خلاصه کامل کتاب سوء قصدهایی به زندگی آن زن (مارتین کریمپ)
خلاصه کتاب سوء قصدهایی به زندگی آن زن ( نویسنده مارتین کریمپ )
نمایشنامه «سوء قصدهایی به زندگی آن زن» اثر مارتین کریمپ، یکی از اون کارهای تئاتریه که مغز آدم رو قلقلک می ده و کلی حرف برای گفتن داره. این کتاب برخلاف نمایشنامه های سنتی، یک ساختار رادیکال و پست مدرن داره که به جای شخصیت های ثابت و یک خط داستانی مشخص، هفده سناریوی مستقل رو ارائه می کنه که هر کدوم از منظری متفاوت به «آن زن» می پردازن.
اگر دنبال یه نمایشنامه هستین که ذهن تون رو به چالش بکشه و شما رو وادار به فکر کردن کنه، این همون کاره. کریمپ اینجا نه تنها قواعد بازی رو عوض کرده، بلکه از طریق همین ساختارشکنی، نقد تند و تیزی به جامعه مدرن، مصرف گرایی و سلطه رسانه میزنه. «آن زن» در این نمایش، به جای اینکه یک شخصیت باشه، بیشتر شبیه یک ایده یا نمادی از هویت های چندگانه ما توی دنیای امروزه که هر بار توی یک نقش و جایگاه جدید ظاهر میشه و ما رو به فکر فرو میبره. این مقاله قراره یه غواصی عمیق باشه توی دنیای این اثر، از ساختارش گرفته تا مضامین فلسفی و اجتماعی که توش پنهان شده.
مارتین کریمپ؛ مردی که تئاتر را به چالش کشید
مارتین کریمپ، نمایشنامه نویس بریتانیایی، اسم آشنایی برای کسایی که دل تو گروی تئاتر مدرن و پست مدرن دارن. آدم های کمی هستن که می تونن هم قواعد بازی رو بشکنن و هم با تکه های شکسته، یه اثر هنری درخشان خلق کنن؛ کریمپ یکی از همین آدماست. برای اینکه «سوء قصدهایی به زندگی آن زن» رو بهتر بفهمیم، خوبه یه نگاهی به ذهن و جهان بینی خود نویسنده بندازیم.
از بکت تا پست مدرن: مسیر فکری کریمپ
مارتین کریمپ سال ۱۹۵۶ توی انگلستان به دنیا اومد و تو دانشگاه ادبیات انگلیسی خوند. از همون سال های اول دانشکده، یه جورایی مسیرش رو پیدا کرد و تحت تأثیر غول هایی مثل ساموئل بکت و اوژن یونسکو، شروع به نوشتن نمایشنامه کرد. بکت و یونسکو، که از پیشگامان تئاتر ابزورد بودن، راه رو برای کریمپ باز کردن تا اون هم بتونه از قید و بندهای سنتی درام رها بشه و حرف خودش رو بزنه.
بعد از اینکه درسش تموم شد، کریمپ دیگه تمام وقت افتاد تو کار نوشتن و ترجمه. سیزده تا از نمایشنامه هاش تو تئاتر اورنج تری و رویال کورت لندن روی صحنه رفتن و هر کدومشون یه اتفاق مهم تو دنیای تئاتر بودن. کریمپ رو بیشتر به خاطر همین ساختارشکنی ها و نگاه عمیقش به مفاهیم انسانی و اجتماعی می شناسن. یکی دیگه از کارهای مهمش که ارزش خوندن رو داره، «در جمهوری شادی» (In the Republic of Happiness) هست که اون هم مثل «سوء قصدهایی به زندگی آن زن»، پر از لایه های فکری و نقدهای اجتماعیه.
کریمپ و نقد اجتماعی: نگاهی به جهان بینی نویسنده
کریمپ فقط یه داستان گو نیست؛ اون یه منتقده. یه منتقد تیزبین که با ابزار تئاتر، جامعه مدرن، مصرف گرایی بی حد و مرز، سیاست های عجیب و غریب و سلطه بی چون و چرای رسانه ها رو زیر سؤال می بره. اون معتقده که جامعه مدرن ما رو به سمت یه جور بی هویتی و سردرگمی سوق داده و ما داریم تو یه دنیای مجازی و مصرف گرا غرق می شیم.
