گنجینه مثال برای تشبیه – راهنمای جامع و کاربردی

چند مثال برای تشبیه

تشبیه یعنی اینکه یک چیز رو به چیز دیگه ای شبیه کنیم. مثلاً وقتی می گیم «شجاعت مثل شیر غرش می کنه»، یعنی شجاعت رو به شیر تشبیه کردیم. این آرایه ادبی حسابی کلام رو قشنگ تر و ملموس تر می کنه. تو این مقاله قراره کلی مثال از تشبیه های مختلف رو با هم ببینیم.

اصلاً تشبیه چی هست؟ بیا راحت حرف بزنیم!

راستش رو بخوای، «تشبیه» یکی از شیرین ترین و پرکاربردترین آرایه های ادبی تو زبان فارسیه. از اسمش هم معلومه دیگه، یعنی یه چیزی رو به یه چیز دیگه «شبیه کردن». حالا چرا شبیه می کنیم؟ واسه اینکه حرفمون جون بگیره، قشنگ تر بشه، یا یه مفهوم پیچیده رو راحت تر بفهمیم. مثل وقتی که می خوایم بگیم یه نفر خیلی شجاعه، به جای اینکه کلی جمله طولانی بگیم، می گیم «فلانی مثل شیر شجاعه». همین! یه تشبیه ساده ولی پرمعنی.

تو دنیای ادبیات، شاعرها و نویسنده ها از قدیم تا الان خیلی از تشبیه استفاده کردن. از شعرای کلاسیک مثل حافظ و سعدی بگیر تا شعرای معاصر مثل فروغ و سهراب، همه از این آرایه برای جذاب کردن کلامشون استفاده کردن. تشبیه کمک می کنه تا مخاطب، یه تصویر واضح تر و خیال انگیزتر تو ذهنش بسازه و حس و حال نوشته رو بهتر درک کنه.

چهار تا پایه اصلی تشبیه رو بشناسیم

هر تشبیهی، مثل یه خونه، چهار تا رکن اصلی و محکم داره که اگه یکیشون نباشه، اون خونه تشبیه کامل نیست (البته بعضی وقتا هم میشه نباشه و تشبیه قشنگ تر هم بشه، که جلوتر می بینیم!). این چهار تا رکن کمک می کنن تا بفهمیم کی به چی شبیه شده، تو چه چیزی شبیه شده و با چه کلمه ای این شباهت نشون داده شده.

رکن تشبیه کاربردش چیه؟
مشبه همونی که می خوایم بگیم شبیه چیز دیگه ایه.
مشبه به همون چیزی که مشبه رو بهش تشبیه می کنیم (معمولاً معروف تر و قوی تره).
وجه شبه صفت یا ویژگی مشترکی که مشبه و مشبه به توش شبیهن.
ادات تشبیه کلمه ای که نشون می ده اینا به هم شبیهن (مثل، چون، مانند و…).

مشبه: اونی که شبیه میشه!

مشبه، همون چیزیه که قراره در موردش حرف بزنیم و بگیم به یه چیز دیگه شباهت داره. این قسمت همیشه تو تشبیه هست و نمی تونیم حذفش کنیم. گاهی اوقات ممکنه شاعر به جای اسم اصلی مشبه، از یه ضمیر مثل ش (در دیدمش) یا او استفاده کنه، اما باز هم منظور همون مشبهه.

مثال:

«دل من مثل گنجشک تو قفس می لرزید.»

اینجا، «دل من» مشبهه. یعنی چیزی که لرزیدنش به گنجشک تو قفس شبیه شده.

مشبه به: اونی که مشبه بهش شبیه میشه!

مشبه به هم مثل مشبه، همیشه تو تشبیه حضور داره و نمی تونی حذفش کنی. مشبه به معمولاً یه چیز معروف تر، شناخته شده تر یا قوی تره که ویژگی مشترک بین مشبه و مشبه به، توش پررنگ تره. مثلاً اگه یه نفر رو به ماه تشبیه کنیم، ماه خودش شناخته شده تر و ویژگی قشنگ بودن و نورانی بودنش هم تو ماه پررنگ تره.

