حرکات ، رقص و طنز منحصر به فرد خود ، قدردانی زیادی از فیلم صامت می کند.

نسخه چاپ شده چاپلین از The Gold Rush در سال 1925 مثال خوبی است. در حالی که اکثر تغییرات چاپلین در فیلم مثبت است ، نیازی به افزودن به داستان چاپلین نیست. این بیشتر از متن فیلم است و طنز اغلب در توضیح شوخی های چاپلین از بین می رود. چاپلین یکی از موفق ترین فیلمسازان در انتقال زیرزمینی به سینمای صحبت کننده بود (هنری و نه تجاری) ، زیرا فیلم را در ذهن داشت. از سوی دیگر ، طلایاب یک فیلم صامت بود که بعداً با صدا پخش شد تا علاقه عمومی به این فیلم دوباره زنده شود و در حالی که موفقیت آمیز بود ، علاوه بر صدا ، فیلم را از نظر هنری خراب کرد.

فیلم رنج جاندارک

رنه ژان فالکونتی در خط اصلی فیلم The Passion of Joan of Arc ، به کارگردانی کارل تئودور درایر. بسته شدن فالکونتی در این قسمت اوج هنر تئاتر را نشان می دهد ، که حتی دیدن تصویری از او درد و غم است و در عین حال آرامش خاصی برای بیننده است.

در مورد یک فیلم صامت ساخته شده در هنگام ورود صدا ، مشکل نیت هنرمند حتی بیشتر بوجود آمد. اگرچه ما نمی توانیم بگوییم که اگر کارل درایر (فیلمساز دانمارکی) بخواهد ، می تواند از رنج در فیلم های ژان داراک در سال 1928 عکاسی کند ، اما تنها پس از معرفی صدا به دنیای سینما ، فیلم ها را کارگردانی کرده است. دو برابر ناطق موفق است. یک مثال خوب از بی احترامی کامل به صدا در هر مرحله از یک فیلم متحرک ، حتی در زمانی که مخاطب نتیجه نهایی را می بیند. در حالی که بیننده تقریباً ویدیو را در موسیقی دید ، صدا هرگز کارگردان را اذیت نکرد. فقدان صدا در این فیلم توجه بیشتری را به تصاویر بصری جلب می کند ، که از نزدیک بر شدت تأکید می کند. نزدیکی به فیلم معروف ماریا فالکونتی ، حتی اگر او در این فیلم با صدای بلند صحبت نکند ، تنها چیزی است که فیلم را ارزشمند می کند. فیلم سازان مدرن موسیقی متن را کنترل می کنند. در رنج ژان دارک نیز چنین بود و برای دستیابی به هدف خود ، موسیقی انتخابی درایر ساکت بود. این ادعا که فقدان صدا محدودیت مشکوکی در خلق فیلمساز است.

فقدان صدا در فیلم نه تنها یک محدودیت نیست ، بلکه در واقع ، حتی بزرگترین فیلم های صامت نیز از آن حمایت می کنند. فقدان صدا باعث می شود فیلمسازان به تصویر فیلم وزن بیشتری بدهند ، جلوه فیلم را افزایش دهند و قدرت عناصر بصری را حفظ کنند. در حالی که یک فیلم صحبت کننده قادر است صدا و بینایی را با عناصر قدرتمند خود متعادل سازد ، در سینمای صامت ، تصویر بصری تنها راه انتقال این عناصر است ، برعکس ناتوانی در “فیلم های موسیقی متن هیجان انگیز”. حتی فیلم های متحرک روایت نیز غیر طبیعی تلقی می شوند و نادرستی هایی را در انتقال داستان و موضوع برجسته می کنند. این رویکرد امکان اجرای دیدنی تر را حتی در اجراهای تئاتری با داستانهای نسبتاً مستند و جدی فراهم می کند. به دلیل این عنصر ذهنی اغراق آمیز ، درام خاموش اغلب ملودرام است ، که چیز بدی نیست. این روش دیگری برای ابراز احساسات است که به ویژه در سینمای صامت بسیار مثر است. اکسپرسیونیست های آلمانی از تصاویر منحصر به فرد برای انتقال موضوعات و احساسات خود استفاده کردند ، اما هنرمندان آنها را به طرق مختلف در سراسر جهان تکمیل کردند. مانند اسبی که در آسمان در فیلم باد 1928 به کارگردانی ویکتور شوستروم می دوید. مجموعه نیروهای مرده در فیلم 1919 J’accuse به کارگردانی Gans (که بخش بزرگی از قدرت و جذابیت خود را برای بازیابی صدا از دست داد) ؛ پویایی فیلم 1929 مرد با دوربین فیلم ، به کارگردانی ژیگا ورتوف ؛ و فیزیک ناب در کمدی چاپلین ، کیتون و لوید. همه فیلمسازان عمده صامت ، اغلب خارج از محدوده واقعیت ، راه هایی را برای ارائه بصری روایت های خود یافته اند ، تا حدی به دلیل عدم وجود صدا در فیلم. بسیاری از فیلم های صامت از جلوه های خودشان گرفته تا گیم پلی فوق العاده ، از انتقال واضح خود هیجان زده شده اند و نمایانگر عناصر طبیعی دیگر صدا هستند.