«سبک مارتین کریمپ» اینه که برای بیان این نقدها، به جای اینکه مستقیم حرفش رو بزنه، از فرم نمایشنامه استفاده می کنه تا مخاطب رو به فکر بندازه. یعنی ساختارشکنی تو نمایشنامه هاش، فقط برای قشنگی نیست؛ یه ابزار خیلی قویه برای اینکه محتوا رو به شکلی تأثیرگذارتر منتقل کنه. مثلاً وقتی خبری از یه داستان خطی و شخصیت های واضح نیست، مخاطب مجبوره خودش رو بیشتر درگیر کنه و لایه های پنهان رو کشف کنه. این دقیقاً همون چیزیه که «مارتین کریمپ» از تئاترش می خواد: یه تجربه فکری، نه صرفاً یه سرگرمی.
سوء قصدهایی به زندگی آن زن: یک ساختارشکنی هوشمندانه
حالا می رسیم به قلب ماجرا، یعنی خود نمایشنامه «سوء قصدهایی به زندگی آن زن». این اثر، یه جورایی تعریف کلاسیک ما از نمایشنامه رو به هم می ریزه و یه تجربه کاملاً جدید بهمون می ده. اینجا با یه داستان سنتی طرف نیستیم؛ با یه جور پازل فکری مواجهیم که هر تیکه ازش، ما رو بیشتر غرق خودش می کنه.
معمای آن زن: غیاب یک شخصیت در هزار چهره
شاید عجیب ترین و جذاب ترین بخش «نمایشنامه سوء قصدهایی به زندگی آن زن» این باشه که شخصیت اصلی، یعنی «آن زن»، در طول نمایش اصلاً حضور فیزیکی نداره! در واقع، ما با «نبود شخصیت» یا «فقدان شخصیت» به جای شخصیت پردازی سنتی مواجهیم. به قول خودش تو نمایشنامه: «اون می گه یه شخصیت واقعی نیست، نه یه شخصیت واقعی شبیه چیزی که توی کتاب یا تلویزیون باهاش برخورد می کنید؛ بلکه اسمش رو می گذاره نبود شخصیت، فقدان شخصیت؛ این طور نیست؟»
هر کدوم از هفده سناریو، یک تصویر متفاوت از این «آن زن» رو به ما نشون می ده؛ انگار که داره از زوایای مختلف به یک منشور نگاه می کنه. یک بار معشوقه یه سیاستمداره، یه بار دیگه یه دختر جوان و سرخوش، بعد تبدیل میشه به یه مادر داغ دیده که بچه هاش رو تو جنگ از دست داده، یه هنرمند آوانگارد، یا حتی یه تروریست جوان. این واریاسیون های اسمی مثل «آنی»، «آنیا» و «آنوشکا» هم همین ابهام و پویایی رو بیشتر می کنن.
تکثر این نقش ها و هویت ها، یه تحلیل سوء قصدهایی به زندگی آن زن رو بهمون می ده که چطور توی دنیای مدرن، هویت آدم ها چندپاره و سیاله. انگار «آن زن» نمادیه از همه ما، که تو هر لحظه از زندگی مون، یک جنبه متفاوت از خودمون رو نشون می دیم و زیر بار فشارهای جامعه، هی تغییر شکل می دیم.
ساختار ضددراماتیک: هفده سناریو و دنیایی از ابهام
یکی از شاخصه های اصلی «نمایشنامه پست مدرن» اینه که قواعد رو به هم می زنه. «سوء قصدهایی به زندگی آن زن» هم از این قاعده مستثنی نیست. اینجا با هفده سناریوی مستقل روبروییم که هیچ طرح داستانی خطی و مشخصی ندارن. یعنی خبری از «ابتدای داستان»، «وسط داستان» و «پایان داستان» نیست. هر سناریو مثل یه اپیزود کوتاهه که می تونه خودش به تنهایی معنی داشته باشه.
از اون مهم تر، کریمپ هیچ دستور صحنه یا نام گذاری مشخصی برای شخصیت ها نذاشته. دیالوگ ها فقط با علامت «» مشخص شدن و حتی گفته شده که این اثر رو میشه با تعداد متفاوتی از بازیگرها اجرا کرد. این آزادی عمل، باعث میشه که هر کارگردان و هر مخاطبی بتونه تفسیر خودش رو از نمایشنامه داشته باشه و این، یکی از ویژگی های بارز «نمایشنامه ضدطرح» و «نمایشنامه ضدشخصیت» به حساب میاد.