مثال:

«قامت یار مثل سرو راست و بلند بود.»

اینجا «قامت یار» (همون مشبه) به «سرو» تشبیه شده. «سرو» اینجا مشبه به است. چرا؟ چون سرو به راست و بلند بودنش معروفه و این ویژگی توش خیلی قوی تر از قد یه آدم معمولیه.

وجه شبه: نقطه اشتراک جذاب!

وجه شبه همون ویژگی مشترکیه که مشبه و مشبه به رو به هم شبیه می کنه. مثلاً اگه بگیم «سارا مثل ماه زیباست»، «زیبایی» وجه شبهه. این رکن برخلاف مشبه و مشبه به، می تونه حذف بشه.

وقتی وجه شبه حذف میشه، تشبیه ما یه جورایی قشنگ تر و خیال انگیزتر میشه. چرا؟ چون خواننده باید خودش فکر کنه و حدس بزنه که این دو تا چیز دقیقاً تو چه چیزی به هم شبیهن. این کشف کردن برای مخاطب، لذت بخشه. به تشبیهی که وجه شبه توش نباشه، می گیم تشبیه مجمل و اگه وجه شبه رو بگه، تشبیه مفصل صداش می کنیم.

مثال:

«زندگی من مثل جویباری غریب، آرام و پرغرور گذر داشت.» (فروغ فرخزاد)

اینجا «زندگی من» مشبهه و «جویبار غریب» مشبه به. وجه شبه همون «آرام و پرغرور گذر کردن» هست که تو جویبار خیلی پررنگ تره.

ادات تشبیه: پل ارتباطی بین شباهت ها

ادات تشبیه همون کلماتی هستن که شباهت بین مشبه و مشبه به رو نشون میدن. کلماتی مثل:

  • مثل
  • مانند
  • چون
  • چو
  • همچو
  • همچون
  • گویی
  • به سان
  • پنداری

این ادات هم مثل وجه شبه، می تونن تو تشبیه نباشن. اگه ادات تشبیه رو از تشبیه حذف کنیم، اسمش میشه تشبیه مؤکد. اگه باشن هم که بهش میگیم تشبیه مرسل (صریح).

مثال:

«بی جمال عالم آرای تو روزم چو شب است.»

«با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع.»

تو این بیت، «چو» همون ادات تشبیه ماست.

یه نکته مهم: اگه هم وجه شبه و هم ادات تشبیه از یه تشبیه حذف بشن، به اون تشبیه میگیم تشبیه بلیغ که از نظر ادبی خیلی قشنگ تر و قوی تره.

حضور مشبه و مشبه به تو هر تشبیهی اجباریه، ولی وجه شبه و ادات تشبیه می تونن حذف بشن.

چطور ارکان تشبیه رو تو شعر و جمله پیدا کنیم؟

گاهی وقتا شاعرها برای اینکه شعرشون قشنگ تر و موزون تر باشه، جای کلمات رو تو بیت عوض می کنن و پیدا کردن ارکان تشبیه یه ذره سخت میشه. اما نگران نباشید، یه راهکار ساده هست:

اول، سعی کنین جمله رو مرتب کنید. یعنی هر جزء رو سر جای خودش بذارید. بعدش، امتحان کنید که بین مشبه و مشبه به، کلمه «مانند» یا «مثل» رو بذارید و آخر جمله فعل «است» رو اضافه کنید. اگه جمله معنی درستی داشت، تشبیه رو درست تشخیص دادید.

مثال:

«در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع» (حافظ)

اینجا اگه جمله رو مرتب کنیم، میشه: «(من) در وفای عشق تو چو شمع، مشهور خوبانم.»

  • مشبه: «من» (که تو شعر به صورت مستتر اومده)
  • مشبه به: «شمع»
  • ادات تشبیه: «چو»
  • وجه شبه: «مشهور خوبان بودن» (یعنی معروفیت)

ببینید چقدر راحت پیدا شد!

