9 شخصیت حذف شده فیلم های هری پاتر که امیدواریم در سریال این مجموعه ببینیم
[ad_1]
ساخته شدن سریال تلویزیونی هری پاتر، رویایی بود که حالا ممکن است به همین زودی ها به واقعیت بپیوندد. این اتفاق می تواند به این معنا باشد که بسیاری از شخصیت های سری کتاب های هری پاتر که در فیلم های سینمایی حذف شده بودند، به داستان برمی گردند. فیلم ها به دلیل محدودیت های زمانی، قادر به روایت همه ی ویژگی های کتاب نبودند و مجبور بودند کاراکترهای هزینه بر یا غیراصلی را حذف کنند. اما به طور معمول، سریال های تلویزیونی با بسیاری از این محدودیت ها روبرو نیستند و از همین رو، سریالی که از سری کتاب های هری پاتر ساخته شود، به احتمال زیاد، بسیار وفادارتر و نزدیک تر به کتاب خواهد بود.
بر اساس گزارش ها، برادران وارنر مشغول بستن قراردادی هستند تا یک سریال تلویزیونی از هری پاتر بسازند. انتظار می رود که این سریال از طریق شبکه هایی مانند اچ بی او عرضه شود و هر فصلش، به یکی از کتاب های رولینگ اختصاص یابد. این بدان معناست که هر کتاب، به مراتب زمان بیشتری نسبت به فیلم خواهد داشت و کسانی را که کاراکترهای محبوبشان در فیلم ها حذف شده بودند، به بازگشت این کاراکترها امیدوار خواهد کرد. این بازگشت احتمالی کاراکترهای حذف شده، بی شک به انسجام بیشتر داستان هم کمک خواهد کرد. چرا که هر یک از این کاراکترها، چیزی معنادار را با خود ارائه می کنند.
9) پیوز
پیوز شبح، ممکن است کاراکتری آزاردهنده در داستان های هری پاتر محسوب شود، اما با همه ی این ها، بخشی از تجربه ی هاگوارتز است. او دوست داشت تا جایی که می توانست، دانش آموزان مدرسه را به دردسر بیندازد؛ پیوز روی آن ها بادکنک آبی می انداخت یا چغلی شان را به معلمان مدرسه می کرد. با وجود اینکه در قسمت اول فیلم، بازیگری برای نقش پیوز انتخاب شده بود، اما در نسخه ی نهایی فیلم، قسمت های حضور پیوز از فیلم حذف شدند و دیگر در فیلم های بعدی هم خبری از او نشد.
خوشبختانه پیوز در بازی ویدئویی هری پاتر که به تازگی عرضه شده، ظاهر شد و با حضورش، تجربه ی بودن در هاگوارتز را کامل تر کرد. او به همان اندازه که در کتاب ها آزاردهنده بود، در بازی هم هری را اذیت می کرد. اگر قرار باشد که سریال هری پاتر ساخته شود و هاگوارتز سریال، به خوبی هاگوارتزی شود که در بازی ویدئویی می بینیم، حضور پیوز الزامی ست.
8) پروفسور بینز
پروفسور بینز تاثیری به اندازه ی پیوز در روند داستان نداشت. او یک شبح بود که تا زمانی که حافظه ی هر جادوگری یاری می کرد، معلم درس تاریخ جادو در هاگوارتز بوده. اغلب تصور می شود که پروفسور بینز هرگز نمی دانسته که مرده. این باید باعث جالب شدن او می شد، اما با یک مقایسه ی ساده، به نظر می رسد که او کسل کننده ترین معلم هاگوارتز بوده. با این حال، وجود یک شبح که در قامت معلم به تعدادی دانش آموز، درس تاریخ می دهد، باعث می شود که هاگوارتز هرچه بیشتر به فضای جادویی اش نزدیک شود. همین امر، عدم حضور او در فیلم ها را ناراحت کننده می کند.
این احتمال می رود که دلیل حذف پروفسور بینز از فیلم ها، هزینه ی بالای جلوه های ویژه برای خلق یک شبح باشد. این در حالی ست که چند شبح دیگر در فیلم بودند. اما بینز به اندازه ی آن ها و به اندازه ی باقی معلم های هاگوارتز مهم نبود. با همه ی این ها، اگر سریال بخواهد که به کتاب وفادار باشد، باید پروفسور بینز را به داستان برگرداند.