فیلم های با قیمت

ارتش مرده J’accuse ، که تنها سکوت مناسب بود ، قدرت زیادی را از دست داد و آن را به بهبودی خوب کشاند.

این اجتناب از گسترش تصاویر یافت شده در آن دوران بیشتر در مورد فیلم های جدی تر و دراماتیک صادق است ، که هدف آنها ارائه داستان خود به روشی تا حدی دست یافتنی است-هدفی که یک کمک مشروع برای کمک صوتی است. نقطه قوت فیلم صامت که ما در اینجا شرح می دهیم عدم امکان مشکل رئالیستی است که بعداً در دهه 1930 برطرف شد. البته بیشتر عناصر ناخوشایند سینما در فیلمهای غیرممکن مانند فیلم های فانتزی و ترسناک باقی می ماند.

این هرگز به خوردن سینما حمله نمی کند. در مقابل ، معرفی صدا امکانات کنترل بی شماری را باز کرده است و اجتناب ناپذیر است که سینمای صامت به این پیشرفت بزرگ فناوری نرسد. استفاده از صدا مطمئناً امکانات و روشهایی را که در عصر آرام پدید آمده است حذف نمی کند. این بدان معناست که روشهای جدیدی برای جایگزینی روشهای قدیمی وجود دارد. همانطور که قبلاً ذکر شد ، این اجتناب از عناصر بصری سوررئالیسم در فیلمهای تئاتری جدی تر بیشتر از فیلمهای اغراق آمیز مانند جادوگر شهر اوز (1939) ، فیلم رویایی ژان کوکتو یا فیلم ترسناک مشهود است. همانطور که گفته شد ، بسیاری از برنامه های گفتگوی هیجان انگیز وجود دارد که در آب غوطه ور شده اند و از فیلم های صامت ملودراماتیک مانند کفش های قرمز (1984) با دنباله ای رویایی پیروی می کنند. Ordet 1955 با قیام معجزه آسای آن ؛ چشم انداز دریایی ژان در L’Atalante (1934) ؛ 1955 شب شکارچی اکسپرسیونیست روشن می شود و نشان می دهد. این فیلم ها نشان می دهد که رویکرد ملودراماتیک فیلم های صامت حتی در فیلم های پرحرف نیز می تواند مثر باشد.

این غیرقابل انکار است که فقدان صدا در فیلم های تولید شده در دهه 1920 محدودیتی برای امکانات خلاقانه ایجاد شده توسط پیشرفت های تکنولوژیکی بعدی بود ، اما فیلم های صامت شایسته آنها هستند ، زیرا عدم صدا به آنها اجازه می دهد از دیگر زبان های سینمایی استفاده کنند. از آنهایی که بعداً می آیند کم نیست. فیلم های بی صدا تنها یادگارهای گذشته نیستند که تنها با توجه به آغاز سینما ارزشمند هستند. بسیاری از فیلم های صامت را می توان از نظر تکنیک ، کیفیت و دید هنری با بهترین کیفیت سینما مقایسه کرد و ما آنها را مانند جانشینان پر سر و صدای خود دوست داریم.

منبع: thetwingeeks

[ad_2]

Back to top button