یادداشت فرهنگ و هنر
-
هنر و سینما
نقد سریال «اکازیون»؛ برداشتی کلیشه ای از دهه هفتاد
[ad_1] پخش سریال «اکازیون» که یکی از محصولات نوروزی شبکه نمایش خانگی بود، به پایان رسید. این مجموعه در هشت قسمت در پلتفرم مجله خبری ای بی سی مگ منتشر شد. «اکازیون» یک کمدی خانوادگی بود که قصه ای را در دهه هفتاد روایت می کرد. مسعود اطیابی یکی از کارگردان هایی است که معمولا فیلم هایش در سینما گیشه خوبی دارد، اما تا به حال سریال هایی که در شبکه نمایش خانگی و حتی تلویزیون ساخته نتوانسته به اندازه فیلم هایش موفق باشد. این عدم موفقیت به عدم اقبال مخاطب عام و نظر منفی منتقدان بر می گردد. «اکازیون» با بهره گیری از نویسنده و گروه بازیگرانی که پیش از این در آثار دیگر تقریبا موفق ظاهر شده بودند، تلاش کرد در میان آثار درام موجود در نمایش خانگی، کمدی را هم به خانه های مخاطبان ببرد. نقد سریال «اکازیون» را در این مطلب می خوانید. هشدار: در نقد سریال «اکازیون» خطر لو رفتن داستان وجود دارد نقد سریال «اکازیون»؛ قصه و ساختار در سینمای ایران معمولا وقتی موضوعی مخاطب پیدا می کند و مورد توجه قرار می گیرد، مدام کارگردان ها و سریال سازان از آن به عنوان کلیشه استفاده می کنند. این موضوع به شبکه نمایش خانگی …
-
هنر و سینما
نقد فیلم «گیجگاه»؛ نوستالژی بازی بی سر و ته
[ad_1] در سال های اخیرِ سینمای ایران، کمدی ساختن با استفاده از نوستالژی سال های دهه شصت و هفتاد شمسی مد شده است. سینمای ایران در غیاب سینماگران بزرگش، وجود محدودیت ها، کمبود سوژه و سیاست های پشت پرده، ظاهراً راهی جز چنگ انداختن به نوستالژی پیدا نمی کند، به طور ویژه در ژانر کمدی. فیلم «گیجگاه» هم اگر بتوانیم اسمش را کمدی بگذاریم، به سراغ این نوستالژی رفته اما سعی کرده است از دسته فیلم های کمدی بندتنبانی، که آن ها هم سوژه نوستالژی دو دهه اول بعد انقلاب را دیگر نخ نما کرده اند، فاصله بگیرد. کارگردان المان هایی را به فیلمش اضافه کرده است که متفاوت جلوه کند، سطحش بالاتر برود. مثلاً شخصیت اولش را یک مربی کاراته/ادبیات! انتخاب می کند که قرار است خنده دار باشد ولی نیست. یعنی نه شخصیت طوری نوشته و پرداخت شده که قابلیت طنز داشته باشد، نه حامد بهداد در اجرای نقش موفق است (این سومین بار است که تلاش او برای بازی در نقشی کمدی با شکست مواجه شده است؛ دیگر وقتش است آقای بهداد بپذیرد برای بازی در فیلم کمدی مناسب نیست). نقد فیلم «گیجگاه» را در این مطلب بخوانید. هشدار: در نقد فیلم «گیجگاه» خطر لو رفتن داستان وجود دارد «گیجگاه» قصه زندگی یک مادر جوان (باران کوثری) را دنبال …
-
هنر و سینما
نقد فیلم «دوشیزه»؛ همه آتش ها از گور این مردان ملعون بلند می شود!
[ad_1] فیلم های به اصطلاح پرنسسی -یا بهترین است بگوییم داستان های جن و پری فولکلور- ید طولایی در سینما دارند. در حقیقت، فیلم های کوتاهی همچون «راپونزل» (1897) و «سیندرلا» (1898) در دورانی ساخته شدند که حتی قرن بیستم آغاز نشده بود. این آثار -و انیمیشن هایی که دیزنی چند دهه ی بعد ساخت- اگرچه گاهی از منبع اصلی خود، یعنی قصه های افسانه ای کلاسیکی که اغلب ریشه در قرن شانزدهم و هفدهم داشتند فاصله می گرفتند اما از نظر ایدئولوژی ادامه دهنده ی همان مسیر بودند، یعنی قهرمان زن فیلم محصول زمانه اش بود و احتمالا می دانید که در زمانه ی او چه خبر بوده است: زنان همان نقش های سنتی آشنا را در جامعه داشتند و با کلیشه های جنسیتی پیوند خورده بودند. حالا اما زمانه عوض شده و «دوشیزه» (Damsel) محصول همین تغییرات است، با این تفاوت که با مردان خصومت شخصی دارد. نقد فیلم «دوشیزه» را در این مطلب می خوانید. هشدار: در نقد فیلم «دوشیزه» خطر لو رفتن داستان وجود دارد من در نقد فیلم «مردان» اندکی به جنبه های رادیکال فمینیسم پرداخته بودم و از آنجایی که «دوشیزه» دقیقا همان مسیر را دنبال می کند، بخش هایی از آن متن را در قالب نقل قول یادآوری می کنم: «فمینیسم در طول این دو قرن، موافقان و مخالفان متعددی داشته است اما در …
-
هنر و سینما
نقد فصل اول سریال «خاندان اژدها»: خلق را تقلیدشان بر باد داد
[ad_1] در عالم ادبیات سینمایی، این گزارهی کاملا درست وجود دارد که هر اثری را باید به شکل مستقل به داوری نشست. به این معنا که هر اثر یا فیلمی، جهان خودش را میسازد و باید در چارچوب همان جهان حاکم داوری شود؛ این که این جهان را درست برپا میکند، یا نه؟ این که شخصیتها چنان هستند که باید، یا نه؟ این که سازندگان به آن چه میخواستند رسیدهاند، یا نه؟ قیاس آن جهان با هر اثر نمایشی و فیلم دیگری از قدرت تحلیل ناچیز نویسنده خبر میدهد و بس. البته قیاس در ذات خود اصلا بد نیست، اما به شرط این که به واکاوی نکتهای از اثر مورد بحث کمک کند. اما گاهی خود اثر کاری میکند که نمیشود. هر چه در چنته داری و هر چه قلمفرسایی میکنی، باز هم اثر تو را به جای دیگری ارجاع میدهد. انگار خودش دوست ندارد که مستقل باشد و هویتمند شود. چنین آثاری خود را در همنشینی با اثر دیگری تعریف میکنند، مخاطب را مدام به جای دیگری ارجاع میدهند و به قیاس وامیدارند. همین موضوع بزرگترین مشکل «خاندان اژدها» است؛ این که در چارچوب اثری مستقل قابل شناسایی نیست و در ظاهر نمیخواهد هم که باشد. انگار سازندگان روی …