چرا نباید سریال «مردم معمولی» را ببینیم؟

[ad_1]

با گسترش شبکه های تولید سینمای خانگی و رشد سریال های بی نظمی که مانند قارچ در حال رشد و ظهور هستند ، صرف نظر از سطح کیفیت و ارزش هنر ، این دو غول محبوب تلویزیونی بیهوده کار نکردند. مهران مدیری و رامبد جوان کمتر از یک دهه است که در رسانه ها فعالیت می کنند و برنامه های “دورهمی” و “خندوانه” را تولید می کنند و با نمایش ها و برنامه های فوق العاده خود ، بیش از هر زمان دیگر نمایان می شوند. در این پست ، ما قصد داریم در مورد کمدی جدید رامبد ، “مردم عادی” صحبت کنیم.

بردیا برازنده (رامبد جوان) دارای یک مرکز تناسب اندام به نام Golden Fitness Center است. در درمانگاه ، بردیا تحت عمل جراحی پلاستیک و زیبایی قرار گرفت و با خواهرش باربارا (شبنم مقدمی) و پسرعمویش که در آژانس فرودگاه کار می کنند کار کرد. خواهرزاده او در مناطق دیگر مرکز نیز کار می کند و توسط بینندگان به عنوان مربی تیم فوتبال معرفی می شود.

خلاصه داستان فردی اغلب باید بینندگان طنزهای موفق خارجی را به بینندگان یادآوری کند که چون ما با افراد زیادی روبرو هستیم و با توجه به موقعیت ثابت و تمرکز بر بحث ، باید منتظر نتایج جالب و خنده دار باشیم. آیا محصولات تولید شده توسط جوانان رامبد به عنوان تهیه کننده و مدیر گروه ، چنین انتظاراتی را برآورده می کند؟ دفعه بعد به این موضوع خواهیم پرداخت.

دلایل عدم یافتن سریال مردم معمولی

گروهی از مردم عادی

دوقلوها غیرقابل تحمل هستند.

اگر بخواهیم بزرگترین ضعف سریال را که عدم وجود فیلمنامه حساب شده و اصولی است در نظر بگیریم ، باید مرور کوتاهی از یک ایده اصلی را انجام دهیم. در برهه ای که برادران قاسم خانی سقوط کرده اند و دیگر خبری از مقالات زنده و هیجان انگیز امیرمهدی ژوله و مرحوم خشایار الوند نیست ، اکنون باید به برادر و قلم کوچکتر وی فرصت داد.

متأسفانه ، اغلب این یک طنز متحرک و م effectiveثر در این کار نیست که اتفاق بیفتد ، همه جور جمعیت و رنگ وجود دارد ، مانند یک میدان تیراندازی نامرتب. رامبدهای جوان به طور کلی ترجیح می دهند به نسل جوان تکیه کنند و دو نویسنده کمتر شناخته شده نویسندگی افراد عادی را به آنها سپرده اند. رویدادی که به بزرگترین تاندون آشیل این مجموعه تبدیل شد زیرا فیلمنامه به طور کامل از بین رفت و در ایده متن آنقدر کمبود ایده و عدم وجود تم وجود داشت که رامبد جوان تمام بازیهای سرگرم کننده را در تغییر دوزهای کوچک و زیاد بازی قرار داد. به

اگر شخصیت های کلاسیک سریال کمی به شخصیت آنها نزدیکتر بود و طنز کمی سرزنده بود ، شاید بتوان این سریال را آسان تر بیان کرد ، اما در طول این سه قسمت ، که کمتر از چهل دقیقه نیست ، لبخند زدن سخت است ، بیا بخندیم این گفتگوها برای ایجاد طنز شفاهی طراحی شده است که در کنار اشکال سیاسی اجتماعی می تواند هم طنزآمیز و هم تند باشد. از سوی دیگر ، کارگردان سعی می کند با استفاده از انواع کلیشه ها ، با تکیه بر طنز در موقعیت ها و تکرار عناصر خاصی از طنز امروز ، آن را جذاب کند ، اما درصد بی تاثیر است.