جالبه بدونید که تو ادبیات نمایشی ایران هم، نمونه های مشابهی از این ساختارشکنی ها رو می بینیم. مثلاً کارهای عباس نعلبندیان یا بهرام بیضایی هم گاهی اوقات از ساختارهای سنتی فاصله می گیرن و به دنبال فرم های جدید می گردن. اما کاری که کریمپ کرده، به خاطر عمق فلسفی و جهان بینی انتقادی اش، یه سر و گردن بالاتر از یک صرفاً جسارت فرمی قرار می گیره.
زیر ذره بین نقد: مضامین اصلی و پیام های پنهان
در پس این ساختار ظاهراً آشفته و بدون نظم، یه دنیا مضمون عمیق و انتقادی نهفته است. نقد سوء قصدهایی به زندگی آن زن رو میشه از جنبه های مختلفی بررسی کرد:
- نقد سرمایه داری و جهان مصرف گرا: «آن زن» با هر بار ظاهر شدن در نقش های مختلف، نمادی میشه از اجزای این جهان مصرفی. از معشوقه یک سیاستمدار که احتمالا غرق در تجملاته، تا یه هنرمند آوانگارد که شاید داره سعی می کنه از این چرخه خارج بشه، همه و همه نشون دهنده تاثیرات سرمایه داری روی هویت ها و زندگی ماست.
- نقد سیاست های مخرب دولت های مدرن: کریمپ با اشاره به مسائلی مثل تروریسم، جنگ و سرکوب های مدرن، یه جورایی از «نمایشنامه سیاسی» استفاده می کنه تا سیاست های مخرب دولت ها و نظام های قدرت رو به چالش بکشه. سناریوها پر از کنایه و اشاراتی هستن که مخاطب رو به فکر درباره وضعیت جهانی و نقش دولت ها در اون وا می داره.
- سلطه رسانه و واقعیت مجازی: تو دنیای امروز، رسانه ها و اطلاعات، هویت و واقعیت ما رو شکل می دن. کریمپ این موضوع رو خوب فهمیده و تو نمایشنامه اش نشون می ده که چطور رسانه ها می تونن واقعیت رو دستکاری کنن و چه تصاویری از «آن زن» به ما نشون می دن که شاید هیچ ربطی به واقعیت نداشته باشه.
- مسائل مربوط به جنسیت و هویت زنانه: «آن زن» به عنوان یک شمایل زنانه در بستر این نقدها قرار می گیره. کریمپ با نشون دادن «او» در نقش های متناقض و گاهی اوقات متضاد، به جایگاه زن در جامعه مدرن و فشارهایی که روی اون هست، می پردازه.
- تأثیر ژان بودریار: همون اول نمایشنامه، یه جمله از ژان بودریار، فیلسوف اجتماعی مشهور فرانسوی، به چشم می خوره. بودریار روی مباحثی مثل واقعیت مجازی، شبیه سازی و نقد جهانی شدن خیلی کار کرده. این جمله نشون می ده که جهان بینی کریمپ چقدر با نظریه های بودریار هم راستاست و چطور با ژان بودریار و سوء قصدهایی به زندگی آن زن ، این نمایشنامه تبدیل به یه نقد عمیق از دنیای امروز ما میشه. اون جمله ای که می گه تاریک ترین مکان همیشه زیر چراغه شاید داره به این اشاره می کنه که چقدر چیزها تو دل روشنایی پنهان می مونن.
وحدت در کثرت: انسجام پنهان یک شاهکار
شاید فکر کنین نمایشنامه ای که نه طرح داستانی داره، نه شخصیت های مشخص و نه حتی دستور صحنه، چطور می تونه انسجام داشته باشه؟ اینجا دقیقاً نبوغ کریمپ رو می بینیم. با وجود همه این ساختارشکنی ها و تکثر هویت «آن زن»، یه منطق فلسفی و انتقادی قدرتمند، تمام اثر رو مثل یه نخ نامرئی به هم وصل می کنه. نویسنده عمدی مفاهیم کلیت، انسجام و روایت خطی رو به چالش می کشه، اما در نهایت، هدفش از این کار این نیست که یک آشفتگی مطلق ایجاد کنه.