چند تا مثال دیگه با تفکیک ارکان

مثال از منوچهری: شب تاریک مثل چاه بیژن

«شبی چون چاه بیژن تنگ و تاریک / چو بیژن در میان چاه او من»

  • مشبه: شب
  • مشبه به: چاه بیژن (چاهی که بیژن توش زندانی شد و خیلی تنگ و تاریک بود)
  • وجه شبه: تنگ و تاریک بودن
  • ادات تشبیه: چون (که دو بار تکرار شده)

مثال از اسدی طوسی: صدای تیر مثل آواز غول

«فشافشّ تیرش به روز نبرد / چو آواز غول است در گوش مرد»

  • مشبه: فشافشّ تیر (صدای هِش هِش تیر)
  • مشبه به: آواز غول
  • ادات تشبیه: چو
  • وجه شبه: حذف شده (اما میشه حدس زد که شاید وحشت آور بودن یا ناخوشایند بودن)

مثال از فروغ فرخزاد: پرنده مثل پیام

«پرنده مثل پیامی پرید و رفت»

  • مشبه: پرنده
  • مشبه به: پیام
  • وجه شبه: پریدن و رفتن (که سرعت و ناگهانی بودن رو نشون میده)
  • ادات تشبیه: مثل

مثال از حافظ: وفای معشوق مثل عمر شاعر

«وفای توست چون عمر من و ماند / به محشر وعده دیدار جانا»

  • مشبه: وفای تو (وفاداری معشوق)
  • مشبه به: عمر من
  • ادات تشبیه: چون
  • وجه شبه: حذف شده (کوتاهی و زودگذر بودن)

مثال از سعدی: قامت یار مثل سرو

«نه باغ ماند و نه بستان که سرو قامت تو / بِرُست و ولوله در باغ و بوستان انداخت»

  • مشبه: قامت تو
  • مشبه به: سرو
  • وجه شبه: بلندی و راست قامتی
  • ادات تشبیه: حذف شده

انواع تشبیه: از ساده تا پیچیده، با کلی مثال!

همونطور که دیدید، تشبیه یه آرایه خیلی پرکاربرده و شاعرها و نویسنده ها برای اینکه خلاقیتشون رو نشون بدن، ازش تو شکل های مختلفی استفاده کردن. این باعث شده که ما کلی نوع تشبیه داشته باشیم که هر کدومشون جذابیت خاص خودشون رو دارن. بیاین با هم چند تا از مهم ترین انواعش رو بررسی کنیم.

معیار تقسیم بندی انواع تشبیه
حضور یا حذف ارکان مرسل، مؤکد، مجمل، مفصل، بلیغ (اسنادی، اضافی)
حسی یا عقلی بودن مشبه و مشبه به حسی به حسی، حسی به عقلی، عقلی به حسی، عقلی به عقلی
واقعی یا غیرواقعی بودن مشبه به خیالی، وهمی
تعداد مشبه و مشبه به مفرد، مرکب، جمع، تسویه
ترتیب قرارگیری مشبه و مشبه به ملفوف، مفروق
سایر ویژگی ها مقلوب (معکوس)، مضمر، تفضیل، تمثیل، مشروط، غریب، مبتذل، استخدام

تشبیه مرسل، مؤکد، مجمل و مفصل

این تقسیم بندی رو بر اساس اینکه ادات تشبیه و وجه شبه تو جمله باشن یا نباشن انجام میدیم.

  • تشبیه مرسل (صریح): ادات تشبیه رو داره.

    «چشمانش مانند دریا آبی بود.» (ادات: مانند، وجه شبه: آبی بودن)

  • تشبیه مؤکد: ادات تشبیه نداره.

    «چشمانش دریا بود.» (ادات حذف شده)

  • تشبیه مجمل: وجه شبه رو نداره.

    «چشمانش مانند دریا بود.» (وجه شبه حذف شده)

  • تشبیه مفصل: هم ادات تشبیه رو داره و هم وجه شبه رو.

    «چشمانش مانند دریا، آبی و بی کران بود.» (هر دو رکن اختیاری وجود دارن)

تشبیه بلیغ: اوج هنر تشبیه!

