هنر و سینما

آیا دوره فیلم های کمدی رمانتیک به سر آمده است؟


فیلم های کمدی رمانتیک از دوران کلاسیک هالیوود پرطرفدار هستند. این ژانر در دوره ای این قدرت را داشت که مخاطبان زیادی را به خود جذب کند. کیست که قصه عاشقانه را دوست نداشته باشد؟ آن هم آن تصویر رویایی ای که از عشق بر پرده سینما در فیلم های کمدی رمانتیک هالیوود به نمایش گذاشته می شود. «صبحانه در تیفانی» (Breakfast at Tiffany’s) با اینکه امروز به دلایلی گرفتار فرهنگ بایکوت شده است، همچنان یکی از نمادهای ژانر کمدی رمانتیک است. فیلم های کمدی رمانتیک که هم زنان و هم مردان را به خود جذب می کنند، در گذشته تضمین کننده گیشه بوده اند.

به جز دوران طلایی هالیوود که قصه های عاشقانه لابه لای فیلم های ژانرهای مختلف گنجانده می شد، دهه هفتاد و هشتاد میلادی با فیلم های مثل «تازه چه خبر دکتر» (What’s Up Doc?)، «انی هال» (Annie Hall) و «وقتی هری سالی را ملاقات کرد» (When Harry Met Sally) دوران خوبی برای فیلم های کمدی رمانتیک بود. این ژانر در دهه 1990 و 2000 میلادی به اوج خود رسید؛ با اینکه بسیاری از آثار کمدی رمانتیک این دوره با توجه به موفقیت جهانی فیلم هایی که به آن ها اشاره کردیم، بیشتر فیلم های زنانه در نظر گرفته می شدند.

با این حال، فیلم های کمدی عاشقانه تقاضا زیاد داشت و بسیاری از فیلم های این ژانر در دهه 1990 و 2000 از «ناتینگ هیل» تا «قانوناً بلوند» کلاسیک های تمام عیار ژانر بودند. از کمدی عاشقانه هایی نوجوانانه ای مثل «دختران بدجنس» (Mean Girls) و «ده چیز که در تو از آن بیزارم» (10 Things I Hate About You) تا فیلم های به یادماندنی و مهمی مثل «زن زیبا» (Pretty Woman)، «ناشی» (Clueless)، «بی خواب در سیاتل» (Sleepless in Seattle)، «سیزده سی ساله می شود» (13 Going on 30) و «ماما میا» (Mamma Mia)، سخت می توان تأثیر فرهنگی این فیلم ها را انکار کرد. بی شمار فیلم خوب کمدی رمانتیک هست که نامشان در تاریخ سینما ثبت شده است و به خاطر دیالوگ های قابل نقل، لباس های زیبا و فراموش نشدنی و شخصیت های دوست داشتنی در یادها مانده اند و می مانند.

بله، درست است که کمدی عاشقانه های کلاسیک، قصه های غیرواقعی و بعضاً لوس و سطحی دارند؛ اصلاً این بخشی از کل جذابیت این ژانر است. مثلاً قصه فیلمی مثل «ناتینگ هال»، اینکه یک ستاره سینما عاشق یک کتابفروش معمولی شود و با او ازدواج کند، حقیقتاً دور از باور است. اما مگر خط داستانی فیلم های ابرقهرمانی جز این است؟ استودیوها به دلیل محبوبیت ژانر کمدی رمانتیک فیلم های زیادی تولید کردند که امروز همچنان محبوب اند، و در گذشته این طور به نظر می آمد که کمپانی ها به روایت قصه های عاشقانه بیشتر علاقه مند بودند، تا صرفاً تمرکز بر فیلم های حماسی جنگی سودآور، فیلم های علمی-تخیلی و اکشن، تریلرها و درام ها. با اینکه این ژانرها در مقایسه با ژانر کمدی رمانتیک هم به مذاق خانم ها خوش می آید هم آقایان، انگار ژانر کمدی عاشقانه با فیلم های خوب و سرگرم کننده، تنوع و طرفداران بیشتری داشت.