هدف اصلی اینه که ما رو وادار کنه از قالب های فکری همیشگی مون بیرون بیایم و به دنبال معنا تو جاهای جدید بگردیم. این نمایشنامه ثابت می کنه که میشه بدون دنبال کردن قواعد بازی، حرف های خیلی عمیق تر و مهم تری رو زد. یه جورایی «وحدت در کثرت» اینجا به بهترین شکل خودش رو نشون می ده؛ هر چند «آن زن» هزار چهره داره و هر سناریو یه دنیای خودشه، اما همه شون یه پیام مشترک دارن: نقد جامعه ای که توش زندگی می کنیم.
کتابی خنده دار و درعین حال تکان دهنده. یک ترن هوایی از وسواس های قرن بیستمی است، از خشونت قومی و تروریسم، تا روابط محافظت نشده. (Faber publisher)
مرور سریع هفده سناریو: سفری کوتاه به دنیای آن زن
این نمایشنامه از هفده سناریوی مجزا تشکیل شده که هر کدوم از اونا یه قطعه از پازل پیچیده «آن زن» و جهان پیرامونش رو نشون می دن. در اینجا یه نگاهی به این سرفصل ها و خلاصه ای کوتاه از موضوع هر کدومشون می ندازیم تا یه دید کلی به محتوای جذابشون پیدا کنین:
| شماره سناریو | عنوان سناریو | موضوع کلی و ارتباط با نمایشنامه |
|---|---|---|
| ۱ | همه ی پیام ها پاک شد | بحثی درباره حذف اطلاعات، هویت دیجیتال و اثرات رسانه بر واقعیت. |
| ۲ | تراژدی عشق و ایدئولوژی | روایت هایی از عشق در بستر ایدئولوژی های سیاسی و تأثیر آن ها بر روابط انسانی. |
| ۳ | ایمان به خود | بررسی مفاهیم خودباوری و خودشناسی در دنیایی پر از تناقضات. |
| ۴ | مالک | نقد مالکیت و قدرت، و ارتباط آن با تسلط بر فرد و جامعه. |
| ۵ | دوربین عاشق شماست | اشاره به سلطه رسانه ها، شهرت و نقش تصویر در شکل گیری هویت. |
| ۶ | مامان و بابا | بازنمایی نقش های والدینی و تأثیر خانواده بر شکل گیری شخصیت. |
| ۷ | آنی جدید | ایجاد هویت های جدید و پاک کردن گذشته، در جهانی که همیشه در حال تغییره. |
| ۸ | فیزیک ذرات | تشبیه هویت «آن زن» به ذرات بنیادی، غیرقابل پیش بینی و متغیر. |
| ۹ | تهدید تروریسم بین الملل TM | نقد تروریسم و تأثیر آن بر زندگی روزمره و سیاست های جهانی. |
| ۱۰ | یه جورایی بامزه | بررسی طنز سیاه و کمدی در دل تراژدی های زندگی مدرن. |
| ۱۱ | بدون عنوان (۱۰۰ واژه) | نمادی از گمنامی، حذف اطلاعات یا عدم اهمیت روایت خطی. |
| ۱۲ | به طرزی عجیب | سناریویی که بر ابهام و غرابت اتفاقات زندگی تأکید می کند. |
| ۱۳ | ارتباط با بیگانگان | بحث درباره تنهایی، ارتباطات از دست رفته و تلاش برای یافتن پیوند. |
| ۱۴ | دختر همسایه بغلی | هویت های روزمره و چگونگی قضاوت ما درباره اطرافیان. |
| ۱۵ | گزارش | ارائه اطلاعات به شیوه ای خبری و بی طرفانه، که خود نوعی دستکاری محسوب می شود. |
| ۱۶ | فیلم اون جوری | اشاره به فیلم ها و نقش رسانه ها در بازنمایی زندگی و هویت. (این تنها سناریو است که احتمال حضور آن زن در آن داده می شود) |
| ۱۷ | از قبل منجمد | نقد از پیش تعیین شدگی سرنوشت و از دست دادن اختیار. |
سوء قصدهایی… در نگاه منتقدان جهانی
وقتی «سوء قصدهایی به زندگی آن زن» برای اولین بار سال ۱۹۹۷ تو سالن رویال کورت لندن روی صحنه رفت، کلی سر و صدا کرد. منتقدها و تماشاگرها حسابی شوکه شدن از این سبک متفاوت و جسورانه. یه عده شیفته نبوغ کریمپ شدن و یه عده دیگه گیج و سردرگم. ولی چیزی که مسلم بود، اینه که هیچ کس نمی تونست نسبت بهش بی تفاوت باشه.