تشبیه بلیغ همون تشبیهیه که هیچ ادات تشبیه و وجه شبهی توش نیست. یعنی فقط مشبه و مشبه به رو داریم. این نوع تشبیه خیلی هنرمندانه تره، چون شاعر به قدری به شباهت این دو تا چیز مطمئنه که دیگه نیازی نمی بینه بگه «مثل» یا «مانند». این خودش دو نوع داره:

تشبیه بلیغ اسنادی

تو این نوع، مشبه به رو به مشبه نسبت میدیم، انگار که خودش همون مشبهه. معمولاً با فعل است یا بودن میاد.

  • «کلام او نور است.» (کلام: مشبه، نور: مشبه به)

  • «صورتش ماه بود.» (صورت: مشبه، ماه: مشبه به)

اضافه تشبیهی

وقتی مشبه و مشبه به تو قالب یه ترکیب اضافی (مضاف و مضاف الیه) میان، بهش میگیم اضافه تشبیهی. تشخیصش هم خیلی راحته: کافیه بین اون دو تا کلمه «مانند» یا «مثل» بذاری و بعدش «است» اضافه کنی. اگه معنی داد، حتماً اضافه تشبیهیه.

  • «چراغِ علم» (علم مانند چراغ است)

  • «کشتی عمر» (عمر مانند کشتی است)

  • «دریای محبت» (محبت مانند دریاست)

  • «مروارید اشک» (اشک مانند مروارید است)

  • «قفس تن» (تن مانند قفس است)

حالا اگه بخوایم فرق اضافه تشبیهی رو با اضافه استعاری بدونیم، یه جدول کوچیک ببینیم:

ویژگی اضافه تشبیهی اضافه استعاری
حضور ارکان مشبه و مشبه به هر دو هستن. فقط مشبه هست، مشبه به حذف شده (مثلاً انسان به عنوان مشبه به) و یکی از ویژگی های مشبه به اومده.
مثال «چراغِ علم» (علم: مشبه، چراغ: مشبه به) «دستِ اجل» (اجل: مشبه، انسان: مشبه به حذف شده، دست: ویژگی انسان)

تشبیه حسی و عقلی: از دیدنی ها تا فکر کردنی ها

تشبیه ها رو میشه بر اساس اینکه مشبه و مشبه به با کدوم حواسمون درک میشن، تقسیم بندی کرد:

  • حسی به حسی: هر دو با چشم، گوش، لمس و… قابل درک هستن.

    «دندان هایش مثل مروارید سفید و براق بود.» (دندان و مروارید هر دو دیدنی هستن)

  • حسی به عقلی: مشبه رو میشه حس کرد، ولی مشبه به یه مفهوم فکریه.

    «من (جسم) مثل عمر رفته از یادها فراموش شدم.» (نیما یوشیج) (من: حسی، عمر رفته: عقلی)

  • عقلی به حسی: مشبه یه مفهوم فکریه، مشبه به رو میشه حس کرد.

    «دانش مثل نور، راه رو روشن می کنه.» (دانش: عقلی، نور: حسی)

  • عقلی به عقلی: هر دو مفهوم فکری هستن و قابل حس نیستن.

    «مسیر تنفر مثل مسیر عشق پردرد و بی پایانه.» (تنفر و عشق هر دو عقلی هستن)

تشبیه وهمی و خیالی: واقعی یا تخیلی؟

اینجا می بینیم که مشبه به چقدر واقعیه یا نیست:

  • تشبیه خیالی: مشبه به تو واقعیت وجود نداره، اما اجزای تشکیل دهنده اش تو دنیای واقعی هستن.

    «هوا چو بیشه الماس گردد از شمشیر.» (عمعق) (بیشه و الماس واقعی هستن، اما بیشه الماس نه)

  • تشبیه وهمی: مشبه به و اجزاش اصلاً تو واقعیت وجود ندارن، یه جورایی توهمی ان.

    «چشمانش مثل لانه های خالی سیمرغان بودند.» (فروغ فرخزاد) (سیمرغ از اول وجود خارجی نداره)

تشبیه مفرد و مرکب: از یک چیز به یک چیز تا صحنه های شلوغ!

