نوستالژی

  • هنر و سینما
    نقد فیلم «گیجگاه»؛ نوستالژی‌بازی بی سر و ته

    نقد فیلم «گیجگاه»؛ نوستالژی بازی بی سر و ته

    [ad_1] در سال های اخیرِ سینمای ایران، کمدی ساختن با استفاده از نوستالژی سال های دهه شصت و هفتاد شمسی مد شده است. سینمای ایران در غیاب سینماگران بزرگش، وجود محدودیت ها، کمبود سوژه و سیاست های پشت پرده، ظاهراً راهی جز چنگ انداختن به نوستالژی پیدا نمی کند، به طور ویژه در ژانر کمدی. فیلم «گیجگاه» هم اگر بتوانیم اسمش را کمدی بگذاریم، به سراغ این نوستالژی رفته اما سعی کرده است از دسته فیلم های کمدی بندتنبانی، که آن ها هم سوژه نوستالژی دو دهه اول بعد انقلاب را دیگر نخ نما کرده اند، فاصله بگیرد. کارگردان المان هایی را به فیلمش اضافه کرده است که متفاوت جلوه کند، سطحش بالاتر برود. مثلاً شخصیت اولش را یک مربی کاراته/ادبیات! انتخاب می کند که قرار است خنده دار باشد ولی نیست. یعنی نه شخصیت طوری نوشته و پرداخت شده که قابلیت طنز داشته باشد، نه حامد بهداد در اجرای نقش موفق است (این سومین بار است که تلاش او برای بازی در نقشی کمدی با شکست مواجه شده است؛ دیگر وقتش است آقای بهداد بپذیرد برای بازی در فیلم کمدی مناسب نیست). نقد فیلم «گیجگاه» را در این مطلب بخوانید. هشدار: در نقد فیلم «گیجگاه» خطر لو رفتن داستان وجود دارد «گیجگاه» قصه زندگی یک مادر جوان (باران کوثری) را دنبال …

دکمه بازگشت به بالا