وقتی هری سالی را ملاقات کرد

بیلی کریستال و مگ رایان در «وقتی هری سالی را ملاقات کرد»

اما امروز شرایط به گونه ای برای ژانر کمدی عاشقانه پیش رفته است که از آغاز دهه 2010 تنها چند فیلم کمدی رمانتیک غیرکلیشه سرگرم کننده ساخته شده اند. با توجه به این روند نزولی، پرسش مهمی در ذهن مخاطبان این ژانر به وجود آمده است که آیا دوره فیلم های کمدی رمانتیک یا فیلم های خوب این ژانر به سر آمده است؟ متأسفانه، با قطعیت می توان گفت که عصر طلایی فیلم های کمدی رمانتیک هالیوود به سر آمده و امروز دیگر سخت می توان یک فیلم کمدی عاشقانه واقعاً خوب پیدا کرد.

البته در اوایل دهه 2010 ژانر کمدی عاشقانه چند فیلم موفق به خود دید. «دوستی با مزایا» (Friends With Benefits)، «درباره زمان» (About Time) و «مثل آب خوردن» (Easy A) از جمله این فیلم ها بود. در سال های آخر این دهه هم شاهد فیلم های خوبی مثل «لا لا لند» (La La Land) و «بیمار بزرگ» (The Big Sick) بودیم. اما پنج سال گذشته با قحطی فیلم کمدی رمانتیک خوب مواجه بوده ایم. با اینکه نتفلیکس ظاهراً دارد خودش را به عنوان تنها تولیدکننده این ژانر معرفی می کند. فیلم هایی مثل «به تمام پسرانی که زمانی دوستشان داشتم» (To All The Boys I’ve Loved Before) و «باجه بوسه» (The Kissing Booth) از جمله محصولات نتفلیکس با اینکه به لحاظ تجاری موفق بودند و حتی دنباله دار هم شدند، آثار ارزشمند سینمایی محسوب نمی شوند.

جولیا رابرتس و هیو گرانت در «ناتینگ هیل»، فیلم های کمدی رمانتیک

جولیا رابرتس و هیو گرانت در «ناتینگ هیل»

اما چرا ژانر کمدی رمانتیک در حال حاضر رو به نزول است؟ دلایل زیادی وجود دارد. یکی از مهم ترین دلایلش می تواند عدم علاقه استودیوهای هالیوود به تولید این گونه فیلم ها باشد. کمدی رمانتیک ها معمولاً با بودجه های کمی ساخته می شوند، اما این روزها سخت بتوان این پروژه ها را با بودجه  کم کار کرد و نتیجه خوبی هم گرفت. چشم انداز سینما در حال تغییر است، و استودیوها صرفاً می خواهند تا آنجا که می توانند پول دربیاورند. وقتی بر آن ها کاملاً مبرهن شده است که فیلم های ابرقهرمانی، مثل فیلم های فرنچایز مارول، می توانند سود و درآمدزایی هنگفت داشته باشند، چرا باید روی ژانری مثل کمدی عاشقانه سرمایه گذاری کنند؟ طبیعی است که چنین ژانری به حاشیه رانده شود.

امروز پروژه های سینمایی  ای در اولویت هستند که بتوانند جمعیت و گستره زیادی از مخاطبان را به خود جذب کنند. مثلاً فیلم های حماسی زندگینامه ای، جنگی حماسی و ابرقهرمانی در برابر کمدی عاشقانه ها ارجحیت دارند، چرا که در پایان روز دیگر کسی نمی خواهد به سینما برود و چنین فیلمی را تماشا کند. ظاهراً ژانر کمدی عاشقانه روزبه روز کم بنیه تر می شود و کلیشه های کلاسیکی مثل عشق در یک نگاه، اول دشمن بعد عاشق، دیدار دوباره دوستان قدیمی بیش از پیش در فیلم ها دیده می شوند. همه شان را قبلاً دیده ایم. هیچ چیز تازه ای برای گفتن ندارند. و حتی برای آنکه مخاطبان امروزی بیشتری را بتوانند به خود جذب کنند، یک المان موزیکال یا علمی- تخیلی به شان اضافه می شود. گویا تنها در این صورت موفقیت کمدی عاشقانه ها در گیشه تضمین می شود.