بسته به اینکه چند تا چیز به هم شبیه بشن:

  • تشبیه مفرد: یه چیز به یه چیز دیگه تشبیه میشه.

    «گوهر معرفت آموز که با خود بِبَری.» (حافظ) (معرفت: مشبه به، گوهر: مشبه. هر دو مفردن)

  • تشبیه مرکب: یه تصویر یا صحنه پیچیده به یه تصویر یا صحنه پیچیده دیگه تشبیه میشه.

    «وان قطره باران که برافتد به گل سرخ / چون اشک عروسیست برافتاده به رخسار.» (منوچهری)

    اینجا «قطره باران که روی گل سرخ میفته» (مشبه) به «اشک عروسی که روی گونه اش سرازیر شده» (مشبه به) تشبیه شده. هر دو تا یه تصویر چندجزئی و مرکب هستن.

تشبیه جمع و تسویه: وقتی چند چیز به یک چیز شبیه میشن!

این نوع تشبیهات هم بر اساس تعداد مشبه و مشبه به دسته بندی می شن:

  • تشبیه جمع: یه مشبه داریم و چندین مشبه به.

    «لب توست یا چشمه کوثر است / عقیق است یا خود نی شکر است.» (سنایی)

    تو این بیت، «لب» (یه مشبه) به «چشمه کوثر»، «عقیق» و «نی شکر» (سه تا مشبه به) تشبیه شده.

  • تشبیه تسویه: چندین مشبه داریم و یه مشبه به.

    «نقش خُوَرنَق است همه باغ و بوستان / فرش ستبرق است همه دشت و کوهسار.» (عمعق)

    تو این بیت، هم «باغ و بوستان» و هم «دشت و کوهسار» (دو تا مشبه) به «نقش خورنق» و «فرش ستبرق» (دو تا مشبه به) تشبیه شده ان، اما هر کدوم به یک مشبه به. در واقع دو تا تشبیه تسویه داریم.

    مثال ساده تر: «چشمان و لبانت هر دو زیبا چون گل هستند.» (چشمان و لبان: دو مشبه، گل: یک مشبه به)

تشبیه ملفوف و مفروق: تشبیهات مرتب و نامرتب!

این دو نوع تشبیه با آرایه «لف و نشر» ترکیب میشن و به ترتیب قرارگیری مشبه ها و مشبه به ها بستگی دارن:

  • تشبیه ملفوف: اول چند تا مشبه رو پشت سر هم میاریم، بعدش مشبه به های مربوط به اونا رو به همون ترتیب بیان می کنیم. (الف، ب، ج… -> الف پرایم، ب پرایم، ج پرایم)

    «ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد / چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا.» (حافظ)

    اینجا «روی دوست» و «دل دشمنان» مشبه هستن و به ترتیب به «شمع آفتاب» و «چراغ مرده» تشبیه شدن.

  • تشبیه مفروق: هر مشبه رو با مشبه به خودش پشت سر هم میاریم. (الف -> الف پرایم، ب -> ب پرایم)

    «ساق چون پولاد و زانو چون کمان و پی چو زه / سم چو الماس و دلش چون آهن و تن همچو سنگ.» (منوچهری)

    می بینید که هر جزء (ساق، زانو، پی، سم، دل، تن) بلافاصله به چیز شبیه اش (پولاد، کمان، زه، الماس، آهن، سنگ) تشبیه شده.

تشبیه مقلوب (معکوس): وقتی شبیه شونده، شبیه کننده میشه!

این تشبیه یه کمی بامزه است. توش، اول مشبه رو به مشبه به تشبیه می کنیم، بعد برعکس، مشبه به رو به مشبه تشبیه می کنیم. انگار دو تا آینه جلوی هم گذاشته باشیم! نکته مهم اینه که تو این تشبیه، وجه شبه حتماً باید باشه.

  • «زلف تو همچون شب است تار و سیاه / شب شده چون زلف تو دلیل نگاه.»

    اول زلف به شب تشبیه شده (تو تاریکی)، بعد شب به زلف. وجه شبه هم «تاریکی و سیاهی» است.