7) چارلی ویزلی
از چارلز ویزلی دفعات متعددی نام برده می شود. اما تنها یک جا و در عکس خانوادگی ویزلی ها او را می بینیم. گرچه در کتاب هم چارلی خیلی پررنگ نیست، اما در همان دفعات اندک حضورش هم کاراکتری دوست داشتنی و به یادماندنی جلوه کرد. چارلی در دوران دانش آموزی اش در هاگوارتز، جستجوگر تیم گریفیندور بود و تقریباً در هر کاری که انجام می داد، بااستعداد شناخته می شد.
شاید چارلی در داستان هری پاتر، نقشی اساسی نداشته باشد، اما دستاوردهای او، بر روی شخصیت رون بسیار موثر بود. بیل، بزرگترین پسر خانواده ی ویزلی ها بود و بعد از او، چارلی، پسر دیگر خانواده بود. هر دوی این پسرها بسیار موفق بودند. در دوران دانش آموزشیان ارشد گروه بودند و پس از فارغ التحصیلی هم در شغلشان موفق شدند. این ها باعث می شد که رون همیشه فشار زیادی را روی خودش حس کنم. او همیشه نگران بود که مبادا مایه ی ننگ برادران ویزلی شود. این احساس ناامنی رون، به طور کامل در فیلم ها بازتاب پیدا نکرد. اما اگر در سریال شاهد بازگشت چارلی به داستان باشیم، پرورش کاراکتر بهترین دوست هری هم به خوبی تکمیل می شود.
6) وینکی
گرچه بسیاری از شخصیت هایی که از فیلم ها کنار گذاشته شدند در طرح اصلی فیلم نقشی نداشتند، اما وینکی اینگونه نبود. حضور او در داستان بسیار موثر بود و همین باعث شد یک حفره ی ملموس در داستان هری پاتر و جام آتش شکل بگیرد. وینکی جن خانگی خانواده ی کراوچ بود. اما پس از اینکه بارتی کراوچ پسر به اشتباه عصایی به او داد، او تبدیل به جنی آزاد شد.
وینکی نقطه ی مقابل دابی بود. دابی دوست داشت که از دست خانواده ی آزارگری که کنترلش را برعهده داشتند آزاد شود. اما وینکی پس از آزادشدن، افسرده شد و تمام وقتش را به مصرف نوشیدنی کره ای گذراند. این واقعیت که جن های خانگی دوست ندارند آزاد شوند، مدت هاست مورد انتقاد قرار گرفته و سازندگان سریال باید در زمینه ی بازگشت وینکی، احتیاط به خرج دهند.
5) لودو بگمن
لودو بگمن یکی دیگر از شخصیت های مهم در هری پاتر و جام آتش بود. بگمن یک بازیکن حرفه ای کوییدیچ بود که حالا به مقام وزارت سحر و جادو رسیده بود و به نظر می رسید که به قمار اعتیاد دارد. او علاقه ی خاصی به هری داشت و ارتباطش با جن ها، او را به یکی از مظنونین اصلی معمای «چه کسی نام هری را در جام آتش انداخت؟» تبدیل کرد.
بعدها معلوم شد که لودو بگمن ارتباطی با هری نداشته و تنها هزینه ی قابل توجهی روی بردن او در مسابقه ی جام آتش، شرط بندی کرده بوده. او امیدوار بود که با این پول، بتواند بدهی اش را به جن های بانک گرینگوتز بپردازد و رابطه ی شکرآبش با آن ها را بهبود بخشد. در نهایت مهم ترین نقش او در مجموعه ی هری پاتر این بود که چه طور سر فرد و جرج شیره مالید و سد راه آن ها در کسب مالکیت کسب وکارشان شد. خوشبختانه هری آن قدر خوشحال بود که جایزه اش را به آن ها ببخشد و نجاتشان بدهد؛ یک لحظه ی به یادماندنی و دلچسب که باید در سریال ببینیمش.
4) خانواده ی گانت
خانواده ی گانت مدت ها قبل از ورود هری به مدرسه ی هاگوارتز مرده بودند. اما نقشی انکارناپذیر در داستان هری پاتر دارند. آن ها نوادگان مغرور سالازار اسلیتری نبودند و هیچ چیز به اندازه ی خون اصیلشان برایشان مهم نبود. خانه ی آن ها کثیف و عاری از عشق بود. دختر خانواده، مروپ گانت، مادر لرد ولدمورت بود. گرچه او آنقدر زنده نبود که به فرزندش خانه یا عشق بدهد.