رایان گاسلینگ و اما استون در «لا لا لند»

در سال های اخیر، بسیاری از فیلم های کمدی رمانتیک دوباره مورد ارزیابی قرار گرفته اند. منتقدان حامی حقوق زنان بر ماهیت زن ستیزانه فیلم های این ژانر تأکید داشته اند. حقیقت این است که می توان این انتقاد را به فیلم های کمدی عاشقانه کلیشه ای وارد دانست. چرا که بسیاری از کمدی عاشقانه های معروف و محبوب تاریخ هالیوود همیشه عشق را به این شکل به تصویر می کشند: زنی «نیازمند» یک مرد است تا به زندگی اش بیاید و با خودش شادی بیاورد. گاهی در این فیلم ها حتی زن‎  ها در برابر هم قرار می گیرند و باید با هم رقابت کنند. همیشه یکی گزینه «بهتری» از دیگری است. معمولاً دختر ساده و خالص برنده میدان است. یا شخصیت های مرد این فیلم ها نگاهی شیء انگارانه به زنان دارند. برای آنکه زن را به خود جذب کنند، دست به هر کاری می زنند، حتی اگر او را خوب نشناسند.

بنابراین، در فرهنگ امروزی ما، با توجه به اینکه زنان روزبه روز بیشتر به حقوق انسانی خود آگاه می شوند، ژانر کمدی رمانتیک هم باید تغییراتی در خود ایجاد کند. این زنان روشن امروز می خواهند تصویری غیرکلیشه ای از عشق بر پرده سینما ببینند. یا دوست دارند شخصیت های زنی را در فیلم ها ببینند که خارج از رابطه شان با زنان تعریف می شوند. این در حالی است که ژانر کمدی رمانتیک همچنان با همان استانداردهای قدیمی، عشق های سطحی، زنانی که فقط زندگی شان با عشق به یک مرد تعریف می شود، شخصیت های سفیدپوست، فیلم تولید می کنند. و بدیهی است که موفق نخواهند بود. امروز دیگر این حرف ها خریدار ندارد.

دیوید جانسون و ویوین اوپارا در «رای لین»

با توجه به این واقعیت، ژانر کمدی رمانتیک به یک تغییر کلی اساسی نیاز دارد. البته اگر می خواهد به دوران اوجش بازگردد. چرا که از اساس پتانسیل ارتباط با مخاطب گسترده را دارد. فیلم «رای لین» (Rye Lane) که سال 2023 اکران شد، نمونه خوبی از یک کمدی رمانتیک نو است. این فیلم قواعد همیشگی ژانر کمدی رمانتیک را تعییر دارده و از کلیشه ها دوری کرده است تا فیلمی بسازد که در عین سرگرم کننده بودن، همچنان عاشقانه هم باشد. این فیلم که در جنوب لندن می گذرد، با استفاده از تصویربرداری و تکنیک های تدوین غیرمعمول داستان رابطه میان یک زن و مرد سیاهپوست را روایت می کند؛ چیزی که در ژانر کمدی رمانتیک بسیار کم می بینیم. کارگردان فیلم رین آلن میلر یک داستان عاشقانه امروزی را برداشته و آن را تبدیل به یک کلاسیک پیشرو کرده است. فیلم راوی قصه ای است که با مخاطبان امروز سینما به مراتب بیشتر از فیلم های کمدی رمانتیک قدیمی ارتباط برقرار می کند.

ما امروز دیگر بیشتر به قصه های عاشقانه ای نیاز داریم که در قالب های کهنه قرار نگیرد. همچنین فیلم هایی که به شخصیت های زن اجازه دهند استقلال کامل داشته باشند و هویتشان خارج از روابطشان با مردان تعریف شود. تنها در این حالت است که می توان جانی تازه به جسد بی جان ژانر کمدی رمانتیک بخشید. متأسفانه، امروز دیگر خیلی سخت می شود برای فیلم کمدی رمانتیک بودجه دریافت کرد. بنابراین، شاید فقط یک فیلمساز مستقل تجربه گرا بتواند جهانِ زمانی محبوب کمدی عاشقانه را دوباره واقعاً زنده کند.

منبع: faroutmagazine

مجله خبری ای بی سی مگ

ای بی سی مگ یک وب سایت خبری و علمی در حوزه فیلم و سینما، تکنولوژی و لوازم خانگی با جدیدترین اخبارهای این حوزه می باشد. خوشحالیم بتوانیم مطالب مفیدی را برای شما ارائه دهیم.
دکمه بازگشت به بالا