تشبیه مضمر (پنهان): یه شباهت مخفی!

تشبیه مضمر یعنی تشبیهی که مستقیم بهش اشاره نشده، ولی با یه کم دقت تو کلام، می تونیم شباهت رو بفهمیم. مثل یه راز کوچیک می مونه که نویسنده برات گذاشته.

  • «مگر که ذات تو جان است کش نداند فهم / مگر که وصف تو عقل است کش نیابد ظن.» (مسعود سعد سلمان)

    شاعر اینجا ذات معشوق رو به جان و وصفش رو به عقل تشبیه کرده، ولی با یه لحن سوالی و پنهانی.

تشبیه تفضیل: اونی که از اون یکی بهتره!

تفضیل یعنی برتری دادن. تو این تشبیه، شاعر یا نویسنده اول یه شباهت رو مطرح می کنه، اما بعدش ادعا می کنه که مشبه، حتی از مشبه به هم قوی تر یا بهتره. یه جورایی غلو و مبالغه هم چاشنی کار میشه.

  • «گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه، / شب که اینقدر نباید به درازا بکشد.» (فاضل نظری)

    گفته گیسوانت شبیه شبه، اما نه، گیسوانت بلندتره!

تشبیه تمثیل: یه درس بزرگ تو قالب یه داستان!

تشبیه تمثیل معمولاً برای توضیح یه مفهوم عقلی یا یه حقیقت پیچیده استفاده میشه. شاعر یه مثال ملموس یا یه حکایت کوتاه میاره که اون مفهوم رو تو ذهنمون روشن کنه. مثل یه ضرب المثل که یه حقیقت رو با یه داستان ساده می رسونه.

  • «آگاه نیست آدمی از گشت روزگار / شادان همی نشیند و غافل همی رود

    «ماند بر آنکه باشد بر کشتی ای روان / پندارد اوست ساکن و ساحل همی رود.» (مسعود سعد سلمان)

    اینجا «غفلت انسان از گذر عمر» (یه مفهوم عقلی و پیچیده) به «کسی که تو کشتی نشسته و فکر می کنه خودش وایساده و ساحل داره حرکت می کنه» تشبیه شده.

تشبیه غریب و مبتذل: خاص باش یا تکراری؟

این دو نوع، به خلاقیت شاعر برمی گردن:

  • تشبیه غریب: شباهتش یه کمی نامأنوسه و باید بهش فکر کنی تا بفهمی. برای همین لذت ادبی بیشتری داره.

    مثل «چمن مثل زاهدان خشک بود.» (مولوی) (خشکی چمن با خشکی زاهدان تو خشکی طبع، یه ذره دور از ذهنه و نیاز به تامل داره)

  • تشبیه مبتذل: شباهتش خیلی واضحه و تکراری شده.

    مثل «لب مثل لعل» یا «چهره مثل ماه». اینا دیگه انقدر استفاده شدن که تازگی ندارن.

آرایه استخدام: وقتی یه کلمه چند معنی پیدا میکنه!

آرایه استخدام وقتی اتفاق میفته که وجه شبه تو تشبیه، برای مشبه و مشبه به دو تا معنی متفاوت داشته باشه. یعنی یه کلمه، تو دو تا جای مختلف، یه معنی دیگه بده.

  • «بر مَثَل زاهدان، جمله چمن خشک بود.» (مولوی)

    اینجا «خشک بودن» وجه شبهه. اما «خشکی» برای «چمن» (مشبه) یعنی بی آب بودن، ولی برای «زاهدان» (مشبه به) یعنی تعصب و انعطاف ناپذیری.

تشبیه و استعاره: دو یار جدانشدنی (ولی با تفاوت!)

خیلی وقتا تشبیه و استعاره رو با هم اشتباه می گیرن، چون هر دو بر پایه شباهت شکل می گیرن و کلام رو زیبا می کنن. اما یه تفاوت خیلی مهم بینشون هست که اگه اونو بلد باشی، دیگه هیچ وقت اشتباه نمی کنی:

تو تشبیه، هم مشبه و هم مشبه به هردوشون حضور دارن. یعنی هم اونی که شبیه شده هست، هم اونی که بهش شبیه شده.