منتقدهای معتبر بین المللی، این اثر رو یه کار طنزآمیز، تکان دهنده و عمیقاً فلسفی معرفی کردن. مثلاً انتشارات فابر (Faber publisher) که خودش ناشر این نمایشنامه هست، درباره اش گفته: «کتابی خنده دار و درعین حال تکان دهنده. یک ترن هوایی از وسواس های قرن بیستمی است، از خشونت قومی و تروریسم، تا روابط محافظت نشده.» این نقل قول نشون می ده که نمایشنامه چقدر تونسته هم زمان، جنبه های مختلف جامعه رو زیر ذره بین ببره و با زبانی گاهی اوقات طنز، حقایق تلخ رو بهمون یادآوری کنه.
تعداد بازیگرهای متغیر، فقدان دستور صحنه و نبود یه طرح داستانی خطی، همون چیزی بود که هم باعث تحسین می شد و هم چالش برانگیز. اما این چالش برانگیز بودن، خودش یه بخش مهم از ماهیت معرفی کتاب سوء قصدهایی به زندگی آن زن محسوب می شد؛ کریمپ نمی خواست مخاطب رو با یه اثر راحت و قابل پیش بینی مواجه کنه. می خواست اون رو وادار کنه که خودش فعال باشه و به دنبال معنا بگرده.
نقش علی اکبر علیزاد و نشر بیدگل در معرفی این اثر
حالا که صحبت از این شاهکار مارتین کریمپ شد، نمی شه از نقش مهمی که «علی اکبر علیزاد (مترجم)» و «نشر بیدگل» تو معرفی این اثر به فارسی زبان ها داشتن، غافل شد. علی اکبر علیزاد یکی از مترجم های کاربلد و باسابقه کشورمونه که تو زمینه ادبیات نمایشی، حسابی شناخته شده است. انتخاب و ترجمه چنین اثری نشون می ده که چقدر سلیقه و تخصص بالایی تو انتخاب متون داره.
علیزاد نه تنها متن رو به فارسی برگردونده، بلکه روح اثر رو هم حفظ کرده که تو یه نمایشنامه پست مدرن مثل این، کار آسونی نیست. ترجمه خوب، همیشه پل ارتباطی مهمی بین فرهنگ ها و زبان هاست و علیزاد این کار رو به بهترین شکل انجام داده.
از طرف دیگه، «نشر بیدگل» هم خودش یه پای ثابت معرفی آثار ارزشمند جهانی به مخاطب فارسی زبان به حساب میاد. این انتشارات با مجموعه نمایشنامه های فوق العاده اش، جای خودش رو تو دل اهالی تئاتر و ادبیات باز کرده. اونا با انتخاب نمایشنامه های مدرن و کلاسیک از نویسنده های بزرگ دنیا، کمک کردن که ما هم بتونیم طعم این آثار رو بچشیم و با گستردگی دنیای درام آشنا بشیم. پس باید از هر دو، هم علیزاد و هم بیدگل، بابت این تلاششون حسابی قدردانی کرد.
چرا باید سوء قصدهایی به زندگی آن زن را بخوانیم؟
«خلاصه کتاب سوء قصدهایی به زندگی آن زن ( نویسنده مارتین کریمپ )» فقط یه نمایشنامه نیست؛ یه جور تجربه فکری عمیقه که ذهن رو حسابی درگیر خودش می کنه. اگه دوست دارین از تئاتر فقط یه سرگرمی ساده نباشه و دنبال اثری هستین که به معنای واقعی کلمه شما رو به چالش بکشه، این کتاب برای شماست. کریمپ با این اثر، نه تنها به نقد جامعه مدرن و مصرف گرایی می پردازه، بلکه مفاهیم بنیادی مثل هویت، واقعیت و روایت رو هم زیر سوال می بره.
خواندن این نمایشنامه می تونه دریچه های جدیدی به روی شما باز کنه و نگاهتون رو به دنیای اطراف عوض کنه. اگر هم فرصتش پیش اومد و جایی اجراش رو دیدین، حتماً از دست ندین. چون «سوء قصدهایی به زندگی آن زن» فقط روی کاغذ نیست، روی صحنه هم حسابی غافلگیرتون می کنه و شما رو با خودش به دنیایی از ابهام، نقد و کشف معنا می بره. پس خودتون رو برای یه سفر فکری متفاوت آماده کنین!