در یک کلام شرکت کنندگان خطرناک هستند و روابط آنها با یکدیگر مانند برخی از کالاهای مجموعه “بازار خنده” است و ممکن است چند مرحله بعد باشد.

بردیا یک جراح پلاستیک متوسط ​​و ثروتمند است که با انتشارهای ناعادلانه و اغراق آمیز خود نمادی از یک فرد نامتعادل است و به نظر می رسد احساس مسخره و مهمی می کند.

از سوی دیگر ، باربارا و ایرج (آتیلا پسیانی) نیز نسبت به شدت کلیک بی تحمل هستند. طبق معمول ، ما با زنانی ملاقات می کنیم که با صدای بلند صحبت می کنند و به دلیل وضعیت مالی و توانایی صحبت کردن از نفوذ بالایی در اطراف خود برخوردارند. در سوی دیگر طیف مرد مظلوم و مظلومی قرار دارد که همیشه کار همسرش را می پذیرد و از آن به میزان عشق خود لذت می برد.

بزرگترین متعلق به پسر عموی بردیا است. یکی تا انتها به کار خود ادامه می دهد و همه خواسته ها و افکار او در مذاکره با مردان و مکالمات غیر منطقی خلاصه می شود. یکی کمی باهوش تر به نظر می رسد اما چیزی برای ارائه ندارد و دیگری فقط ثروتمندتر است. جوانترین آنها دخترهای گیج شده ای هستند که منتظر عبارت عاشقانه ای هستند تا قند را در دلشان تازه کند و پایان شاهکار تصویر ستاره (حافظه اسدی) است که باعث می شود تماشاگران نگرش بدی نسبت به ضد مردسالاری داشته باشند. و نگرش های فمینیستی

نیازی نیست در مورد شخص دیگری صحبت کنید ، و اگر یکی از سریال ها را دیده اید ، دقیقاً می دانید چه انتظاری دارید. همه این توضیحات و بیوگرافی ها برای مطالعه فیلمنامه انجام می شود تا مشخص شود که تیم نویسندگان چیزی به نام شخصیت ایجاد نکرده اند ، اما همه چیز را به بدترین شکل انجام داده اند. بسیاری از مردم متوجه می شوند که این نوع سریال ها را ایجاد می کنند ، از موضوعاتی که در آن نوآوری می کنند لذت می برند و احساس می کنند که در حال مذاکره با نتایج هستند ، اما ترجمه چیز خاصی نیست و به نظر می رسد فروش باشد.

مردم عادی نقطه خوبی ندارند و شاید بتوان موسیقی بامداد افشار را بهترین قسمت آن دانست. کار توسط یک آهنگساز خوب انجام شده و مناسب هوای کثیف و خنده دار سریال است.

دلایل گنجاندن مجموعه مردم معمولی

بعد از همه دلایلی که بحث کردیم ، آیا هنوز هم می خواهید این سریال را ببینید؟ ممکن است بعد از یک قسمت پشیمان شوید.

نتیجه

افراد معمولی سریال ضعیف و بسیار قد بلند هستند. در زمینه طراحی گرافیک ، ما با یک خطر تاریخی روبرو هستیم که بیننده را از خجالت و سردرگمی منحرف می کند. منحصر به فرد بودن و فضای این سریال یک شوخی عالی است و حتی برای یک لحظه ، نمی توانید جلوی واکنش افراد شاغل در مرکز تناسب اندام طلایی را بگیرید.

Sitcom جوانان رامبد کمدی رویدادها یا کمدی سیاه آمیخته با طنز کلامی نیست. آنها هیچ چیز جدی نمی گویند و نمی توانند خنده دار باشند. این سریال در یک حلقه بزرگ گیر کرده است و فقط خودش را لمس می کند و هر بار در این مرحله بیشتر به یک اسباب بازی تبدیل می شود. پیشنهاد می کنم اگر دلتان برای رامبد جوان تنگ شده است و می خواهید کارهای این کارگردان را ببینید ، سری قدیمی “مسافران” را ببینید و وقت خود را در چنین زمان بدی تلف نکنید.

[ad_2]

دکمه بازگشت به بالا