اما تو استعاره، یکی از این دو تا (یا مشبه یا مشبه به) حذف میشه. در واقع، استعاره، همون تشبیه فشرده است که یکی از طرفینش نیست.

  • مثال تشبیه: «خورشید مانند مرواریدی در آسمان می درخشد.»

    (خورشید: مشبه، مروارید: مشبه به. هر دو هستن.)

  • مثال استعاره: «خورشید صبح ها از پشت کوه ها سرک می کشد

    اینجا «خورشید» به یه «انسان» تشبیه شده که سرک می کشه. ولی انسان (مشبه به) حذف شده و فقط یکی از ویژگی هاش (سرک کشیدن) مونده.

چرا شاعرها و نویسنده ها اینقدر از تشبیه استفاده می کنن؟

تشبیه یه آرایه ساده نیست، یه ابزار جادوییه تو دست شاعر و نویسنده. دلایل زیادی هست که باعث میشه اینقدر ازش استفاده بشه:

۱. روشن و واضح کردن مطلب تو ذهن مخاطب

گفتیم که مشبه به معمولاً شناخته شده تر و واضح تر از مشبهه. وقتی یه مفهوم انتزاعی یا پیچیده رو به یه چیز ملموس تشبیه می کنیم، انگار یه عکس ازش تو ذهن خواننده می سازیم. اینطوری، فهمیدنش خیلی آسون تر میشه.

مثال:

«در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم.» (حافظ)

حافظ «قسمت و تقدیر» رو به یه «دایره» تشبیه کرده و «انسان» رو به «نقطه». با این تشبیه ساده، جایگاه کوچیک انسان در برابر تقدیر رو چقدر راحت میشه فهمید!

۲. خیال انگیزتر کردن سخن و ایجاد زیبایی

تشبیه به کلام رنگ و بو میده و اون رو از حالت خشک و معمولی درمیاره. وقتی شاعر دو تا چیز رو که اصلاً به هم ربطی ندارن، به هم شبیه می کنه، ذهن خواننده به چالش کشیده میشه و از این خلاقیت لذت می بره.

مثال:

«چون اشک بیندازیش از دیده مردم / آن را که دمی از نظر خویش برانی.» (حافظ)

تشبیه عشاق به اشک هایی که از چشم می ریزن، یه تصویر خیلی قشنگ و خاص تو ذهن میسازه که همین جادوی تشبیه رو نشون میده.

۳. ایجاد حالت اغراق آمیز و تأکید

بعضی وقتا شاعرها می خوان یه چیزی رو خیلی بزرگ، خیلی زیبا، یا خیلی عجیب نشون بدن. تشبیه اینجا به کمکشون میاد و اغراق رو به بهترین شکل ممکن بیان می کنه.

مثال:

«تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه / هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی.» (حافظ)

حافظ اینجا دهان معشوقش رو به غنچه تشبیه می کنه، اما بعدش میگه نه، حتی غنچه هم به این تنگی و کوچیکی نیست! این نشون دهنده اوج زیبایی و لطافت دهان معشوقه که با تشبیه و اغراق، خیلی پررنگ تر نشون داده شده.

حرف آخر

همونطور که دیدیم، تشبیه یکی از قشنگ ترین و کاربردی ترین آرایه های ادبیه که مثل یه چوب جادو تو دست شاعرها و نویسنده هاست تا کلامشون رو پر از رنگ و بو و خیال کنن. از ارکان اصلیش یعنی مشبه و مشبه به گرفته تا انواع پیچیده تر مثل تمثیل و ملفوف، هر کدوم دنیایی از معنی و زیبایی رو با خودشون دارن. امیدوارم با خوندن این مقاله، شما هم به راحتی بتونید تشبیه ها رو تو شعر و نثر پیدا کنید و ازشون لذت ببرید. حالا که دیگه دستتون حسابی گرم شده، بیشتر شعر بخونید و سعی کنید خودتون تشبیه های جدیدی کشف کنید یا حتی بنویسید!

دکمه بازگشت به بالا