هری در طول درس هایش در هری پاتر و شاهزاده ی دورگه، همه چیز را راجع به خانواده ی گانت آموخت. این جلسات خصوصی دامبلدور با هری، و سفر آن ها به قدح اندیشه در فیلم هم نمایش داده شدند. اما بخشی که مربوط به خانواده ی گانت می شد از فیلم حذف شد. دانستن اینکه مروپ مورد آزار قرار گرفته بوده و خودش نیز با آزار یک ماگل، صاحب فرزند شده، می توانست کمک بسیاری به پیشبرد داستان بکند و به هری بفهماند که ولدمورت از کجا آمده. فیلم ها تا حدود بسیاری این بخش از داستان را از دست دادند. بخش هایی که سریال باید حتماً به آن ها بپردازد.
3) آگوستا لانگ باتم
آگوستا یکی دیگر از شخصیت هایی ست که علی رغم ذکر شدن نامش، خودش را در فیلم های هری پاتر نمی بینیم. البته به لطف نویل در فیلم هری پاتر و زندانی آزکابان، با لباس هایی که او می پوشد آشنا می شویم. این لحظه ی خنده دار در کتاب ها هم وجود داشت. تا پیش از این، خوانندگان هیچ آشنایی ای با مادربزرگ نویل نداشتند. اما سر و کله ی او در ادامه ی کتاب باز هم پیدا شد و خوانندگان دریافتند که چرا نویل اعتماد به نفس ندارد.
آگوستا به پسرش افتخار می کرد. او مردی موفق بود و در مقابلش، نوه اش نویل یک ناامیدی بزرگ محسوب می شد. خوشبختانه نویل آرام آرام شروع به یافتن اعتماد به نفس ازدست رفته اش کرد و در نهایت به یک قهرمان تبدیل شد. نویل یکی از بهترین شخصیت های هری پاتر بود اما درک فشاری که از طرف مادربزرگش می دید، می توانست شخصیت پردازی اش را ملموس تر و دقیق تر کند.
2) آندرومدا تانکس
هری تنها یک بار آندرومدا تانکس را در کتاب های هری پاتر ملاقات کرد و در همان ملاقات هم، او را با بلاتریکس لسترنج اشتباه گرفت و سعی کرد به او حمله کند. به طور کلی، او نقش مهمی در پیشبرد داستان نداشت. آندرومدا مادر نیفادورا تانکس بود و تدی لوپین را بزرگ کرد (به همین دلیل، به احتمال زیاد هری به عنوان پدرخوانده ی تدی، در سال های بعد از سریال هری پاتر رابطه ی نزدیک تری با آندرومدا برقرار می کند). با این حال، نکته ای که شخصیت آندرومدا را جذاب می کند این است که او در خانواده ی بلک ها دنیا آمده بود و خواهر بلاتریکس لستنرج و نارسیسا مالفوی بود.
خانواده ی بلک به دلیل تعصبی که بر خون خالص خود داشتند شناخته شده بودند. تعداد اندکی از اعضای این خانواده از مسیر خانواده منحرف شده بودند و راه خودشان را رفته بودند. معروف ترین آن ها سیریوس بلک بود. آندرومدا هم درست مثل اوست. متاسفانه جزئیات جداشدن آندرومدا از خواهران شرورش در کتاب ها پوشش داده نشده. اگر قرار باشد در سریال هم شاهد آندرومدا باشیم، می توانیم امیدوار باشیم جزئیاتی از او ببینیم که در کتاب هم نبوده اند و به پرسش های بی پاسخ بسیاری جواب می دهند.
1) تدی لوپین
تدی لوپین در هری پاتر و یادگاران مرگ متولد شد. بنابر همین موضوع، او زمان زیادی نداشت تا نقش یک شخصیت محوری را در داستان ایفا کند. از او در قسمت پایانی کتاب نام برده می شود؛ جایی که هری می گوید که تدی تقریباً هر روز در عمارت پاترهاست و عضوی از خانواده ی آن ها محسوب می شود. این باعث زنده نگاه داشته شدن یاد لوپین و تانکس می شود. اما تدی اهمیتی ورای این ها دارد.
باردارشدن تانکس یکی از رویدادهای مهم هری پاتر و یادگاران مرگ بود. زیرا باعث شد تا ریموس دچار بحران شود. او به عنوان یک گرگینه، از پدر شدن وحشت داشت. بنابراین از تانکس فاصله گرفت و ماجراجویی هایش با هری را بیشتر کرد. این ماجرا هری را بسیار خشمگین کرد. او احساس می کرد که والدین نباید فرزندان خود را ترک کنند، مگر اینکه چاره ای جز این باقی نمانده باشد. اگر تدی در سریال هری پاتر هم ظاهر شود، می تواند بسیار دقیق تر به این چالش های اخلاقی بپردازد.
منبع: ScreenRant
[ad_2]